راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مردم از چاله ج. اسلامی

به چاه استبداد رضاشاهی بیفتند؟

 

 

بارها از ما سئوال کرده اند که به چه دلیل تا این حد به رضا شاه می پردازید؟ حتی برخی ها نا خرسندی خود را از انتقاداتی که به دوران و رژیم رضاشاه مطرح می کنیم ابراز داشته و متذکر شده و میشوند که علیرغم انتقاد شما از رضا شاه، نگاه کنید به شعارهائی که در تظاهرات پراکنده مردم در برخی شهرها در ستایش رضا شاه سر داده می شود.

حتی همین سئوالات و انتقادها نشان میدهد که اتفاقا باید به دوران و رژیم رضاشاه پرداخت به دلائل گوناگون. از جمله:

1- آنها که امروز شعار "رضاشاه روحت شاد" را سر میدهند، نه رضاشاه را می شناسند، نه از دوران او اطلاعاتی دارند، نه زحمت مطالعه منابع متعدد که منتشر شده را به خود میدهند و نه اساسا دردشان "غیبت رضا شاه از صحنه سیاسی ایران" است. آنها صرفا به چند جنبه از دوران او که بویژه در دوران اخیر توسط تلویزیون "من و تو" روی آن تاکید می شود چسبیده اند. نخست این که رضا شاه روحانیت را از صحنه سیاسی ایران بیرون کرد، دوم این که کشف حجاب کرد و برخی اقدامات اصلاحی او را هم تکرار می کنند. همین! به ندرت امکان دارد بدانند که رضاشاه محصول چه رویدادهائی در ایران بود و یا اطلاعی از جنبش های مترقی پس از انقلاب مشروطه که مرتبط با آن اما یک گام جلوتر از آن بود و عمدتا تحت تاثیر انقلاب اکتبر در روسیه بود داشته باشند. به همین دلیل نمیدانند که آن اقدامات اصلاحی که رضاشاه انجام داد تنها بخشی از خواست های مردمی بود که در انتظار پیروزی انقلاب گیلان (جنبش جنگل)، قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز و جنبش ملی خراسان به رهبری کلنل تقی خان پسیان بود تا آنها را اجرا کند. انقلاب اکتبر دریچه هائی را برای ترقی و پیشرفت به روی ایرانیان گشوده بود که انگلستان برای کنترل آن هیچ چاره ای جز حمایت از یک نظامی برای کنترل این خواست ها نداشت. رضا شاه نیز در سالهای اول به قدرت رسیدن خود در عین حال که به بخشی از این خواستها پاسخ داد، در سرکوب جنبش های مترقی و انقلابی لحظه ای به خود تردید راه نداد و اتفاقا برای این سرکوب از حمایت روحانیت برخوردار بود. روزهای عاشورا گل به سر و روی می مالید و جلوی دسته های سینه زنی حرکت می کرد، با مراجع ملاقات میکرد و خواست های آنها را اجابت می کرد و در بحث جمهوریت که او می خواست پس از سقوط سلطنت قاجاریه آن را به سبک آتاتورک در ترکیه برقرار کند، در مقابل روحانیت که مخالف جمهوری بود تسلیم شد و سلطنت را نگهداشت. در دوران اولیه سلطنت رضاشاه همه احزاب مترقی آن زمان ایران از وی بخاطر اقدامات اصلاحی که انجام میداد و به خواسته های مردم برای این اصلاحات پاسخ میداد حمایت کردند. او نزدیک ترین مناسبات را با اتحاد شوروی وقت برقرار کرد و وزیر دربار تحصیل کرده او "تیمورتاش" که تاج شاهی را در سینی برایش حمل کرد مشوق این مناسبات با روسیه بود. او خود تحصیلکرده روسیه بود. با آغاز چرخش رضا شاه به سمت آلمان نازی، در توطئه ای که هنوز معلوم نیست انگلستان مبتکر و سازمانده آن بود و یا شبکه جاسوسی آلمان هیتلر، تیمورتاش به فرمان رضاشاه زندانی و در زندان کشته شد. این حتی یک از هزار درباره دوران رضا شاه نیست و ما صرفا اشاره به آنها کردیم تا شاید آنها که صادقانه شعار "رضاشاه روحت شاد" را میدهند بدانند چقدر نمیدانند!

2- جمهوری اسلامی هرگز به ابعاد مختلف دوران رضا نه در گذشته پرداخته و نه امروز می پردازد. درباره روی کار آمدن او با کودتای انگلیسی 1299 و یا ثبت املاک مالکین و خرده مالکین در مازندران به نام خود و نکاتی از این دست می پردازد اما هرگز بیطرفانه به دوران او نپرداخته و نمی پردازد و این درحالی است که کتب تحقیقی بسیاری درباره دوران او بصورت تحلیلی وجود دارد، از جمله کتاب مفصل "سلطان زاده" که ما در راه توده منتشر کرده ایم و در آینده نیز بار دیگر آن را منتشر خواهیم کرد. نه تنها در باره اصلاحاتی که رضاشاه انجام داد جمهوری اسلامی چیزی نمی گوید، بلکه از استبداد فاشیستی دوران او (بویژه 10 سال دوم از 20 سال سلطنت او) نیز سخن نمی گوید. از اقدامات اصلاحی او چیزی نمی گوید که تمجید از او نشود و از استبداد او چیزی نمی گوید تا مردم امروز جمهوری اسلامی را با دیروز رضاشاهی مقایسه نکنند.

اما درباره شعار "رضا شاه روحت شاد" در تظاهرات اخیر مردم، ما به نکته دیگری هم می خواهیم اشاره کنیم و آن نقش خود حکومت و بویژه طرفداران روی کار آمدن یک نظامی سرکوبگر از میان فرماندهان سپاه پاسداران است. این نقش روز به روز و با مقالاتی که درباره ضرورت روی کار آمدن یک رئیس جمهور نظامی در جمهوری اسلامی منتشر می شود پر رنگ تر شده است. همه میدانند و میدانیم که مرده زنده نمی شود. بنابراین رضاشاه از قبر بیرون نمی آید تا دوباره شاه شود. نوه رضاشاه هم که نظامی نیست و فعلا چهره دمکرات به خود گرفته و از میان ژنرال های دوران شاه هم اگر انگشت شماری در خارج از ایران باقی مانده باشند شاید به زحمت بتوانند چند دقیقه ای درخانه و یا در خیابان عصا بدست راه بروند. بنابراین آنها که این شعار را در دهان مردم انداخته اند دنبال یک رضاشاه از میان فرماندهان سپاه پاسداران هستند.

با این توضیحات، فکر نمی کنید زمان گفتن واقعیات مثبت و منفی درباره رضا شاه است؟ البته سئوال ما از خوانندگان با حسن نیت راه توده است، نه متعصبین سلطنت طلبی که در کم آگاهی و بی خبری دست کمی از 20 – 25 ساله هائی که در تظاهرات ایران شعار می دهند ندارند و در همان آب انباری شنا می کنند که طرفداران بیرون کشیدن یک فرمانده سرکوبگر از میان فرماندهان سپاه در آن آب انداخته است!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 653  راه توده -  28 تیر ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت