راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تعلل های مصدق

برای کوبیدن

سر ماری که

سرانجام با کودتا

او و مردم را گزید

 

 

 

سال 1331 سراسر حادثه و توطئه و کشاکش است. شاه و درباریان با کمک فرماندهان ارتش با تمام قدرت علیه مصدق دست به عمل زدند. آیت الله کاشانی که تا حالا در کنار مصدق گام به گام جلو آمده بود، سرانجام تحت تاثیر اطرافیانی نظیر مظفر بقائی، سید مهدی میراشرافی و فدائیان اسلام راهش را از مصدق جدا کرد و روبروی او ایستاد. مصدق که از حمایت مردم اطمینان داشت، در مقابل شاه و آیت الله کاشانی ایستاد. حوادث این سال به دو مرحله تقسیم می شود. پیش از 30 تیرماه و پس از 30 تیرماه اما مجموعه همین حوادث به نوع دیگری در نیمه اول سال 1332 تکرار و سرانجام کودتای 28 مرداد از دل آن در آمد.

 

مصدق در نیمه اول سال 31 تلاش کرد اختیار ارتش و شهربانی را بدست بگیرد تا بلکه بتواند جلوی دخالت های شاه در امور اداره کشور را بگیرد. شاه بشدت مخالفت کرد. مصدق استعفا داد و شورش و اعتراضات در سراسر ایران در حمایت از مصدق آغاز شد. شاه که در ابتدا استعفای مصدق را پذیرفته و قوام السلطنه را مامور تشکیل کابینه کرده بود، وحشت زده و از بیم سقوط کل رژیم، سه روز پس از فرمان نخست وزیری قوام السلطنه عقب نشینی کرد و حاضر شد اختیارات درخواستی مصدق را بپذیرد و فرمان نخست وزیری دوباره او را صادر کند. قوام السلطنه تمام آن هشدارباش هائی که به شاه درباره رعایت قانون اساسی و پرهیز از تشکیل مجلس سنا داده و بدلیل همین هشدارها مغضوب شاه شده بود، وقتی به حکم شاه نخست وزیر شد مانند یک فرماندار نظامی اعلامیه صادر کرد و نوشت "کشتیبان را سیاستی دگر آمده". معلوم شد همه هشدارهایش به شاه جنگ قدرت و حفظ مقام بوده و نه دفاع از قانون اساسی و نگران بقای سلطنت شاه.

در این فاصله در تهران بزرگترین تظاهرات خونین روی داد که منجر به کشته شدن عده ای شد. حزب توده ایران که از ابتدای سال 1331 سیاست حمایت قاطع از مصدق را اتخاذ کرده بود نقش بزرگی در این تظاهرات که موجب عقب نشینی شاه و بازگشت مصدق بر سر کار شد، ایفاء کرد و چند قربانی نیز داد.

اولین اقدام مصدق آغاز تصفیه در ارتش و پاکسازی دستگاه دولتی از سیاستمداران کهنه کار طرفدار شاه بود. دهها ژنرال شاه بازنشسته شدند و حتی برخی از آنها بدلیل دست داشتن در سرکوب مردم در قیام 30 تیز بازداشت شدند. اقدام بعدی مصدق فشار به شاه برای کوتاه کردن دست خانواده اش در امور مملکتی بود و در راس این خواست، اخراج اشرف پهلوی خواهر دو قلوی شاه از ایران بود که در تمام توطئه ها علیه دولت مصدق دست داشت. گام بعدی مصدق اقدام برای تصفیه در مجلس سنا بود که نقش بازوی مقننه دربار را بازی می کرد. هیچ مصوبه مجلس تبدیل به قانون نمی شد مگر مجلس سنا آن ها را تصویب می کرد و مجلس در اختیار دربار شاه بود. مصدق سعی کرد دوره این مجلس را از چهار سال به دوسال تقلیل بدهد و در انتخابات بعدی ترکیب نیمی از آن را که انتخابی بود واقعا انتخابی کند و دست شاه را از آن کوتاه سازد.

انتخابات پر تقلب مجلس هفدهم نیز در همین سال و پیش از استعفای اعتراضی مصدق و تظاهرات 30 تیر انجام شده بود. شاه به کمک ارتش و شهربانی و زمینداران بزرگ (خوانین) عده زیادی را از صندوق ها بیرون آورده و در واقع با رای سازی، نماینده تراشی کرده بود و علیرغم همه اعتراضات مردم و مصدق چنین مجلسی را با چنان نمایندگانی شخصا افتتاح کرد. در جریان افتتاح مجلس مصدق بعنوان اعتراض در مراسم حاضر نشد. همین مجلس و ترکیب آن، آیت الله سید حسن امامی که بعدها امام جمعه تهران شد و با تقلب به مجلس هفدهم برده شد بعنوان رئیس و میراشرافی پیشکار آیت الله کاشانی و سردبیر و مدیر روزنامه مخرب "آتش" که نقش حسین شریعتمداری و روزنامه کیهان را در آن زمان ایفاء می کرد بعنوان نایب رئیس مجلس انتخاب شد! (میراشرافی که پس از کودتای 28 مرداد اطلاعیه سقوط دولت مصدق را بعد از ظهر روز 28 مرداد از رادیو تهران قرائت کرده بود بعد از انقلاب در اصفهان دستگیر و علیرغم همه تلاش های حسن آیت، مظفر بقائی و حتی شورای انقلاب در دادگاهی که حجت الاسلام "امید نجف آبادی" ریاست آن را برعهده داشت محکوم به اعدام و بدون فوت وقت اعدام شد. او بعدها چوب این تمرد را خورد و باتهام ارتباط با آیت الله منتظری دستگیر و اعدام شد- راه توده)

شاه که از قیام 30 تیر با صدور دوباره حکم نخست وزیری مصدق تن به عقب نشینی اجباری داده بود، پس از چند عقب نشینی تاکتیکی دیگر، بار دیگر سازماندهی و توطئه علیه مصدق را شروع کرد. درحالیکه مصدق به شاه نامه نوشته و پشت قرآن هم امضاء کرده و تاکید کرده بود که با جمهوری مخالف است و مطابق قانون اساسی و نظام سلطنتی عمل خواهد کرد. یعنی شاه باشد و مطابق قانون اساسی سلطنت هم بکند، اما حکومت نکند! که اگر چنین کرده بود شاید کارش به سقوط و فرار بی بازگشت از کشور در سال 57 نمی کشید. همین هشدار را یکبار هم قوام السلطنه با تجربه ای که از دوران رضاشاه داشت،  به شاه جوان داده بود اما به گوشش فرو نرفته بود.

مصدق پس از بازگشت دوباره به نخست وزیری توانست اختیار تعیین وزیر جنگ را از شاه بگیرد، اختیار تعیین ریاست ستاد ارتش هم مطابق قانون به مصدق واگذار شد. ژنرال هائی که مصدق آنها را بازنشسته کرد کسانی بودند که همچنان فرمان از شاه می گرفتند و زیر بار حرف نخست وزیر نمی رفتند. سیاستمدارانی که تصفیه شدند نیز اکثرا کسانی بودند که با سفارت انگلیس در ارتباط بوده و دستور از آنجا می گرفتند. مصدق در گام بعدی و برای قطع دخالت های انگلستان در امور کشور، مناسبات سیاسی با انگلستان را قطع کرد و سفارت آنها را در تهران بست. اقدام دیگر او بازداشت برادران رشیدیان بود. آنها شبکه جاسوسی انگلستان را در ایران اداره می کردند. آنها نیز پس از مدتی و براثر پیگیر نبودن مصدق در این اقدامات از زندان بیرون آمدند و توانستند مهم ترین پل ارتباطی میان اشرف پهلوی، ماموران انگلیس و امریکا برای کودتای 28 مرداد را برقرار کنند.

اینها گام های بزرگی بود که او برداشت، اما متاسفانه نتوانست آنها را پیگیرانه ادامه بدهد. مثلا برخی از ژنرال های بازنشسته از زندان آزاد شدند. مانند سرلشگر زاهدی که یکسال بعد عامل اجرای کودتای 28 مرداد شد. همین نظامی های بازنشسته نیز بیکار ننشسته و در ارتباط با شاه و دربار علیه مصدق وارد توطئه شدند. طرح قهر شاه و اعلام خروجش از ایران به اجرا گذاشته شد. شاه اعلام کرد می خواهد همراه همسر زیبایش "ثریا" برای مدتی از کشور برود. مصدق برای صحبت با شاه به دربار رفت. همزمان با حضور او در دربار، نظامی های بازنشسته که از قبل آماده شده بودند تحت عنوان مردم در برابر دربار جمع شده و مخالفت خود با خروج شاه از کشور را فریاد کشیدند. آیت الله کاشانی که از مدتی پیش به رقابت و مخالفت با مصدق برخاسته بود نیز یکی از اشتباهات بزرگ خود را مرتکب شد و با صدور اطلاعیه ای خواهان تغییر تصمیم شاه برای خروج از کشور شد. مذهبیون طرفدار او و بازار تهران نیز بدنبال کاشانی به حرکت در آمدند. نظامی هائی که مقابل دربار شاه جمع شده بودند با این حمایت ها شیر شده و می خواستند همانجا مصدق را هنگام خروج از دربار بکشند!

پس از تظاهرات 30 تیر مخالفان دولت مصدق که از حمایت حزب توده ایران از مصدق وحشت زده شده بودند، یورش به حزب را تشدید کردند. علاوه بر اوباش، چاقوکش های حقوق بگیر حزب زحمتکشان دکتر بقائی که در گذشته از حامیان مصدق بود اما حالا تمام قد در مجلس علیه مصدق برخاسته بود، حزب سومکا نیز بر عملیات تخریبی و تهاجم های خود علیه حزب توده ایران افزود. این حزب دو چهره معروف داشت. داریوش فروهر و داریوش همایون داماد سرلشگر زاهدی. حزب سومکا در واقع یک حزب فاشیستی بود و حتی طرز لباس پوشیدن و آریش مو و سبیل اعضای آن شبیه دوران هیتلر بود. حمله به مراکز و متینگ های حزب توده ایران از وظائف آنها بود. بتدریج داریوش فروهر حساب خود را از این حزب جدا کرد و حزب ملت ایران را پایه گذاری کرد که بکلی سیاست و روشی متفاوت با سومکا داشت. داریوش همایون نیز پس از کودتای 28 مرداد وارد دستگاه دولتی شد و حتی روزنامه آیندگان را پایه گذاری کرد و دیگر آن افکار فاشیستی دوران سومکا را نداشت. رهبری این حزب سرانجام به "پزشکپور" رسید که شعارش دفاع از بحرین و این نوع شعارهائی که نه سیخ حکومت بسوزد و نه کباب آن بود. همین دار و دسته ها پس از تظاهرات 30 تیر و برای انتقام از حمایت حزب از مصدق به خانه صلح که دراختیار حزب توده ایران بود حمله کرده و آن را به آتش کشیدند.

کسانی که سیر رویدادها در سال 1331 را دنبال نکنند، هرگز تصویر درستی از آنچه در کودتای 28 مرداد روی داد نخواهند داشت.

از وقایع مهم این سال، آزاد شدن خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزم آراء و نواب صفوی رهبر فدائیان اسلامی از زندان است. خنده دار این که مجلس آزادی طهماسبی را تصویب می کند و مجلس سنا که گوش به فرمان شاه بود فورا این مصوبه را تائید می کند و آیت الله کاشانی هم حمایت.

از رویدادهای فرهنگی این سال، درگذشت قاسم غنی است که یکی از معتبرترین نسخه های دیوان حافظ را از خود برجای گذاشته است.

مراسم آشتی کنان موقت کاشانی و مصدق، حضور آیت الله بهبهانی در دربار و خواهش از شاه برای نرفتن از ایران، نقش حسین مکی که کارگزار شرکت نفت انگلیس در ایران بود و همیشه در کنار آیت الله کاشانی در مجلس و رویدادهای سالهای منجر به کودتای 28 مرداد، شد موسس شرکت واحد اتوبوسرانی تهران. در همین سال مراسم سالروز تولد شاه در ورزشگاه امجدیه (شیرودی) که با حضور وی انجام شد، به تظاهرات وسیع علیه شاه در حضور خود وی تبدیل شد و شاه نیمه کار مراسم را رها کرده و به کاخش بازگشت. این یکی از تظاهرات موفق حزب توده ایران بود. بخوانید خبرهای این سال را به نقل از کتاب کم نظیر دکتر عاقلی "مرور رویدادهای ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن 57 را در همین شماره راه توده.)

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 669  راه توده -  اول آذرماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت