راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 606

کج راهه ای که سپاه

 باید از آن باز گردانده شود!

 

 

برخی نکاتی که در این سرمقاله به آنها اشاره می کنیم، تاکنون بارها در مقالات و موضع گیری های راه توده مطرح شده است، اما از آنجا که در ماههای اخیر مسائل تازه ای در این ارتباط مطرح شده، لازم میدانیم یکبار دیگر و با دقت و صراحت بیشتری آنها را مطرح کنیم. محور اصلی مورد اشاره ما موقعیت منطقه ای ایران و مسئله بسیار مهم ضرورت داشتن قدرت دفاعی - نظامی ایران است. در همین ارتباط، نوع رابطه با برخی جبهه بندی های جدید جهانی مانند حضور در "پیمان شانگهای"، سازمان "بریکس"، حضور نظامی در سوریه و عراق و تنش های رو به رشد در خلیج فارس و تحولات منفی و بسیار جدی در افغانستان نیز مطرح است. به همان اندازه که تحولات و رویدادهای حکومتی در داخل ایران مطرح است. بویژه از روزهای نخست پس از انتخابات ریاست جمهوری 96 و پیروزی قاطع حسن روحانی با رای 24 میلیونی مردم که اگر کار شکنی در کار رای گیری نکرده بودند این 24 به 27 و 28 میلیون هم می رسید.

1- داشتن قدرت نظامی برای دفاع از کشور یک ضرورت انکار ناپذیر است و به همین دلیل ما از هر تکامل و تحولی در این رابطه دفاع می کنیم. این که سپاه پاسداران پرچمدار این تکامل است یا ارتش و یا هر دو با هم، در درجه دوم اهمیت قرار دارد. همچنان که تلاش برای ایدئولوژیک کردن (رنگ و لعاب اسلامی زدن به قوای نظامی) در درجه اول اهمیت قرار ندارد. دراین چارچوب نه تنها از تولید موشک در ایران دفاع می کنیم، بلکه بر ضرورت داشتن نیروی هوائی قدرتمند نیز تاکید می کنیم، که این مهم فعلا و تا سالها از طریق خرید مدرن ترین هواپیماهای نظامی ممکن می شود. از آنجا که غرب چنین اجازه و امکانی را طی 38 سال گذشته نداده و در آینده نیز نخواهد داد، هیچ راه دیگری جز یاری گرفتن از روسیه و چین وجود ندارد. بویژه که اکنون با "برجام" و لغو تحریم های جهانی موانع موجود بر سر راه این ضرورت برداشته شده است. موانعی که از جمله ضربات دولت احمدی نژاد بود و دولت روحانی موفق به لغو آن شد. با این نگاه و تاکید بر واقعیات است که جنبه های ضد ملی مخالفت با "برجام" نمایان تر می شود.

2- آلوده ساختن ارتش ها به فعالیت های اقتصادی از اهداف همیشگی امپریالیسم جهانی است. حتی در خرید و معامله جنگ افزارها. کافیست کارنامه ارتش شاهنشاهی دوران پهلوی ها (پدر و پسر) و یا ارتش پاکستان و یا ارتش عربستان و .... را مرور کنیم. عدم وابستگی به خرید تسلیحات و تولید تسلیحات در داخل هر کشوری، یک گام بزرگ در راه استقلال و یا حفظ آنست اما طبیعی است که این گام بزرگ یکشبه نمی تواند برداشته شود و تا رسیدن به مرحله بی نیازی به تسلیحات مدرن نظامی راه درازی در پیش است و خرید تجهیزات نظامی از کشورهای دارای این امکانات گریز ناپذیر. حتی کشورهائی مانند چین و یا آلمان و ژاپن و فرانسه نیز هنوز دارای آن تکنولوژی نظامی نیستند که امریکا و روسیه در اختیار دارند. بنابراین و با توجه به نوع رابطه ای که امریکا با فروش تسلیحات با کشورها برقرار می کند، هیچ راهی برای ایران نیست مگر وارد مناسبات خرید و انتقال مدرن ترین تسلیحات نظامی از چین و روسیه به ایران شدن. در همین ارتباط است که خرید و استقرار سامانه اس 300 در ایران یک اقدام ملی ارزیابی می شود و حتی باید مشوق تلاش برای تولید مشابه آن در ایران بود. همچنان که باید از تکامل تولید موشک در ایران حمایت کرد.

بنابراین، نه تبلیغ اسلام بعنوان ایدئوژی و ایدئولوژیک قلمداد کردن ارتش و یا سپاه اهمیت استراتژیک دارد و نه مجهز شدن قوای نظامی ایران به مدرن ترین تسلیحات نظامی به معنای تائید و یا دفاع  از حاکمیت بعنوان یک استراتژی سیاسی است. آنچه که نباید با آن کنار آمد و سازش کرد همانا آلوده شدن قوای نظامی ایران به فعالیت های سیاسی و اقتصادی است. ضربه کمر شکن را ایران از این نقطه ضعف قوای نظامی می تواند بخورد و نه از داشتن مدرن ترین تسلیحات نظامی، تولید موشک، فعالیت اتمی و یا خرید تسلیحاتی مدرن نظامی. فاسد کردن تمام اندام قوای نظامی یک کشور و نفوذ در عمیق ترین ریشه های آن، از همین دو روزنه "سیاسی" و "اقتصادی" ممکن می شود. نفوذی که انگلیس و امریکا و بدنبال آنها "اسرائیل" در آن تجربه ای تاریخی دارند. از درون همین فساد، کودتا بر می خیزد، ترورهای سیاسی و اختناق بر می خیزد، سازمان امنیت شکل میگیرد (ساواک دوران شاه که از درون تشکل اطلاعاتی ارتش پس از کودتای 28 مرداد بیرون آمد)، زد و بند با قدرت های خارجی آغاز می شود، جمع کردن صندوق های رای باب می شود و ....

بنابراین، آنچه که باید با آن سر سازش نداشت آلودگی سیاسی و اقتصادی قوای نظامی است نه حمایت از داشتن قوای نظامی قدرتمند برای دفاع از تمامیت ارضی کشور، حمایتی که هرگز به معنای حمایت از حاکمیت ها نیست. حاکمیت ها می آیند و می روند، آنچه که باید بماند ایران است.

3- آیا قوای نظامی ایران را میتوان از این آلودگی (بویژه سپاه پاسداران) جدا کرد؟ پاسخ ما به این سئوال اینست که از هیچ تلاشی در این جهت و با این هدف نباید غفلت کرد. این آلودگی در دوران رهبری آقای خامنه ای و در مراحل و تحولات مختلف در ایران آغاز شد. از جمله برای استفاده از قوای نظامی، پس از جنگ با عراق برای سازندگی و سپس به بهانه "تحریم های جهانی" و ضرورت "دور زدن تحریم ها" که بزرگترین فساد را به ارمغان آورد و اکنون نیز با شعار "اقتصاد مقاومتی" که در حقیقت دفاع از اقتصاد سپاهی است دنبال می شود. شعاری که نه با هدف رفتن به سوی تولید، کنترل تجارت خارجی، مهار تفاوت طبقاتی، جلوگیری از تولید ثروت فردی، جمع کردن بساط خصوصی سازی مطرح شده است. خصوصی سازی لجام گسیخته ای که موجب شکل گیری صدها شرکت وابسته به سپاه شد و بر سر هر کوی و برزن شعب بانکهای وابسته به همین شرکت ها باز شد و دهها فرمانده سپاه و بسیج و نیروی انتظامی را به کام خود کشید و ما در انتخابات اخیر دیدیم که چگونه در باصطلاح جبهه مردمی نیروهای انقلاب "جمنا" به فرماندهی سردار ذوالقدر جمع شدند تا آب رفته در دوران روحانی را بار دیگر به جوی بازگردانند. به ترکیب رهبری آن جبهه، به دو نامزد ریاست جمهوری آن، به روحانیون و فرماندهان حامی این جبهه و به لیست کابینه ای که ابراهیم رئیسی برای پس از پیروزی اعلام کرده بود دقت کنید و آن را بارها مرور و کارنامه های آنها را بخوانید. این تازه نوک کوه یخی است که از آب بیرون آمده است. شماری از فرماندهان سپاه که آلودگی سیاسی و اقتصادی دارند، آشکار و پنهان پشت این طیف قرار داشتند و اخیرا معاون حقوقی ریاست جمهوری حجت الاسلام "مجید انصاری" اعلام کرده که لیست آنها و تخلفاتشان را از طرف دولت دراختیار قوه قضائیه قرار داده تا رسیدگی شود. یعنی دنبه را به گربه داده اند که نگهدارد، زیرا خود قوه قضائیه نیز آلوده به همین دو ویروس سیاسی و اقتصادی است و در پیوند با فرماندهان آلوده به این دو ویروس.

پیش از هر موضع گیری سیاسی در برابر جمهوری اسلامی و درک شرایط بغرنجی که ایران دارد،  باید چشم ها را بست و دشواری های بزرگ روحانی و همکارانش را، با مرور آنچه دربالا به آنها اشاره شد در نظر مجسم کرد و بیش و پیش از آن، به اهمیت و بغرنجی کار جنبش تغییرات در ایران اندیشید. جنبشی که همچنان در بطن جامعه حضور دارد و در پای صندوق های رای ظاهر می شود و آنها که با این صحنه بغرنج آشنا نیستند و یا آن را آسان میگیرند و یا آن را انکار می کنند، براین  تصورند که با شعار و حرف های پوچ و کلی که ارتباط با واقعیات کنونی ایران ندارد، می توان موجب تغییرات شد. از جمله با شعار تحریم صندوق های رای و در واقع به حاشیه این رویدادها و تحولات راندن مردم!

 

تلگرام راه توده:

 

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 608  راه توده -  22 تیرماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت