راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چرا آقای خامنه ای

ولایتی را مامور

پیام محرمانه خود

برای پوتین کرد؟

 

 

هفته گذشته آقای خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی علی اکبر ولایتی را راهی روسیه کرد تا پیام وی را به ولادیمیر پوتین در آستانه دیدار وی با رئیس جمهور امریکا برساند. اینکه ولایتی حامل چه پیام و چه پیشنهاداتی بوده است معلوم نیست ولی تقریبا این نکته آشکار است که آقای خامنه‌ای ترجیح داده تا بجای تکیه به وساطت سلطان عمان که حداکثر در حد یک نامه رسان می‌تواند پیام ایران را به امریکا برساند، به پوتین متوسل شود تا حمایت روسیه را برای پیشنهادهای خود جلب کند و قدرت آن کشور را پشتوانه پیشنهادهایی کند که برای دونالد ترامپ دارد. سخنان ولایتی پس از بازگشت از روسیه و ادعای سرمایه‌گذاری 50 میلیارد دلاری روسیه در ایران در واقع رساندن این پیام است که روسیه به آینده ایران امیدوار است و حتی حاضر است در کشور ما سرمایه‌ گذاری کند. البته تردید بسیار وجود دارد که روسیه یا هر کشور دیگری موافق باشد 50 میلیارد دلار به کشوری وارد کند که فقط در سه ماه گذشته براساس آمارهای منتشره بیش از 30 میلیارد دلار خود تاجرها و صادرکنندگان و سرمایه‌داران و حکومتی‌های داخلی از آن خارج کرده‌اند. کشوری که تجار و سرمایه‌داران حکومتی آن به آینده اش اطمینان ندارند و با مردم خود نیز رابطه اش قطع است معلوم نیست چگونه می‌تواند سرمایه خارجی جلب کند؟

بحث ما در اینجا ولی هیچکدام از اینها نیست. بحث بر سر این هم نیست که اعزام نماینده به روسیه و کوشش برای باز کردن درهای مذاکره با دولت امریکا از این طریق نیز اقدام خردمندانه تری نسبت به رویه گذشته آقای خامنه‌ای و از کانال سلطان عمان است. بحث بر سر این است که چرا علی اکبر ولایتی برای این نامه رسانی انتخاب شد؟ باز هم در اینجا مسئله اصلی شخصیت فرصت طلب، خشک مغز و کم تدبیر علی اکبر ولایتی نیست. کسی که در چند ماهی که رئیس دانشگاه آزاد شد آن را ویران کرد. فرصت طلبی که در همان دهه 60 که مردم ایران در اندیشه انقلاب و جنگ بودند در فکر تصرف خانه 1000 متری مصادره‌ای یکی از وابستگان شاه در نیاوران تهران بود که همچنان در آن زندگی می‌کند. این غیر از کلینیک‌های خصوصی است که به عنوان کارچاق کن در راه اندازی آنها شریک شده و از بیماری مردم سود می‌برد. در عرصه دیپلماسی هم چند ماهی نگذشته که همین آقای ولایتی به عنوان نماینده آقای خامنه‌ای برای مذاکره به عراق رفت و در آنجا با این سخنان نسنجیده و مداخله جویانه که "اجازه نمی‌دهیم مارکسیست‌ها وارد مجلس عراق شوند" ضربه سنگینی به دیپلماسی کشور و روابط ایران و عراق وارد کرد. حتی بخشی از ائتلاف صدر با کمونیست‌ها و رای مردم عراق به آنها ناشی از دهن کجی بود که مردم عراق می‌خواستند به این دخالت سبک و نسنجیده ولایتی در امور داخلی آن کشورشان نشان دهند. همین دو  روز پیش نیز با این ادعای گزاف و نابخردانه که "اگر ایران نبود سوریه در دو هفته سقوط می‌کرد" موجبات ناخشنودی مقامات و قطعا مردم سوریه را موجب شده است.

از همه اینها هم صرفنظر شود از دور زدن وزارت امور خارجه از سوی آقای خامنه ای نمی‌توان صرفنظر کرد. پرسش اینجاست که مگر ایران دستگاه رسمی دیپلماسی و وزیر خارجه ندارد که آقای خامنه‌ای علی اکبر ولایتی را آن هم بدون آنکه یکی از نمایندگان وزارت خارجه ایران او را همراهی کند به ماموریت اعزام می‌کند؟ کدام قانون چنین اجازه‌ای را به او داده؟ آیا تشریفات و پروتکل‌ها و اداب دیپلماتیک در این سفر رعایت شده؟ ولایتی گزارش سفر خود را به چه کسی می‌دهد؟ به سردار وحید و علی اصغر حجازی در بیت رهبری و یا به مردم و دولت و وزارت خارجه؟ که در اینصورت چرا آنها را دور زده‌اند و همراه او نفرستاده اند؟ آیا مقام‌های خارجی از این رفتار نتیجه نمی‌گیرند که در بالاترین سطح سیاسی ایران هماهنگی و همراهی وجود ندارد و معلوم نیست واقعا با چه کسی مذاکره می‌کنند؟

دو دلیل بیشتر برای این رفتار نمی‌توان پیدا کرد. یا آقای خامنه‌ای می‌خواهد به آرزوی قدیمی خود برای رئیس جمهور کردن برسد و یا اینکه حامل پیامی (سازش با امریکا و اسرائیل) است که نمی‌خواهد وزارت خارجه و دولت و مردم از آن مطلع شوند تا بعدا بهانه لازم برای انکار و زدن زیر آن و اپوزیسیون شدن و انداختن گناه به گردن دولت و وزارت خارجه را داشته باشد. و بنظر می‌رسد مسئله اصلی همینجاست. اگر آقای خامنه‌ای تشخیص داده علی اکبر ولایتی را از بالای سر وزارت خارجه و دولت به روسیه اعزام کند، پس پیام او احتمالا حامل عقب نشینی‌های بزرگی است که نمی‌خواهد کسی از آن مطلع شود. همان عقب نشینی‌هایی که حاضر نیست در داخل و در برابر مردم انجام دهد، تن به گفتگوی ملی دهد، به حصر موسوی و کروبی و همه زندانیان سیاسی خاتمه دهد، راه آزادی‌ها را باز کند، صدا و سیما را از چنگ یک باند فرومایه و مشکوک بیرون آورد و اجازه دهد که به یک رسانه ملی واقعی تبدیل شوند، قوه قضاییه را از ابزار سرکوب به پناهگاه دادخواهی ملی تبدیل کند، به تایید و تحمیل نظارت استصوابی و سلب حق حاکمیت مردم خاتمه دهد، انتصاب‌ها را به مجلس و دولت واگذار کند و از این طریق نهادهای انتصابی را پاسخگو کند و زیر نظارت مردم قرار دهد و …. اگر همه اینها را در داخل کشور و در برابر مردم خود انجام می‌داد دیگر نیاز به اعزام ولایتی و فرستادن پیام محرمانه برای ترامپ نداشت. قطعا هم امثال ترامپ وضع داخلی ایران و وضع ایشان در برابر مردم را می‌دانند و فعلا تره هم برای پیام‌های ایشان خرد نمی‌کنند. زمانی امثال ترامپ متوقف خواهند شد و به اندیشه فرو خواهند رفت که بدانند آقای خامنه‌ای نه در برابر امریکا که دربرابر مردم خود تصمیم به عقب نشینی گرفته است!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 653  راه توده -  28 تیر ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت