راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله راه توده 660

دو راه حل داخلی و خارجی

در برابر بحران ایران قرار دارد

 

 

ایران به کجا می‌رود؟ به سمت فروپاشی؟ مداخله خارجی؟ جنگ؟ سرنگونی جمهوری اسلامی؟  شورش؟ انقلاب اجتماعی؟ حکومت نظامی؟ بازگشت موسوی؟ …

این پرسشی است که امروز همه مردم ایران از خود می‌کنند و براساس پاسخی که به آن می‌دهند سمت و سوی زندگی خود را در حدی که در توان آنهاست تنظیم می‌کنند. این پاسخ امروز آشکارا بدبینانه است و دلیل چندانی هم برای خوش بینی وجود ندارد.

در یک چشم انداز درازمدت سه راه بیشتر دربرابر کشور ما دیده نمی‌شود. یک راه خارجی و دو راه داخلی. راه حل خارجی عبارتست از آنکه این تعادل شکننده در کشور میان حکومت و مردم آنقدر ادامه پیدا کند تا همه چیز فروبپاشد و ایران مانند سیبی گندیده در دامن امریکا قرار بگیرد. دولت ترامپ روی این راه حل حساب می‌کند و تصور می‌کند آقای خامنه‌ای و بیت رهبری و نظامیان و غارتگران و تجار و اختلاسگران حکومتی توان سازش و کنار آمدن با مردم را ندارند و مردم هم با آنها کنار نخواهند آمد. در نتیجه سیستم از داخل فرو خواهد پاشید و آنها محصول را درو خواهند کرد.

دربرابر این راه حل خارجی، دو راه حل داخلی وجود دارد که در نهایت یا کودتا و واگذاری قدرت به سپاه است؛ و یا پایان حصر و سپردن امور بدست میرحسین موسوی. هر کدام از این دو راه پیش شرط‌هایی دارد و با امکان‌ها و موانعی روبروست. چه موسوی و چه نظامیان برای آنکه بتوانند بر بحران غلبه کنند باید بساط یکه تازی آیت‌الله خامنه‌ای و نقش حکومتی روحانیت جمع شود یا قبلا جمع شده باشد. نظامیان این کار را با خشونت انجام می‌دهند چرا که نیازمند جلب حمایت مردم هستند و تصور می‌کنند با حذف خشن روحانیت پشتیبانی مردمی جلب خواهد شد. کاری که رضا شاه کرد و به چوب و فلک بستن تعدادی از روحانیون وسط مسجد گوهر شاد مشهد همین معنا را برای مردم داشت.  ضمن اینکه در این حذف روحانیت قطعا خواهند کوشید حساب خود را با بخشی از روحانیت مترقی و مردمی و طرفدار تحولات نیز تسویه کنند. در برابر راه حل نظامی، راه حل موسوی وجود دارد که بدلیل داشتن حمایت مردمی نیازی به حذف خشن روحانیت ندارد و می‌تواند آنها را قانع کند که از جلوی صحنه خارج شوند و از دخالت در امور خودداری کنند. در عین حال مراجع غیرحکومتی و روحانیت طرفدار اصلاحات از وی به حمایت برخیزند. بنابراین مشکل بزرگ راه حل موسوی روحانیت غیر حکومتی نیست، مشکل بزرگ وی با غارتگران اقتصادی، روحانیون حکومتی و متحد غارتگران و گردانندگان صادرات و واردات است که تمام ارکان حکومت را در اختیار دارند و به هیچ عنوان حاضر نیستند تن به راه حل‌های میرحسین موسوی برای حذف خود و احیای اقتصاد تولیدی در کشور بدهند. اینها راه حل سپاهی را ترجیح میدهند زیرا هم سپاه بخشی از خود آنهاست و هم می‌تواند در صورت به حاشیه حکومت رفتن نیز با آنها کنار بیاید.

متقابلا مشکل راه حل سپاهی در اینجا آن است که اصولا بدون پایان دادن به وضع موجود و کوتاه کردن دست کلان تجار و جمع کردن بساط اقتصاد تجاری و احیای تولید در کشور امکان برونرفت از بحران وجود ندارد، در حالیکه سپاه برای حفظ وضع موجود، برای ادامه این نظام غارتی که خود در آن سهم اصلی را دارد می‌خواهد قدرت را بدست بگیرد. و مردم هم اینها را خیلی خوب می‌دانند. بنابراین راه حل سپاهی - اگر بتوان نام آن را "راه حل" گذاشت - با دو مشکل بزرگ روبروست: از یکسو برای حفظ وضع موجود وارد عمل می‌شود، دوم، مردم در برابر آن مقاومت می‌کنند. بنابراین کودتای سپاه اصولا جزیی از راه حل داخلی نیست. بخشی از همان راه حل خارجی است. یعنی در راه حل خارجی، کودتای سپاه هم پیش بینی شده و اینکه این کودتا شرایط را بیشتر برای فروپاشی کامل کشور و اینکه ایران مانند سیبی گندیده در دامن امریکا بیفتد فراهم خواهد کرد.

این درشرایطی است که بخشی از سپاه، به ویژه در بدنه و فرماندهان میانی آن، هوادار موسوی هستند و می‌توانند با وی همکاری کنند. همچنین آمدن موسوی- حتی با تشکیل کارگروهی علنی و قانونی در کنار روحانی تا پایان دوران ریاست جمهوری وی-  به بخش بزرگی از کارگزاران سه دهه اخیر جمهوری اسلامی که با شرایط و دشواری‌های کشور آشنا هستند و اکنون حذف شده‌اند امکان می‌دهد که دوباره بتوانند در مدیریت کشور با هدف برونرفت از بحران وارد شوند و یک نوسازی مدیریتی نیز در کشور صورت گیرد. همچنین نسل جوانی که در سه دهه اخیر در کشور شکل گرفته و یک حکومت عقب مانده و درجازده در چهل سال پیش بسود آقازاده‌ها، آنها را حذف کرده‌اند می‌توانند وارد دستگاه دولت شوند و توانایی‌های خود را در خدمت کشورشان بکار گیرند.

بنابراین آنچه را در آغاز گفتیم دقیق‌تر کنیم:

 در برابر بحران کنونی در ایران، در نهایت دو راه بیشتر وجود ندارد. یک راه داخلی و دیگر راه خارجی. راه داخلی که می تواند به بازسازی و شکوفایی کشور ختم شود و راه خارجی که به ویرانی و فروپاشی آن. راه داخلی آن است که حکومت به مردم و مردم به حکومت اعتماد کنند و این ممکن نیست مگر اینکه کارگزاران فاسد سه دهه اخیر برکنار شوند؛ بساط بیت رهبری و امامان جمعه و نمایندگی‌های ولی فقیه و روحانیت حکومتی از کشور جمع شود؛ اقتصاد تجاری کشور مهار شود و در دست دولت قرار گیرد و درآمدهای آن جزیی از بودجه عمومی برای توسعه کشور شود؛ و دربرابر آن اقتصاد تولیدی تقویت شود تا به مردم ایران امکان زندگی بهتر و ضمنا قدرت مقابله و مقاومت دربرابر فشارها را بدهد. راه دوم راه خارجی است. در این راه خارجی برنامه‌هایی چون مقاومت دربرابر اصلاحات، دخالت قوه قضاییه علیه آزادی‌ها، جلوگیری از پایان حصر، کودتای سپاه، اقدامات خشن نظامی، شورش و مقاومت مردم و سرکوب آنها توسط حکومت، ادامه توطئه‌هایی نظیر استخرمرگ کردن این یا آن کارگزار جمهوری اسلامی و مشابه آنها پیش بینی شده است. همه اینها جزیی از همان راه حل خارجی است که بدست عوامل آگاه یا دارای منافع داخلی صورت می گیرد و سرانجام آن گندیدن و فروپاشی ایران خواهد بود.

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                       شماره 660  راه توده -  15 شهریور ماه 1397

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت