راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گردش به چپ

پس از دو دهه

سرگردانی چپ

نشریه ژاکوبن- جفری وبر

برگردان: فروزنده فرزاد

 

 

هنگامیکه اکوادور در آغاز سده ی نوزدهم استقلال خود را از اسپانیا باز پس گرفت٬ انقلابی اجتماعی رخ نداد و نابرابری و نژادپرستی تنیده در آن جامعه ی استعمارزده واژگون نگردید. تنها تفاوت این بود که اینک پیروزمندان خود بر مسند حکمرانی تکیه زدند و نه همچون گذشته به نمایندگی از پادشاهی اسپانیا. این برای زیردستانشان اما٬ تغییر چندانی نبود.

از همین رو شعار معروف سالهای آغازین جمهوری اکوادور چنین بود: آخرین روز استبداد و نخستین روز استبدادی دیگر. یا آنگونه که لویی ماکاس از فعالان بومی برجسته در مصاحبه اش با من در سال ۲۰۱۰ به یاد می آورد: آخرین روز سرکوب و نخستین روز سرکوبی دیگر. این عبارت نکته ی مهمی را درباره ی سیاست آمریکای لاتین در ۱۵ سال نخستین دهه ی سده ی بیست و یکم  در خود دارد. در واقع برخی از چپگرایان مسرور از تاریخ دوره ی اخیر آمریکای لاتین آنرا انقلاب دوم خوانده اند زیرا این منطقه تا اندازه ای از زیر سلطه ی آمریکا و حکمرانی عریان نولیبرالیسم راست آیین (ارتدکس) درآمده است.

اما شعار سده ی نوزدهمی اکوادور چنان طنینی دارد که ما را به تاملی جدی تر میخواند. در پایان تجربه آزمایی اخیر چپ در آمریکای لاتین تفاوت میان وعده ی به چالش کشیدن نولیبرالیسم و استراتژیهای اقتصادی - سیاسی که دولتهای چپ و چپ میانه در عمل پذیرفتند آشکارتر و عیان تر از آن است که نادیده انگاشته شود. 

 

از خیابانها تا مسند قدرت

 

جنبش های اجتماعی آمریکای لاتین در میانه ی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵ بیشتر بر کنش مستقیم٬ دموکراسی توده یی و نخبه گرایی زدایی از سیاست تاکید می ورزید. تصمیم گیری مشورتی و جمعی نقشی خاص و برجسته داشت. سازمانهای مردمی٬ مبارزه علیه دولت را با کوشش برای برپایی شکلهای نوینی از خودگردانی همراه کردند که طرحی اولیه از جوامع پسا نولیبرال و در مواردی پسا سرمایه داری بود. جوامعی که امیدوار بودند از رهگذر این مبارزات به آن برسند.

هنگامیکه احزاب پیشرو و مترقی سکان هدایت کشور را در میانه ی دهه ی نخست سده ی بیست و یکم در دست گرفتند٬ نقش جنبشهای اجتماعی به مشارکتی فرعی محدود ماند٬ چیزیکه «مابل ری» و «هرنان اووینیا» ادغام تدریجی بخشهای عمومی در حکومت سرمایه داری میخواند٬ بجای آنکه در مسیر «مشارکتی خودگردان و آشتی ناپذیر» گام بگذارند که در آن ظرفیت خویش را برای گسست از وضعیت موجود و نیز تحولی رهایی بخش حفظ میکردند. مبارزه یی ضروری بر ضد دولت٬ درون دولت و فراتر از آن جای خود را به مبارزه یی تعدیل شده در چنگ دولت داد.

اینگونه٬ جنبشهای اجتماعی از پیوند ساز و کار و پویایی ویژه ی سازماندهی مردمی و دورنمای انقلابی تحول در کلیت جامعه ی سرمایه داری ناتوان ماندند. اصلاحات تعدیل شده و بالا بردن ظرفیتهای مصرفی٬ بجای آنکه کارپایه ی گسست ساختاری از نظم موجود بشوند٬ خود به هدف تبدیل شدند. دولتهای چپگرای نوپا بجای تشویق تغییر توازن نیروهای طبقاتی به سود طبقات زحمتکش٬ سد راه آن شده و موج تغییرات اجتماعی از پایین را به بیراهه کشاندند.

تصاحب دستگاه و ماشین دولتی موجود سرمایه داری و بکاربستن مستقیم آن بوسیله ی دولتهای چپ جز به باز تولید جامعه ی سرمایه داری نمی انجامد. اما این بدان معنی نیست که تصور کنیم دولت تنها ابزاری است در دست بورژوازی. دولت در محدوده ی مرزهای ملی و در چارچوب محدودیتهای بازتولید سرمایه داری٬ محصول تعادل نیروهای طبقاتی است. وجوه مثبت دولت از جمله آموزش عمومی و خدمات درمانی و مواردی از اینگونه٬ نتیجه ی مبارزات مردمی در گذشته است که همواره غیر یکنواخت بدست می آید و در معرض تهدید به نابودی است. دست آخر اینکه دولت از درون متحول نخواهد شد چرا که نقش بنیادین آن بازتولید روابط طبقاتی مسلط و مناسبات استثماری سرمایه داری است.

شاید با آغاز صندوق رای راهی انقلابی به جامعه ی پسا سرمایه داری برای چپ بتوان متصور شد اما همانگونه که «پاناگیوتیس ساتیریس» نشان میدهد چنین فرایندی خیلی زود٬ بحرانی همه جانبه در دولت و ضد حمله ی سخت نیروهای بورژوازی را به همراه دارد. و آنچه با انتخابات آغاز میشود چه بسا یکسره به چیز دیگری بدل شود.

انقلاب بر ضد سرمایه داری نیازمند آفرینش هدفمند شکلهای تازه یی از همبستگی و خودگردانی است٬ و نیز نهادینه کردن شکلهای سیاسی و اجتماعی نوین مبارزه و گستراندن جوهر قدرت توده یی از پایین٬ به گونه یی بیرون از دولت بورژوازی و ضد آن. حتی اگر احزاب چپ و جنبش های اجتماعی در رقابتهای انتخاباتی شرکت کنند چنین تدارکاتی حیاتی است.

با بی رمق شدن دور تازه ی جنبشهای پیشرو در آمریکای لاتین٬ پیش از اوج دوباره ی آن و روزهای روشن احتمالا شرایط سیاسی باز هم تیره تر خواهد شد. اما چنانچه جنبشهای مردمی امروز- آنها که در برزیل در برابر کودتای پارلمانی مقاومت میکنند٬ یا در خیابانهای آرژانتین علیه دولت ماکری شعار میدهند٬ یا مقابل دولت اقتدارگرای هندوراس صف میکشند - مقدمه ی مبارزات آینده باشند٬ موج صورتی باز خواهد گشت و شرایط بهتری برای فعالیت ها و حرکتهای توده یی فراهم خواهد کرد.

اما این مساله که چپ آینده در میان مدت چه شکلی خواهد داشت و اینکه آیا میتواند از عادات به ارث رسیده و الگوهای سازمانی گذشته فراتر برود٬ تا اندازه یی به توانایی اش در نقد بی محابای کارنامه ی ۱۵ سال گذشته اش بستگی دارد. (ادامه دارد)

---------------------------------

* برآورد موج صورتی

* منظور از موج صورتی٬ چرخش به چپ در آمریکای لاتین در دو دهه ی اخیر است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 636  راه توده -  26 بهمن ماه 1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت