راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

ته مانده

اعتبار حکومت

با سیل رفت!

 

 

افکار عمومی در ایران همچنان متوجه سونامی ادامه دار سیل در بخش مهمی از کشور است. این سیل مساێل بسیاری را آشکار کرد که تا این‌اندازه روشن نشده بود. در واقع سه جنبه و بعد اصلی حکومت که عبارتند از فساد٬ ناکارآمدی و بی اعتمادی به مردم در این سیل بیش از هر زمان دیگر در مقابل دیدگان مردم قرار گرفت.

استدلال حکومت این است که باران و سیل یک پدیده طبیعی است که در همه جای جهان می تواند رخ دهد و این تا حدودی درست است. ولی نمی گوید که درکشورهایی که حساب و کتابی در کار است تدابیری‌اندیشیده شده تا باران‌ها مهار شوند و زمانی اینها به سیل تبدیل می شوند که از چارچوب پیش بینی شده خارج شود. در حالیکه در ایران هر باران شدیدی به سیل تبدیل می شود. پرسش بنابراین در اینجاست که چرا در کشور خشکی و کم بارانی مانند ایران نباید تمهیداتی‌اندیشید که نعمت باران تبدیل به عامل خسارت و ویرانی نشود؟ ما اگر٬ برخلاف دیگر کشورها٬ هر 30 یا 20 سال یکبار یک باران شدید ممکن است داشته باشیم باید حداکثر کوشش را بکنیم تا از همین فرصت بهره بگیریم و ذخیره آب یکی دو دهه خود را تامین کنیم. بنابراین مردم حق دارند بپرسند این سپاه پاسداران که هی مانوور می دهد که می خواهیم ابرها بارور کنیم٬ نتیجه اش می خواهد سیل و ویرانی شود؟ بارور کردن ابرها در آسمان زمانی فایده دارد که بر روی زمین شرایط بهره گیری از باران‌ها را فراهم کرده باشیم٬ نه اینکه این باران‌ها خود عامل ویرانی شود. به همین دلیل است که بخشی از مردم همین سیل را هم نتیجه دستکاری‌های سپاه در ابرها می دانند.

ولی اکنون بحث بر سر این حدس و گمان و شایعه نیست. بحث به نوعی برعکس است. یعنی آنکه حکومت علاوه برآنکه خود را برای بهره گیری سودمندانه از باران‌ها آماده٬ و بسترهای لازم را فراهم نکرده٬ برعکس معلوم شد فساد و سودآوری و ثروت‌اندوزی خود یکی از عوامل تبدیل شدن باران‌ها به سیلی ویرانگر بوده است. مثلا در جریان سیل گلستان معلوم شد که جنگل‌های شمال دست شماری شرکت وابسته به تجار و حوزه‌های علمیه است و یکی از دلایل رد طرح موقوف شدن جنگل خواری در شمال در مجلس همین نقش حوزه‌های علمیه در جنگل خواری بوده است. همین طور ساخت و ساز در بستر رودخانه‌ها با رشوه و فساد که هرچند موجب ثروت‌اندوزی سرمایه داری مالی و تجاری شد٬ ولی به خرابی خانه‌هایی انجامید که در این بستر و حریم رودخانه‌ها ساخته شده بودند و مانع عبور آب و موجب سیل و خرابی دیگر مناطق شد. همه اینها خود بن بست نظامی را نشان داد که بر مبنای سودآوری و همزاد آن، یعنی فساد فعالیت می کند. هر کاری مجاز است به شرطی که سود فوری در آن باشد ولو اینکه بعدا ده برابر آن سودی که اقلیتی بردند خرابی به بار آورد که از جیب همه ملت پرداخت شود.  

بخش دیگر آنچه سیل اشکار کرد اختلاف و پراکندگی حکومت و چند دستگی بود. آقای خامنه‌‌ای زمانی در مخالفت با محمد خاتمی گفته بود که "وی (خاتمی) می خواست حکومت را دوگانه کند". خودش اکنون حکومت را ده گانه کرده است. سنگ روی سنگ دیگر بند نیست. سپاه از راه می رسد و بجای آنکه یک تن از آن بسیج 20 میلیونی ادعایی را به میدان بیاورد، راه آهن را منفجر می کند. رێیس جمهور کار سپاه را قبول ندارد. امام جمعه‌ها هر دوی آنها را قبول ندارند. مجلس٬ روش شورای نگبهان را قبول ندارد؛ شورای نگهبان٬ مجلس را. مجمع تشخیص مصلحت هردو را. بیت رهبر هر سه را. شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی و دفتر رهبری هر کدام برای خود یک مجلس قانونگذاری تشکیل داده‌اند و هیچکدام دیگران را قبول ندارند. آقای خامنه‌‌ای هم "رهبر معظم انقلاب" است هم رهبر اپوزیسیون و حاضر نیست هیچ مسئولیتی را بابت کشاندن کشور به آستانه فاجعه بپذیرد. این حکومت ده گانه و ملوک الطوایفی سرمایه داری اسلامی قرار است با سیل مقابله کند. طبیعی است که در این شرایط مردم، ناامید و پشت به حکومت خود باید همیاری و مقابله ملی را سازماندهی کنند. سیل ایران را نبرد، ته مانده آبروی حکومت را برد.

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 687  - 29 فروردین ماه 1298

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت