راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تفاوت آشکار

شورش دیماه

با جنبش سبز 88

 

 

مقاله هفته گذشته راه توده درباره "درسی که باید اصلاح طلبان از تظاهرات اخیر بگیرند"، با واکنش های متفاوتی روبرو شد. چنانکه مثلا در نامه‌ای که بدست راه توده رسیده محتوای آن مقاله نشانه‌ای از «یک گام به جلو" برای تصحیح اشتباه قبلی حمایت از "جناح اصلاح طلب درون حکومتی" تلقی شده؛ اشتباهی که "اوج آن را در مشارکت و رای دادن به حسن روحانی شاهد بودیم … در حالی که روحانی خود قطعه یی از همین پازل فاجعه یی بود که قرار بود چون بهمن بر سر ملت آوار شود.»

درباره این دیدگاه که مربوط به یک فرد هم نیست چه می‌توان گفت؟ اول اینکه پایه آن بر روی انکار واقعیت بنا شده است. واقعیت چه بود؟ واقعیت آن بود که جرقه تظاهرات اعتراضی در تجمعی زده شد که همه می‌دانند سازماندهندگان اولیه آن رئیسی و علم الهدی و هدفش کودتا علیه روحانی و برکناری وی بود. اگر روحانی قطعه‌ای از همان پازل است، پس چرا می‌خواستند علیه او کودتا و برکنارش کنند؟ در واقع مسئله معکوس است. کسانی که می‌گفتند روحانی با رئیسی تفاوتی ندارد و همه قطعه‌ای از یک پازل هستند حالا باید جواب بدهند که دلایل این همه تقابل با روحانی هم در چهار سال پیشین و هم در شش ماه اخیر چه بوده و چرا تا این مرحله پیش رفت؟ حوادث نشان داد که سیاست ما در رای دادن به حسن روحانی و حمایت از وی کاملا درست و دقیق بود و اکنون درستی آن به اثبات رسیده است.

وجود دولت حسن روحانی:

اولا. عامل افشای فساد در سیستم و نظام است،

ثانیا. عامل ایجاد امکان یافتن یک راه مثبت و مترقی و بسود مردم.

مخالفان نظری معکوس دارند و می‌گویند: "بستر عینی نارضایتی از وضع موجود و مستعد برای اعتراضات گسترده از خیلی سال‌ها پیش وجود عینی داشت اما حاکمیت با مهندسی افکار عمومی و هر بار ایجاد دوقطبی انتخاب بین "بد" و "بدتر" چرایی و بروز آن را به تعویق می‌انداخت". بعبارت دیگر نارضایتی‌ها و زمینه اعتراض وجود داشت ولی انتخاب روحانی آن را به تعویق انداخت! اگر چنین است چرا در چهار سال اول احمدی نژاد که بین "بد و بدتر" همان بدتر انتخاب شد این اتفاق نیفتاد؟ کجا رفتند آن شورش‌های عظیم و سقوط نظام که با توصیه و شعار "خروج از حاکمیت" خاتمی و اصلاح طلبان وعده آن داده می‌شد؟ آن جنبشی هم که در انتخابات دور دوم احمدی نژاد روی داد اتفاقا در ارتباط با انتخابات شکل گرفت، انتخاباتی که همین افراد می‌گفتند انتخاب بین بد و بدتر (موسوی و احمدی نژاد) است ولی بزرگترین جنبش پس از انقلاب در ایران را بوجود آورد.

از همینجا به مسئله دوم می‌رسیم، یعنی چگونگی ایجاد یک راه حل مترقی برای جنبش مردم. چرا جنبش سبز ناکام ماند؟ زیرا دولت، مجلس و شوراهای شهرها همه با هم همسو و در دست جناح راست بودند. اگر دولت احمدی نژاد برگزار کننده انتخابات نبود، اگر مجلس ما مجلس دست راستی نبود که در آن نمایندگانش با شعار مرگ بر موسوی و کروبی تظاهرات کنند، اگر شوراهای شهر حداقل در شهر تهران در دست اصلاح طلبان بود، جنبش سبز به این سرنوشت دچار نمی‌شد. بنابراین نه تنها وجود اصلاح طلبان در حکومت عامل تعویق شورش و بحران نیست و عامل تسریع آن است، بلکه عامل ایجاد امکان یک برونرفت مترقی از آن هم هست. چنانکه همین امروز نیز دلیل فشار برای سرنگونی دولت روحانی از آنجاست که امید به پیروزی در انتخابات را از طریق تقلب و بازی روی افکار عمومی با از دست دادن مجلس و شوراها از دست داده اند و می خواهند انتخابات توسط دولتی غیر از روحانی برگزار شود.

بدینسان اگر تقابل با دولت روحانی نبود، اگر تلاش برای سرنگونی آن نبود، اگر اصرار دولت روحانی بر حفظ آزادی‌های رسانه‌ای و شبکه‌هایی نظیر تلگرام نبود، اگر فشار اقتصادی و سیاسی دستگاه انتصابی به دولت روحانی موجب نمی‌شد که این دولت بودجه را افشا کند، اگر ائمه جمعه مانند دوران احمدی نژاد بجای آنکه شعار انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست بدهند و مردم را به خوردن اشکنه دعوت کنند بر طبل نارضایتی‌ها نمی‌کوبیدند هرگز اعتراض دیماه 96 بدین شکل و با این وسعت شکل نمی‌گرفت و اگر شکل می‌گرفت راه حلی مترقی دربرابر آن پیدا نمی‌شد. چنین تظاهراتی اگر در شرایط یکدستی حاکمیت شکل می‌گرفت اکنون قطعا قربانیانش اصلاح طلبان و تحول خواهان ایران بودند که این تظاهرات به گردن آنها می‌افتاد و باید بهای سنگینی برای آن می‌پرداختند. سرنوشت جنبش سبز و دوران پس از آن و "کاسبان فتنه" هنوز آنقدر دور نشده که آن را فراموش کرده باشیم.

بنابراین میان حمایت قاطع و بدون کمترین تزلزل ما از دولت روحانی و از حضور اصلاح طلبان در دولت، مجلس و شوراها- که در آینده نیز با همین قدرت و بیش از آن ادامه خواهد یافت- با تظاهرات مردم و خواست درس گیری از این تظاهرات هیچ تناقضی وجود ندارد بلکه لازم و ملزوم همدیگر هستند. اگر ما به وجود دولت روحانی و همسویی مجلس و شوراهای شهرها اطمینان نداشتیم معلوم نبود که تا چه اندازه و تا کجا بتوانیم نسبت به پیامدهای تظاهرات اخیر برای کشور و مردم آسوده خاطر باشیم. امروز در دفاع از تظاهرات و اعتراض مردم، ما حاصل آن کوششی را برداشت می‌کنیم که در گذشته با تشویق مردم به حضور و شرکت در انتخابات و رای به روحانی و اصلاح طلبان کردیم. تفاوت ما با کسانی که انتخابات را رای دادن میان بد و بدتر می‌دیدند در همینجاست. ما حضور اصلاح طلبان در حکومت را وسیله‌ای می‌دانیم که مردم به کمک آن شرایط بهتری برای بیان خواست‌های خود و به نتیجه رساندن آن بدست می‌آورند. جنبش مردم و تغییرات، ظهور امام زمان نیست که هر چه وضع بدتر شود زودتر ظهور کند. تغییرات نیاز به نیروی اجتماعی دارد و حضور در حکومت نشانه‌ای از میزان قدرت این نیروی اجتماعی برای اثر گذاری بر تحولات است!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 تلگرام راه توده :

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 632  راه توده -  28 دیماه  1396

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت