راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آقای خامنه ای

از پیله ای که

دور خود تنیده

نمی تواند خارج شود!

 

    

از زمان آغاز ریاست جمهوری حسن روحانی و فاش شدن و آگاهی وسیع مردم از کارنامه سیاه دولت احمدی نژاد، آقای خامنه‌ای مواضع متناقض و چند رویه ای را در پیش گرفت. ما نمی دانیم که محتوای موضعگیری ها و سخنرانی ها و دخالت های پیاپی آقای خامنه‌ای، که غالبا هم در خارج از چارچوب وظایف و اختیارات وی در قانون اساسی قرار دارد، در کجا و توسط چه کسان و چه مجموعه ای تنظیم می شود. نقش کاخ رهبری و فرزندش مجتبی با ارتباط های وسیعی که با مجموعه فاسد و ناسالمی مانند برادران طائب و سردار نقدی ها و دیگر شخصیت ها و نهادهای انتصابی دارد در کجاست، یا نقش میرحجازی منشی مخصوص و مرموز دربار رهبری در چه حد است. تنها چیزی که می دانیم و درباره آن اطمینان داریم آن است که دولت و دیپلماسی کشور که زیر فشار نظرات آقای خامنه‌ای و سخنرانی هایی که برای وی ترتیب داده می شود ادامه حیات داده و می دهد. آقای خامنه‌ای همواره می کوشد سیاست دولت و دیپلماسی رسمی کشور را تابع منافع گروه های راست و مجموعه دربار و جریان ها و انواع و اقسام افراد ناسالم و مشکوکی که در اطراف او پرسه می زنند بسازد.

برای نمونه کیست که نداند که امروز پیشبرد برنامه های دولت و دیپلماسی کشور و منافع ملی ایران نیازمند حضور و بهره گیری از همه ظرفیت ها و بویژه وجهه ملی و بین‌المللی شخصیت هایی نظیر میرحسین موسوی، زهرا رهنورد، مهدی کروبی و محمد خاتمی و روحانیون طراز اول اما همسو با این افراد است. ولی آقای خامنه‌ای بجای بهره گیری از چنین ظرفیت بزرگی بسود منافع مردم ایران، دستور حبس و حصر و ممنوعیت خروج و بردن نام و انتشار تصویر اینان را صادر کرده و مطرودین رای مردم را همچنان بر مصدر نهادهای انتصابی حفظ کرده است. از جمله در احکام اخیر درباره شورای نگهبان و یا آخرین آنها درباره کمیته امداد و بنیاد مستضعفان.

در اینکه مواضع آقای خامنه‌ای دچار نوسان متناوب و متاثر از شرایط و اوضاع و احوال و میزان فشارهای داخلی و جهانی و افکار عمومی است تردید نیست. اما نوسان های ایشان به معنای فقدان یک خط ثابت و پایدار در آن نیست. چنین خطی وجود دارد و آن چیزی نیست جز کوشش مدام و پیگیر برای تغییر فضای سیاسی بسود جبهه راست . ایشان در همه حساس ترین لحظات تاریخ رهبری خود بسود جبهه راست وارد میدان شده است. چه آن زمان که از نظارت استصوابی شورای نگهبان پشتیبانی کرد و زمینه حذف نیروهای خط امام را از مجلس شورا و مجلس خبرگان فراهم کرد، چه بعدها علیه دولت خاتمی، در مورد تظاهرات 18 تیر، در حمایت از قاضی مرتضوی، در پشتیبانی از احمدی نژاد، در کودتا علیه موسوی، در سرکوب مردم و جنبش سبز، در پشتیبانی از دیپلماسی اتمی جلیلی و بالاخره بستن دست و بال دولت روحانی و شخصیت هایی که می توانند بسود سیاست های دولت وارد میدان شوند .

سخنان و مواضع آقای خامنه‌ای در دوران ریاست جمهوری روحانی پرنوسان تر و پیچیده تر شد زیرا بیم آن داشت و دارد که فاجعه دوران احمدی نژاد بیش از این که شده برای مردم آشکار شود. احمدی نژاد راست حکومتی را با خود به لبه پرتگاه کشاند. در عین حال گروه های راست علاوه براینکه خود در آستانه فروپاشی قرار گرفتند، کشور را هم به همراه خود به ویرانی کشاندند .  در این شرایط راهبرد آقای خامنه‌ای و نوسان های سخنان و مواضع وی در تمام سالهای ریاست جمهوری روحانی ناشی از کوشش وی برای آشتی دادن سه هدف در کنار یکدیگر است.

 

1- پشتیبانی از دولت روحانی در حد و تا اندازه ای که بتواند کشور را از بحران وخیم کنونی و از ویرانه دوران حاکمیت یکدست و یگانه ایشان و احمدی نژاد خارج سازد.

2- بستن دست و بال حسن روحانی و جلوگیری از آنکه دولت وی بتواند در این عرصه موفقیتی چشمگیر کسب کند که بسود مواضع طرفداران اصلاحات و اجرای قانون اساسی تمام شود.

3- حفظ انسجام نیروهای راست در حد ممکن و جلوگیری از آنکه فروپاشی راست در افکار عمومی به فروپاشی سیاسی و ضربه جدی به نهادهای انتخابی بیانجامد.

تمام گفته ها و سخنان آقای خامنه‌ای در چارچوب این راهبرد است که تماما با پیشرفت کشور و خواست و رای مردم و منافع ملی، یعنی منافع اکثریت مردم ایران، در تضاد قرار دارد و به بحران همه جانبه کنونی انجامیده است. آقای خامنه‌ای آن است که در حدی زیر پر و بال دولت روحانی را بگیرد که او  بتواند کشور را از وضع بحران زده و خطرناک کنونی خارج کند و سپس با وی همان معامله ای را بکند که امروز با محمد خاتمی کرد.

 

آقای خمینی زمانی گفته بود که مخالفان میرحسین موسوی توان اداره یک نانوایی را هم ندارند. بعدا معلوم شد که چندان غلو نکرده بوده است. جناح راست و جریان سیاسی مخالف موسوی رهبری که از خود بیرون دادند آقای خامنه‌ای بود، رئیس جمهورش محمود احمدی نژاد، دیپلماتش هم سعید جلیلی و امام جمعه اش هم احمد خاتمی و علم الهدا. تجربه نشان داد که اینان ظرفیت و توان اداره کشور پیچیده ای مانند ایران را ندارند، آن هم در یک شرایط جهانی فوق العاده بغرنج و دشوار. اینها کسانی هستند که هنوز فکر می کنند ایران را می توان با بگیر و ببند و سیاست حذف و حصر و زندان و ممنوع البیانی و تصویری اداره کرد. بخش مهمی از بحران کنونی ناشی از همین شیوه تفکر و دوری آنان از واقعیت های جامعه و ناتوانی های فکری و مدیریتی آنان نیز هست.

گذار ایران از میدان مینی که در آن قرار گرفته نیازمند عقب نشینی کامل همه عوامل انحطاط و فشار، بهره گیری از همه ظرفیت ها، محدود کردن قدرت و ثروت، رعایت آزادی و حقوق اقتصادی و سیاسی مردم و وسیع ترین اتحاد ملی است. سخنرانی ها، انتصاب ها و احکام یکطرفه آقای خامنه‌ای نشان از غلبه چنین درک و آگاهی ندارد.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 700 - 3 مرداد ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت