راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

چکیده ای از یک گزارش دریافتی

بحث های مردم

در سپاه هم

جاری است

شاکر کیمرام

 آنچه را در ادامه می خوانید، چکیده ایست فشرده از یک گزارش با طرح چند مسئله اجتماعی و حکومتی و حزبی که ما آن را برای انتشار تدوین کرده ایم. یعنی آنچه را می شد بدست انتشار سپرده از آن استخراج کردیم، در حالیکه گزارش شامل نکات بسیار مهم دیگری هم بود که انتشار آن حداقل در شرایط کنونی به صلاح نیست.

1- من معمولا برنامه های سیما را می بینم. مخصوصا مزخرف ترین آنها یعنی بیست و سی را. چند روزی که جسد رضاشاه پیدا شده بود، چند برنامه در این باره در سیما اجرا شد که دو بخش داشت. بخش نخست اشاره کلی به روی کار آمدن رضاشاه با کمک انگلستان و بردن وی توسط انگلستان بود. در این بخش هیچ اطلاع آگاهی بخشی وجود نداشت. بخش دوم اشارات مکرر به فساد و فقر و ناتوانی حکومت وقت داشت. این دوبخش را اگر به هم وصل می کردید می شد این که رضا شاه را انگلیس آوردند اما زمینه داخلی آن فراهم بود و مردم طالب یک نجات بخش بودند. در واقع به در می گفتند که دیوار بشنود. یعنی همان طرح دولت نظامی که برخی سیاسیون وابسته به سپاه نیز در این روزها بصورت علنی در مصاحبه های خود به آن می پردازند.
2- صدا و‌سیما، رسما شده است، رسانه براندازی دولت! مخصوصا همین برنامه پوپولیستی بیست و‌سی !
3- یکی از همکاران که از دوستان قدیمی است هر روز از اسلامشهر در جنوب غرب تهران به اداره می آید و در رفت و‌برگشت، مسافرکشی می کند و تمام اخبار و شایعات روز را از حفظ است. طرفدار خمینی بود. بعدها احمدی نژادی شد. حالا مدام به آقای خمینی و خامنه ای و جمهوری اسلامی فحش ناموسی می دهد.
دیگری، کار پردازمان است که از جنوب شرق تهران می آید و ‌در طول روز با موتور سیکلت در شهر جابجا می شود و خبرهای سطح شهر را می آورد. پسر برادرش پاسدار رده بالاست و معمولا خبرهائی از درون بر و بچه های سپاه دارد.
4- از مجموعه خبرها و نظراتی که از درون بدنه سپاه و فرماندهان نقل می کند اینگونه بر می آید که همین تقسیمات و دسته بندی های سیاسی موجود در جامعه، در تمام ارتش و سپاه هم هست. اینطوری نیست که مثلا، «بدنه»، یک جور است و « فرماندهی»، یک جور دیگر! خیر در میان فرماندهان هم همان دسته بندی هائی وجود دارد که در بدنه وجود دارد و در جامعه وجود دارد. اصلا همین که روحانی هنوز رئیس جمهور است و موسوی و رهنورد و کروبی زنده اند و اصلاحات به دشواری و‌ در سنگلاخ لنگان لنگان پیش می رود، همین است که آن بالا هم آنطور که می نمایند و سعی می کنند بنمایانند «یکدست» نیستند.
ضمنا و با کمال تعجیب و تاسف آنهایی که از «بدنه» سپاه می ریزند، الزاما به جنبش دمکراتیک نمی پیوندند، بلکه به « من و تو» و آنوری ها می پیوندند!
در سپاه هم مانند جامعه در باره مرگ هاشمی رفسنجانی شایعات جریان دارد اما به نظرم، پرونده مرگ هاشمی را فعلا باید بست. این ماجرای مشکل دو رهبری از زمان آقای خمینی جریان دارد و اگر بخواهیم مرگ هاشمی را بررسی کنیم به همین ماجرا باز می گردد، همچنان که مرگ آیت الله طالقانی و احمد خمینی نیز به همین ماجرای دو رهبری باز میگردد که 40 سال است سعی می کنند آن را درمان کنند و نمی شود. حتی در مراحلی چند رهبری هم در جمهوری اسلامی برای حکومت مسئله ساز شده است که این البته در میان روحانیون شیعه امر عجیبی نیست، حتی در راس حاکمیت.
5- اما در باره آینده حزب:
هر حزب چپ جدی که در آينده ايران به صحنه بیاید نمی تواند در برابر نوع نگاه حزب توده ایران به جامعه و حرکت در بستر سیاسی مقاومت کند و اگر چنین کند بقول معروف "یخش نخواهد گرفت". حالا این احتمال که نام آن حزب توده ایران نباشد و نام دیگری داشته باشد هم محتمل است که باید دید در چه شرایطی چنین امکانی برای چپ مارکسیست ایران فراهم می شود. آنچه که فعلا شاهدیم یک نوع گرایش به سیاست های حزب توده ایران در مقاطع مختلف در میان نسل جوان متمایل به چپ و مارکسیسم است که گوشش به تبلیغات حکومتی بدهکار نیست و خود در جستجوی واقعیات گذشته و یافتن هویت است. ما در اینجا، نه تنها در جلسات گسترده دانشگاهی و دانشجوئی بلکه در میان محققان و اساتید و روشنفکران جدید جامعه هم شاهدیم بی آن که تمایل به فعالیت سیاسی داشته باشند. همه چیز موکول به آینده و شرایط است.
یک نمونه را برایتان می نویسم: دوست جوانی دارم که در این دو- سه سال اخیر هوادار حزب شده. دانشجوی پزشکی است، با سوادی کم نظیر! هر زمان من را می بیند با حسرت از نبود حزب توده ایران در صحنه امروز ایران سخن می گوید. این نوع افراد در میان جوانان کم نیستند.
همین نمونه ها ثابت می کند که «گفتمان حزب توده ایران» ، در وضعیت کنونی کشور، بیشترین استعداد را برای ترویج و پذیرش در جامعه دارد. از جمله به این دلیل که بیشترین انطباق را با واقعیت های عینی جامعه و تجارب توده ها دارد. ترویج این « گفتمان» و گفتمان های مشابه و همسایه از آنجا که فاقد ماهیت تشکیلاتی - حزبی است ، ضمن آنکه حساسیت برانگیز نیست ، در عین حال تارو پود تشکیلات آلترناتیو فردا را می بافد. ما نمی دانیم که این فردا کی می رسد اما می دانیم که عجله سازمانی ضرورت ندارد. در این مورد، همه چیز معطوف است به وضعیت سیال و تناسب قوای دائما در حال تغییر داخلی ، منطقه ای و بین المللی .تکاپوهای خارج از کشور برای «حزب سازی» ( ولابد پیروزی در کسب هژمونی» جنبش چپ )در داخل کشور نه تنها جدی گرفته نمی شود، بلکه در جمع ها و محافل متمایل به چپ ، به شوخی برگزار می شود، زیرا هیچ ارتباطی به اوضاع داخلی و مسايل مبتلابه مردم ایران ندارد.
 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 646  راه توده -  3 خرداد ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت