راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

40 میلیارد دلار

صادرات غیر نفتی

چرا به مملکت

باز نمی گردد؟

 

 

اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در جلسه ارزیابی عملکرد بانک مرکزی با اعلام اینکه 40 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی در کشور داریم، تاکید کرد: "دلار حاصل از صادرات کالاهای غیرنفتی باید به سیستم کشور بازگردد." که معنایش این است که این دلار به کشور باز نمی گردد.

اسحاق جهانگیری مشخص نکرد که چه میزان از این صادرات غیرنفتی مواد خام و معدنی، چه میزان کالاهای کشاورزی و مواد غذایی مورد نیاز مردم در داخل ایران، چه مقدار محصولات پتروشیمی، یعنی در واقع همان گاز و نفت است که تغییری کوچک در آن داده و به عنوان رانت به عده‌ای داده شده است و چه مقدار آن محصولات صنعتی مازاد بر نیاز ملی.

سیاست افزایش صادرات غیرنفتی راه حلی بود که صندوق پول برای کشورهای بدهکار که قادر نبودند بدهی‌های خود را بپردازند اختراع کرد. این کشورها ناگزیر شدند با فروش مواد و منابع اولیه و کشاورزی خود بدهی‌ها یعنی در واقع بهره بدهی‌های خود را بپردازند. در ایران بدلیل عدم اعتقاد و نبود یک استراتژی توسعه ملی و از آنجا که اقتصاد دانان مستقل کشور همه از دستگاه دولتی طرد شده بودند، این سیاست بدون هیچ دلیلی و بدون اینکه ایران بدهکار یا دچار کمبود ارز باشد پی گرفته شد و منابع و مواد خام و تولید و کشاورزی کشور بجای آنکه صرف رفع نیازهای داخلی و ایجاد یک چرخه تولید ملی شود به سمت صادرات جهت گرفت. منفی ترین پیامد اجتماعی این سیاست قدرت گرفتن بیشتر یک قشر بزرگ سرمایه‌دار تجاری و نفوذ فوق العاده آنان در دستگاه دولت و حکومت و فاسد کردن این دستگاه و کل کشور به همراه خود بود. کار قدرت این گروه که اتاق بازرگانی را به سنگر خود تبدیل کرده‌ به آنجا رسیده که رسما ارز حاصل از صادرات را هم به کشور باز نمی‌گرداند و خود به یکی از عوامل افزایش نرخ ارز تبدیل شده‌است.

پیامد منفی اقتصادی بزرگ صادرات غیرنفتی که عمدتا مواد خام کشاورزی را شامل می‌شود افزایش هزینه زندگی در ایران به سطح هزینه زندگی در اروپا است، این در حالیست که صادرکنندگان غیرنفتی برای کارگران خود یک دهم کارگر اروپایی هزینه می‌کنند و کمتر از یک دهم سرمایه‌داران اروپایی هم مالیات می‌دهند و حاضر به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات هم به کشور نیستند. یا این ارزها را تبدیل به کالا می‌کنند و با واردات آنها به صنایع و تولیدات داخلی لطمه می‌زنند.

نتیجه این کار صادرکنندگان غیرنفتی ورشکستگی تولیدکنندگانی شده که کالا برای بازار داخلی تولید می‌کنند. آنها، هم با رقابت کالاهای بیگانه ناشی از بازگشت بخشی از ارز حاصل از صادرات غیرنفتی روبرو هستند، هم با افزایش هزینه زندگی کارگری یعنی هزینه تولید ناشی از صدور کالاهای مصرفی مورد نیاز مردم. بدینسان سمتگیری مخرب صادرات غیرنفتی مکانیسم و سازوکار سودآوری را در اقتصاد ایران به زیان تولید ملی و صنعت ملی معکوس کرده است. یعنی بجای آنکه تولیدکنندگان و صنایعی که برای مردم کشور ایران تولید می‌کنند سود کنند، سود به جیب کسانی می‌رود که کالا و مواد خام برای کشورهای دیگر تولید، یا در واقع از ثروت ملی ایران غارت می‌کنند. سرنوشت کارخانه‌های ارج و آزمایش نمونه‌ای از سرنوشت صنایعی است که برای مردم ایران تولید می‌کنند، در حالیکه صادرکنندگان غیرنفتی با غارت منابع خام و کشاورزی کشور و فروش آن به بیگانگان کوه سود و ثروت خود را بالا می‌برند.

این سیاست در عین حال مانع از شکلگیری یک چرخه تولید ملی در ایران می‌شود. یعنی تولیدات و مواد خام ایران صرف کمک به چرخه اقتصادی در دیگر کشورها می‌شود. در واقع تنها با ناگزیر کردن تولیدکنندگان در همه رشته‌ها به تولید برای بازار داخلی، یعنی رفع نیازهای مصرفی مردم و نیازهای وارداتی صنایع است که می‌توان به‌ تدریج یک چرخه اقتصاد ملی را بوجود آورد و سرمایه‌داری تجاری متکی به سیاست صادرات غیرنفتی یکی از مهمترین موانع در این مسیر است.

بنظر می‌رسد اکنون وقت آن رسیده که یک تراز و بیلان ملی از عملکرد ویرانگر صادرات غیرنفتی داده شود، تا مردم بفهمند با این ثروتی که از کشورشان غارت و صادر می‌شود چه چیز بدست آورده‌اند؛ البته اگر اصلا چنین بیلانی وجود داشته باشد. این بیلان هم این نیست که دلمان را خوش کنیم که چند میلیارد دلار به جیب یک عده بنام صادرات غیرنفتی ریخته شده یا چه مقدار از خاک و زمین و معادن کشور غارت شده است. این بیلان عبارت از آن است که با 40 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی چه تعداد شغل در کشور بوجود آمده، چه مقدار از هزینه زندگی مردم کاسته شده یا چه نقشی در کاهش تورم داشته است، چه مقدار ارز به کشور وارد شده، چه مقدار به صنایع داخلی کشور کمک گردیده، چه مقدار چرخه تولید ملی شکل گرفته است… یعنی همه شاخص‌هایی که نشانگر سمتگیری در مسیر توسعه است. صرف صادرات و بدست آوردن پول و ارز چیزی را نشان نمی‌دهد، مهم جهت بدست آوردن و مصرف آن است. همانگونه که در گذشته دیدیم چگونه درآمد 700 میلیارد دلاری نفت احمدی نژاد علیه کشور و تولید به کار گرفته شد و صنایع و تولید ملی را به خاک سیاه نشاند. نقش این 40 میلیارد دلار صادرات غیرنفتی نیز چیزی جز به خاک سیاه نشاندن کشور در همه عرصه‌ها و شاخص‌ها نیست. هر کس ادعایی دیگر دارد و مدعی دسترسی به آمار و ارقامی است که خلاف آنچیزی را نشان می‌دهد که مردم هر روز در زندگی خود احساس می‌کنند آن را ارائه کند.

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 583  راه توده -  23 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت