راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

کرمانشاهان

درعصر

زمین داران بزرگ

"مناسبات ارضی درکردستان"

علی گلاویژ (33)

 

 

در سال های 30 قرن 20 در ولایت کرمانشاهان از هر "ساوار" مرتع در یک موسم ییلاق به طور متوسط قریب 200 تومان اجاره بها می گرفتند. "ساوار" یکی از واحدهای مرتع معمول در کردستان بود. در ولایت کرمانشاه یک "ساوار" مرتع عبارت از مقدار چراگاهی بود که برای چراندن 2000 راس گوسفند و بز و یا 350 راس گاو و گاومیش کفایت می کرد. گاهی اتفاق می افتاد که اجاره کننده مرتع خود دامدار نبود و مرتعی را که اجاره کرده بود و خود به دامداران اجاره می داد و علاوه بر اخذ اجاره بهای اصلی، برای هر راس دام یک قران اضافی هم برای خودش از آنها می گرفت. در قلمرو خان ماکو اجاره بهای یک مرتع در سال 100 -30  تومان بود. اجاره داران این مراتع را از خان ماکو اجاره می کردند و خود مجدداً آن را به دامداران اجاره می دادند و علاوه بر اجاره بهای فوق برای هر بز و گوسفند 1- 5/0 قران پول نقد و از هر 20 راس گوسفند یک راس به عنوان اجاره بهای اضافی برای خود می گرفتند.

این اجاره دار گرچه به رئیس زوم (فاقد مرتع شخصی) شباهت داشت، ولی از لحاظ نقش اجتماعی – اقتصادی شباهتی در میان آنها نبود. منظور رئیس زوم از همه کارهایی که انجام می داد ایجاد، گسترش و اداره اقتصاد دامداری خودش بود، ولی این اجاره دار اصولا در دارا بودن دام اجباری نداشت و جز واسطه و دلال مرتع چیز دیگری نبود.

در برخی مناطق در نتیجه این که بخش هر چه بیشتر از مراتع به مزرعه مبدل و مقدار مراتع کاهش می یافت و هم چنین در ارتباط با تنزل مداوم ارزش پول کشور، اجاره بهای مرتع به سرعت ترقی می کرد. مثلا امیر احتشامی فئودال مشهور کرند در سال 1331 (1952) از 32 نفر دامدار که جمعا 16 هزار راس گوسفند داشتند، 320 هزار ریال اجاره مرتع گرفته بود. مراتع مناطق سرگله، خانه آشور، هوله، باویسی دار زنگنه، قیطول و جیگیران (جمعا 59 روستای خالصه بودند) واقع در سرزمین کرمانشاهان تا سال 1331 هر سال در مقابل 240 هزار ریال اجاره داده می شد. ولی در همین سال در ارتباط با پایان یافتن مدت اجاره نامه سابق و انعقاد اجاره نامه جدید، این اجاره بها یک سال به یک میلیون و 800 هزار ریال رسیده بود.

باید به برخی از اصول قدیمی استفاده از مرتع و سازماندهی اقتصاد دامداری که خود را تا حدودی با شرایط جدید انطباق داده بودند نیز اشاره نمود. یکی از آنها اصول "شوانکاره" بود که می توانست به اشکال مختلف پیاده شود. صرف نظر از فرق در اجرا، این قاعده همیشه یک محتوای مشابه داشت و آن این بود که مالک مرتع، مرتع خود را در استفاده دامدار معینی قرار می داد بی آن که از وی اجاره بهای نقدی و یا جنسی دریافت نماید. سودی که مالک مرتع از این کار می برد این بود که آن دامدار اغنام و احشام مالک مرتع را هم با دام های خود قاطی می کرد و به طور مجانی می چرانید. به طوری که مشاهده می شود، این قاعده از بسیاری جهات زوم مبتنی بر مالکیت عشیرتی را به یاد می آورد. ولی با وجود این تشابه عمده، در میان آنها فرق نیز وجود داشت. یکی از فرق ها این بود که در شرایط زوم، دامدار دام خود را به گله های صاحب مرتع ملحق می ساخت، ولی در شرایط جدید این صاحب مرتع است که دام های خود را به گله دامدار ملحق می کند. فرق دیگر این بود که زوم از چندین خانوار دامدار به وجود می آمد ولی در اقتصاد "شوانکاره" معمولا دو نفر شراکت می کردند. زوم یک واحد گروهی اقتصاد دراز مدت بود که اغلب مبنای خویشاوندی نیز داشت. ولی عمر اقتصاد "شوانکاره" حداکثر از 8 ماه تجاوز نمی کرد و اجباری هم در کار نبود که دو طرف شرکت کننده در آن حتما خویشاوند باشند. به نظر چنین می رسد که اصول "شوانکاره" نوعی اقتصاد دامداری مبتنی بر بهره کار (پرداخت بهره زمین به وسیله کار کردن) در انطباق با شرایط جدید بود. دامدار در مقابل استفاده از مرتع می بایست به مالک مرتع بهره و یا اجاره بها بپردازد، ولی در عوض آن به دامهای مالک مرتع مجانی خدمت می کرد و درآمد حاصله از آن هم نصیب مالک می شد.

یکی دیگر از این قواعد "دوخه" نام داشت. طبق اصول "دوخه" صاحب گله دام های خود را برای مدتی که گوسفند شیر می دهد (بهار- پایان تابستان) به شخص معینی می سپرد. این شخص همه بره ها و پشم گوسفندان را به اضافه مقدار معین شده از محصولات لبنی گله (طبق قرارداد) به صاحب گله می داد و بقیه محصول را در مقابل خدماتی که به گله کرده بود برای خود برمیداشت. شخصی که گله را به عهده خود می گرفت اکثرا دامدار حرفه ای بود که مرتع نداشت و لذا از دیگران مرتع اجاره می کرد و اجاره بها می پرداخت. بدین ترتیب از مجموعه گله اجاره ای و مرتع اجاره ای یک اقتصاد دامداری به وجود می آمد. قاعده "دوخه" در یکی از دو حال زیر بکار بسته می شد: یا صاحب گله اقتصاد دیگری، مثلا کشاورزی داشت و فرصت چندانی برای پرداختن به دامداری برایش باقی نمی ماند و لذا گله خود را به این صورت به دیگران واگذار می کرد و یا این که مقدار دام های او بقدری کم بود که ارزش پرداختن مستقیم به آنها را نداشت. اولی، دلیل بر رشد تقسیم اجتماعی کار و دومی، ناشی از کاهش تعداد دام ها در دست اکثریت مردم (و بالنتیجه تمرکز آن در دست عده معدودی) بود.

قاعده دیگر که "نمر" نامیده می شد بر این پایه قرار داشت که صاحب گله، گله خود را برای مدت معینی در اختیار شخص دیگری قرار می داد. همه محصولات گله را این شخص برای خودش برمی داشت. ولی او موظف بود که در پایان مدت موعود گله را بدون کاهش تعداد و تغییر جدی در کیفیت به صاحبش پس دهد. یعنی اگر در نتیجه مريضي اپیدمی دامی و یا فقدان علوفه و یا سرمایه شدید و یا حمله گرگان و غیره مقداری از گله تلف می شد، شخص متعهد موظف بود جای آنها را پر کند و هر قدر دام تحویل گرفته بود همان قدر هم با همان کیفیت به صاحبش پس دهد. بهمین دلیل این قاعده را "نمر" (نه میر، جاویدان) می نامیدند. بیشتر کسانی از این قاعده استفاده می کردند که علوفه اضافه برای زمستان در اختیار داشتند. گله شخص فاقد علوفه را برای مدت یکسال تحویل می گرفتند و به ترتیبی که شرح داده شد عمل می کردند. درآمدی که به دست می آوردند، در واقع بهای نیروی کار خود و علوفه ای بود که مصرف کرده بودند- البته به اضافه سود این سرمایه گذاری، یعنی مجموع محصولات تولید شده از این گله که اصولا به آنها می رسید.

از مطالبی که در بالا آمد به روشنی دیده می شود که در نیمه اول قرن 20 در کردستان چه در رشته کشاورزی و چه در رشته دامداری استفاده از کارمزدی گسترش قابل توجه یافته بود. ویژگی جالب پدیده مذکور این بود که مزد نقدی و مزد جنسی و همچنین مزد با مقدار مطلق و مشخص و مزد با مقدار نسبی و نامشخص (درصد معین محصول) بهم تلفیق گشته بود. این نیز از پروسه رشد بسیار کند ناشی می شد. پروسه رشد در سرتاسر ایران و به ویژه در کردستان توان آن را نداشت که در مدت تاریخی نسبتا کوتاهی همه قواعد و نورم ها و مناسبات آرکائیک را کنار بزند. در همه جا بندی از قرون وسطی بر دست و پای جوانه های دوران جدید مشاهده می شد.

ویژگی جالب دیگر این بود که در همه انواع دستمزدها بخشی به نام لباس و کفش و خوراک وجود داشت. یعنی قسمتی از دستمزد را لباس و کفش و خوراک تشکیل می داد. این پدیده که مهر و نشان مناسبات پاتریارکال – فئودال بر کارمزدی بود، در ضمن دلالت بر فقر شدید توده های محروم از زمین و دام داشت. 8 ماه کار کردن در مقابل یک دست لباس "وطنی" آنچنانی که (اکثر فقط قبایی بود) و یک جفت "کِلاش" و 100 – 80 پوت گندم و روزی مقداری نان و دوغ دلیل این واقعیت بود!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

برای مطالعه بخش پیشین می توانید به لینک های زیر مراجعه نمایید:                       

 

1-                http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/551/khodmokhtar

2http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/may/index552.html

3 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/may/553/galavigh.html

4 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/554/galavijh.html

5 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/555/galavigh.html

6 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/556/glavigh.html

7 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/557/galavigh.html

8 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jon/558/galavigh.html

9 http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/559/galavigh.html

10 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/560/galavij.html

11 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/561/galavijh.html

12- www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/jolay/index562

13  http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/jolay/563/galavigh.html

14- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/564/galavigh.html

15 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/565/galavigj.html

16- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/agust/566/galavijh.html

17- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/567/galavijh.html

18- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/568/galavgj.html

19- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/569/galavigj.html

20- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/septamr/570/galavijh.html

21 – http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/571/galavijh.html

22 - http://rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/572/galavijh.htm

23 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/573/galavijh.html

24- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/oktobr/574/galavij.html

25- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/575/galavijh.html

26- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/576/galavigh.html

27 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/novamr/577/galavijh.html

28 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/galavijh.html

29 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/indexfolder/2016/desamr/index579.h

tml

30- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/580/galavigj.html

31- http://www.rahetudeh.com/rahetude/2016/desamr/581/galavijh.html

32 - http://www.rahetudeh.com/rahetude/2017/janvye/582/galavijh.html

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 583  راه توده -  23 دی ماه 1395

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت