راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تقابل 38 ساله میان

دو بخش خصوصی

در ج. اسلامی

 

 

در تبلیغات و ادبیات حکومتی ایران از حمایت از بخش خصوصی بسیار سخن می‌رود. این تکرار مکرر ضرورت حمایت از بخش خصوصی متضمن دو معناست:

معنای اول آنکه گویی درگیری، تقابل و رقابتی میان بخش دولتی و بخش خصوصی وجود دارد که باید این تقابل را بسود بخش خصوصی حل کرد. در حالیکه رقابتی میان دولت که هدفش باید منافع عمومی باشد با بخش خصوصی که هدفش سودآوری خصوصی است وجود ندارد. تقابل میان اهداف دولت و بخش خصوصی می تواند بوجود آید که همواره باید بسود دولت یعنی منافع عمومی حل شود و نه سودآوری خصوصی. دولت نه تنها حق ندارد از منافع خصوصی دربرابر منافع عمومی دفاع کند، برعکس وظیفه دارد منافع خصوصی را تابع منافع عمومی کند. نقش دولت در اقتصادی که براساس سودآوری فعالیت می کند همین مهار کردن، تابع کردن و همسو کردن فعالیت‌های خصوصی با منافع عمومی و ملی است.

معنای دوم تکرار مکرر ضرورت حمایت از بخش خصوصی آن است که گویا در ایران بخش خصوصی یک کاسه و یکپارچه است؛ درون خود دچار جناح بندی نیست؛ و هیچ جناح "بخش خصوصی" تحت پوشش حمایت حکومتی قرار ندارد. در حالیکه بخش خصوصی ایران یعنی بخشی که برای سودآوری فعالیت می‌کند به هیچوجه یکپارچه نیست و بزرگترین حمایت‌ها و بازگذاشتن دست جناحی از "بخش خصوصی" در سودآوری و ثروت اندوزی به بهای ویران کردن کشور ما در همین دهه‌های اخیر و به ویژه در هشت ساله احمدی نژاد صورت گرفته است.  

این دو جناح بخش خصوصی که یکی در ایران مورد حمایت برای ثروت اندوزی و دیگری به حال خود رها شده برای ورشکستگی است کدامند؟

یک بخش خصوصی، یا خصولتی یعنی بخشی عمومی که تبدیل به شرکت‌های خصوصی شده‌اند که برای سود فعالیت می‌کنند، تجار و بازرگانان و شرکت‌های تجاری و صادرکنندگان و واردکنندگان هستند. این جناح حاکم بخش خصوصی است، هر چند درون خود، هم جوش خوردگی و هم تضاد منافع دارند. اینها از ضرورت تجارت آزاد سخن می‌گویند، از مواهب بازار آزاد رقابتی، از پیوستن به سازمان تجارت جهانی، از تشویق صادرات و آزاد گذاشتن واردات، از ضرورت عدم دخالت دولت در کارکرد بازار و … اسدالله عسگراولادی‌ها و محسن رضایی‌ها یا بابک زنجانی ها، هدایتی ها، زنوزی‌ها از درون همین‌ها بیرون می‌آیند. یعنی حاصل پیوند میان بخش دولتی، خصولتی و خصوصی هستند. سیاست حکومتی به ویژه در دوران احمدی نژاد حمایت قاطع از این جناح حاکم بخش خصوصی بوده است و تمام درآمد نجومی نفت آن دوران در خدمت ثروت اندوزی این جناح بخش خصوصی ایران قرار گرفت که اکنون به اختاپوسی تبدیل شده که گلوی ملت و حتی دولت را در چنگ خود گرفته.

بخش خصوصی دوم یا جناح محکوم و مغلوب بخش خصوصی ایران، تولیدکنندگان و بنگاه‌های کوچک و متوسطی هستند که برای بازار داخلی و رفع نیازهای مردم تولید می‌کنند، یا پیمانکارانی که در پروژه‌ها و طرح‌های ملی مشارکت می‌کنند. ایدئولوژی و خواست‌های این جناح بخش خصوصی ایران معکوس جناح حاکم بخش خصوصی است. اینها از ضرورت حمایت از تولید داخلی سخن می‌گویند، از ناتوانی در رقابت با کالاهای وارداتی یا شرکت‌های خارجی، از ضرورت دخالت دولت برای حفاظت از بازار داخلی دربرابر ورود کالاهای خارجی … یعنی از ضرورت حمایت دولت از این بخش خصوصی دربرابر بخش خصوصی اول.

هر دو جناح بخش خصوصی ایران از ضرورت حمایت دولت از بخش خصوصی سخن می‌گویند. منتها درک آنها از این حمایت متفاوت و حتی متضاد است. بخش خصوصی اول صدای بلندی دارد. در همه مجامع حضور دارد. هدایت اتاق بازرگانی در اختیار آن است. "تجارت آزاد" و باز گذاشتن راه خروج ثروت از کشور بنام صادرات و نابودی تولیدکنندگان داخلی از طریق واردات را شبانه روز تبلیغ می‌کند. معتقد است که تولید ملی باید برای بازارهای خارجی باشد و نه بازار داخلی و رفع نیازهای مردم ما. نیازهای مردم کشور ما باید از طریق واردات تامین شود که این بخش سود کننده آن است و اینها را "تعامل با جهان" معرفی می‌کند. گویا تعامل با جهان یعنی آنکه کشور ما مواد خام و معدنی و کشاورزی بفروشد و کالاهای مصرفی وارد کند تا جناح حاکم بخش خصوصی ایران دوسره سود کند. آلمان و فرانسه و انگلستان که در طی 200 سال گذشته مواد اولیه وارد می‌کردند و کالا برای مردم خود تولید می کردند و مازاد بر کشش بازار داخلی را به جهان می‌فروختند حتما با جهان تعامل نمی‌کردند.

برعکس بخش خصوصی دوم که برای مردم کشور ما کالا تولید می‌کند راه به جایی ندارد. صدایش در جایی شنیده نمی‌شود. متهم به تولید کالای بی‌کیفیت و نداشتن عقل اقتصادی و نشناختن بازار است. از تولیداتش دربرابر واردات بخش خصوصی اول حمایت نمی‌شود. درهای بازار ایران را جناح حاکم بخش خصوصی ایران بر روی آن بسته و برای کالاهایش در بازار داخلی خریدار وجود ندارد چه رسد به بازار خارجی. اینها همان کسانی هستند که پیاپی ورشکست می‌شوند، چک هایشان برگشت می‌خورد، تولیدی هایشان تعطیل می‌شود، یا زیر ظرفیت کار می‌کند و انبوهی از آنان اکنون به اتهامات کوچک مالی در زندانها هستند.

بنابراین، بحث در ایران بر سر حمایت یا عدم حمایت از بخش خصوصی نیست، بحث بر سر پایان دادن به حمایت از یک جناح بخش خصوصی و آغاز حمایت از جناح دیگر بخش خصوصی است. دولت باید روشن کند وقتی از ضرورت حمایت از بخش خصوصی سخن می‌گوید منظورش کدام بخش خصوصی است. می‌خواهیم از تولیدکنندگان داخلی برعلیه اتحاد بازرگانان و خصولتی‌های داخلی حمایت کنیم؛ یا از بازرگانان داخلی به زیان تولیدکنندگان داخلی؟ سیاست حکومت در طی سه دهه گذشته با فراز و نشیب‌هایی حمایت از بخش خصوصی اول دربرابر بخش خصوصی دوم بوده است چرا که ادبیات حکومتی از "بخش خصوصی" ثروتمند و پولدار را می‌فهمد نه تولید کننده کالاهای مورد نیاز مردم کشور ما را. وقتی گفته می‌شود از بخش خصوصی حمایت کنیم، منظور آن است که تولید ثروتمند کنیم. منظور حمایت و حفاظت از بازار داخلی یعنی بخش خصوصی تولید کننده داخلی در برابر کالاهای وارداتی یعنی بخش خصوصی تجاری نیست، منظور آن است که به تجار و بازرگانان و بخش خصوصی اول اجازه دهیم که هر قدر می‌خواهند و به هر شکلی که می‌خواهند و به هر بهایی که برای کشور و اقتصاد و سرنوشت جامعه تمام شود ثروتمند شوند.  

در ایران نه رقابتی میان دولت با بخش خصوصی، بلکه رویارویی میان دو جناح بخش خصوصی وجود دارد. بجای بیان سخنان مبهم و بی‌معنا درباره ضرورت حمایت از "بخش خصوصی" باید از ضرورت پایان دادن به سیاست حمایت از جناح حاکم بخش خصوصی و صادرکننده و وارد کننده کالا، و آغاز حمایت از بخش خصوصی تولید کننده کالا برای مردم کشور ما سخن گفت، به همان شکل که باید از ضرورت تابع شدن منافع خصوصی به منافع عمومی و ملی سخن گفت و نه برعکس.

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 607  راه توده -  29 تیرماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت