راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

فرصت هائی

که اگر از دست

نرفته بود، شاید کار

به انقلاب57 نمی کشید!

 

از 28 مرداد تا اول شهریور، یعنی 3 تا 4 روز، کودتاچی ها از سرگیجه مردم و سرگیجه احزاب و طرفداران مصدق و همچنین از بی سازمانی مخالفان کودتا و سازماندهی دقیق خود برای کودتا بهترین بهره برداری را کردند. دو قدرت انگلیس و امریکا قاطعانه پشت کودتاچی ها ایستادند و کارشناسانی که در تهران داشتند در کنار رهبر کودتا، یعنی سرلشگر زاهدی با قدرت و هوشیاری عمل کردند. مصدق منفعل و روحیه باخته بیش از آن که به فکر مقاومت باشد، به فکر تسلیم بود. تعدادی نظامی که طرفدار مصدق بودند به همراه رئیس ستاد ارتش که با مصدق همراهی می کرد بازداشت شدند. شماری از رهبران حزب توده نیز بلافاصله دستگیر شدند اما هنوز سازمان نظامی حزب دست نخورده باقی مانده بود. بیش از 180 نظامی که با درجات سرهنگی و سرتیپی توسط مصدق بازنشسته شده بودند اما در پشت صحنه با کودتاچی ها در ارتباط سازمانی بودند، بلافاصله لباس های خود را به تن کرده و به خدمت بازگشتند و پست های فرماندهی را بدست گرفتند. ماشین کودتا حتی برای یکساعت از حرکت باز نماند. توقیف مطبوعات، منحله اعلام کردن احزاب، دستگیری اعضای دولت و یاران مصدق، دستگیری توده ایها، تشکیل یک لشکر تازه بنام "زرهی" و سپردن آن بدست سرهنگ بختیار که بلافاصله پس از کودتا به درجه سرتیپی نائل آمده بود، تغییر فرماندهان نظامی و برگماری کودتاچی ها به جای آنها، بازداشت مصدق و آغاز بازجوئی از او، بازگشت شاه فراری به کشور و سرکوب تظاهرات و اعتراضات خیابانی و دانشگاهی که با تاخیر بسیار و ناامیدانه شروع شده بود، بازشدن توپخانه رادیو به روی مردم در دفاع از شاه و کودتا، همراهی و همکاری روحانیونی مانند "بهبهانی" و سپس کاشانی و آیت الله بروجردی از کودتا که برای زاهدی پیام حمایت از کودتا فرستادند و .... همگی حکایت از سرعت گرفتن ماشین کودتا داشت. آنچه که چند ده سال بعد در کودتای امریکائی در کشور شیلی علیه دکتر آلنده اتفاق افتاد، کپی برداری کامل از کودتای 28 مرداد بود باضافه تجربه ای که درکودتای 28 مرداد بدست آمده بود. از میان روزنامه نگاران دستگیر شده "کریمپور شیرازی" را در زندان قصر به آتش کشیدند. دکتر فاطمی وزیر خارجه مصدق را هنگام دستگیری به میان اوباشی که مانند گرگ هار با کودتاچی ها همراهی می کردند انداختند تا پیش از رسیدن به زندان او را بکشند. آیت الله کاشانی که جاده صاف کن کودتا شده بود به این امید که شاه و سپهبد زاهدی با او وارد معامله و تقسیم قدرت شوند، بسرعت از گردونه خارج شد و او را "سید کاشی" خطاب کردند. حسین مکی که نقش نفوذی کارتل های نفتی انگلیس را در کنار کاشانی و مصدق داشت نیز سرنوشتی تقریبا مشابه کاشانی پیدا کرد. او امید داشت پس از کودتا نخست وزیر شود، اما زاهدی می خواست او را مدتی در راس یکی از وزارتخانه ها بنشاند و سپس به خانه بازش گرداند و چنین نیز تقریبا شد. او تا چند سال پس از انقلاب 57 هم زنده بود و در جمهوری اسلامی هم از تعرض مصون ماند.

 

در دو روز اول و دوم کودتا جمعا 41 نفر در خیابان ها کشته شدند. عشایر فارس به مخالفت با کودتا برخاستند اما وقتی در پایتخت قدرت در اختیار نظامی هاست و نخست وزیر و کابینه اش در زندان و در سراسر کشور حکومت نظامی اعلام شده، سرکوب نظامی عشایر کار دشواری نبود. چنان که همین نیز شد. شاه پس از اطمینان از استقرار کودتاچی ها و رفع خطر، به تهران بازگشت و ادای قهرمانان را در آورد. او گفت که می خواهد در ایران یک نظام دمکراتیک برپا کند! اما یک روز پس از رسیدن به تهران با فرستادگان امریکا و انگلیس ملاقات کرد و حکم حبس 3 ساله مصدق و حصر خانگی او را با آنها در میان گذاشت و این درحالی بود که هنوز نه مصدق بازجوئی شده بود و نه دادگاهی تشکیل شده بود. دادگاه پس از چند ماه همان احکامی را صادر کرد که شاه یک روز پس از 28 مرداد به سفرای امریکا و انگلیس وعده داده بود. 3 سال زندان مصدق، حصر خانگی او تا پایان عمر و تیرباران وزیر خارجه او "فاطمی". آن دمکراسی که شاه وعده آن را داده بود، همان حزب واحد رستاخیز بود. شاه بتدریج که زیرپایش سفت شد، زاهدی را که پس از کودتا بالاترین درجه نظامی یعنی سپهبدی را گرفته بود بازنشسته کرده و با او تفاهم کرد که از ایران خارج شود، سرلشکر حجازی و سرلشکر هدایت با یک درجه بالاتر از زاهدی به درجه ارتشبدی رسیدند اما شاه سرنوشتی بدتر از زاهدی را برای هر دو آنها رقم زد. هدایت اولین ارتشبد ارتش شد و همه میدانستند که او در عین وفاداری به شاه افسری مستقل، با سواد و دارای غرور ملی است. شاه او را به دلیل همین صفات 5 سال زندانی کرد. ارتشبد حجازی را نیز برکنار و خانه نشین کرد و بعدها دخترش در جریان یک قتل مشکوک که هرگز جزئیات آن فاش نشد کشته شد. از میان نظامی ها که از بازنشستگی خارج شده و لباس ژنرالی پوشیدند سپهبد علوی مقدم دزد ترین افسر ارتش بود که به ریاست طولانی مدت شهربانی نیز رسید. نظامی های متهم به قتل سرتیپ افشار طوس رئیس شهربانی طرفدار مصدق، که در زمان مصدق بازداشت شده بودند همگی با حکم تبرئه از زندان بیرون آمدند و درجات بالای نظامی گرفتند و دارای پست های کلیدی شدند. همچنان که سرهنگ نصیری مامور ابلاغ برکناری مصدق در کودتای 25 مرداد که بدستور مصدق بازداشت شده بود، پس از کودتا بتدریج به درجه ارتشبدی و ریاست شهربانی کل کشور و سپس ریاست ساواک شاهنشاهی رسید. همچنان که سرلشگر کودتاچی باتمانقلیچ نیز با یک درجه ترفیع سپهبد شد و به ریاست ستاد ارتش رسید. تمام این نظامی ها را مصدق طی یکسال بتدریج بازنشسته و برخی را بازداشت کرده بود اما یادش رفت که وقتی با دم مار بازی می کنی باید سنگی هم برای کوبیدن سر مار در دست داشته باشی. او این سنگ را برنداشت و به همین دلیل سرانجام با نیش مار از پای در آمد.

در آذرماه همین سال تظاهرات بزرگ دانشجوئی در دانشگاه تهران علیه ورود معاون رئیس جمهور امریکا "نیکسون" که بعدها رئیس جمهور امریکا شد به تهران برپا شد که بدستور فرمانداری نظامی به دانشگاه حمله شده و سه تن از دانشجویان کشته شدند. این روز بنام "16 آذر" در تاریخ جنبش دانشجوئی ایران ثبت شد. معاون رئیس جمهور امریکا برای اعلام حمایت از شاه راهی ایران شده بود.

شکست کودتای 25 مرداد 32 اگر با قاطعیت مصدق پی گرفته شده بود کودتای 28 مرداد 32 نمی توانست اتفاق بیفتد. او مماشات کرد، ذوق زدگی های خیابانی و پائین کشیدن مجسمه های شاه و شعار زدگی جای عمل قاطع ضد کودتائی را گرفت. حزب توده ایران نیز دچار همین ذوق زدگی خیابانی شد و از حادثه عقب افتاد. مصدق حتی اگر همان نظامی های بازنشسته شده در فاصله 25 تا 28 مرداد را زندانی کرده بود، اگر با کاشانی ملاقات کرده و با یکدیگر رایزنی کرده بودند، اگر دستور بازداشت اوباش تهران را داده بود، اگر اعلامیه داده بود که سرلشکر زاهدی را مردم دستگیر کنند و دهها اگر دیگر را انجام داده بود، سرنوشت ایران به گونه ای دیگر رقم خورده بود و ای بسا کار به انقلاب 57 نمی کشید.

عناوین خبرهائی که تفسیر بالا از دل آنها بیرون کشیده شده را در همین شماره راه توده بخوانید.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 671  راه توده -  15 آذرماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت