راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

"بر بال بحران" – بخش 7

رفرُمی که شاه

در دهه 40

آنرا بی هویت کرد!

 

   

دکتر امینی مبتکر اصلاحات ارضی در ایران بود. اساسا با همین هدف و علیرغم میل شاه، و زیر فشار کاخ سفید و شخص جان اف کندی رئیس جمهور این کشور که بیمناک یک شورش در ایران بود  نخست وزیر شد. فساد مالی و اخلاقی در سالهای پس از کودتای 28 مرداد به اوج رسیده و ستون فقرات رژیم یعنی ارتش را هم فرا گرفته بود. شاه یک تنه امور را در کف قدرت خود گرفته بود و نظامی هائی که کودتا کرده و تاج و تخت او را به وی بازگردانده بودند ازجنایت تا دزدی را سهم خود می دانستند و شاه نیز اعتراضی نداشت. شاید با همین انگیزه، یعنی وحشت از یک شورش عمومی بود که کودتای سرتیپ قرنی شکل گرفت. افسری در قلب رکن دو ارتش شاهنشاهی که نقش سازمان امنیت را در درون ارتش برعهده داشت. طرح او برای کودتا لو رفت و شاه رد پائی از ارتباط قرنی با علی امینی نیز پیدا کرد و به همین دلیل هرگز به امینی اعتماد نداشت. قرنی دستگیر و محاکمه و زندانی شد و پس از سه سال آزاد و از ارتش اخراج شد. پس از انقلاب به خدمت فرا خوانده شد و نقش مهمی در بازسازی ارتش پس از انقلاب ایفاء کرد. تا آنکه ترور شد.

به هر روی، علی امینی برای اصلاحاتی که امریکا در نظر داشت به نخست وزیری رسید و همزمان با تصفیه محدود در ارتش و گرفتن برخی اختیارات شاه – خصوصا در ارتش- طرح اصلاحات ارضی را اعلام کرد. زمینداران بزرگ به مخالفان نظامی امینی افزوده شدند و دربار نیز در این میان آتش بیار معرکه شد. سرانجام شاه به امریکا سفر کرده و متعهد شد که اصلاحات را خودش در ایران به اجرا بگذارد و پرچمدار آن بشود به این شرط که امینی نخست وزیر نباشد. با چراغ سبز امریکائی ها از سفر امریکا به ایران بازگشته و امینی را برکنار کرد و یکی از نزدیکترین یاران خود یعنی اسدالله علم را جانشین او کرد. از این مرحله به بعد است که شاه اصول اعلام شده اصلاحات ارضی توسط علی امینی را گرفته و چند بند به آن اضافه کرد و نام آن را گذاشت "انقلاب شاه و ملت" که بعدها تبدیل شد به "انقلاب سفید". انقلاب سفید شاه در همان ابتدای کار با قیام 15 خرداد روبرو شد که این قیام با ابتکار شخص اسدالله علم سرکوب شد. جان اف کندی نیز در امریکا ترور شد و خیال شاه از چند جانب راحت شد.

به این دلیل است که آگاهی از طرح اولیه علی امینی برای اصلاحات ارضی مهم است زیرا فصل مهمی از تاریخ ایران است. تغییر مسیر این اصلاحات توسط شاه تحت عنوان انقلاب سفید از بیم خارج شدن قدرت از دستش، نه تنها فصل مهمی از تاریخ معاصر ایران است بلکه بدون آگاهی از آنچه انجام شد نمی توان دلیل ویرانی روستاها، از بین رفتن کشاورزی ایران، آغاز زندگی مصرفی و وارداتی ایران، محاصره شهرها از سوی روستاها را درک کرد و بتدریج پی به ریشه های انقلاب 57 برد. طرح اولیه امینی برای اصلاحات دارای جنبه های مثبت بسیار بود و ای بسا به کمک "ارسنجانی" وزیر کشاورزی و تعاون خود که از فعالات توده ای و سپس غیر توده ای بود می توانست سازمان و تشکیلاتی برای این اصلاحات بنا کند که شکست طرح روی دست ملت نماند. شاه این فرصت را به امینی نداد و خود را نخود آش کرد و اصول 6 گانه و سپس 12 گانه ای را اعلام کرد که آن نیز دارای جنبه های مثبت بود، مانند تاسیس سپاه دانش و بهداشت و ترویج و حق رای به زنان و ... اما در اینجا نیز شاه دائر مدار شد و نگذاشت کار توسط کارشناسان و بدون دخالت درباری ها سازمان پیدا کند. در این میان نقش منفی روحانیون را هم نباید فراموش کرد که با شرکت زنان در انتخابات مخالف بودند و اصلاحات ارضی را به نوعی علیه خود میدانستند زیرا اختیار از ملاهای دهات و مالکانی که سهم امام به روحانیون پرداخت می کردند به دست افراد دیپلمه ای می افتاد که بنام سپاهی دانش و بهداشت و کشاورزی راهی روستاها می شدند. از جمله جنبه های منفی مخالفت آیت الله خمینی با اصلاحات ارضی که به قیام 15 خرداد انجامید همین دو نکته آخر بود که او خیلی زود متوجه اشتباه خود شد و از روحانیت مرتجع فاصله گرفت و در انقلاب 57 فتوای حضور زنان در انقلاب و برابری آنها برای شرکت در انتخابات را اعلام کرد و جهاد کشاورزی را پس از انقلاب بنیانگذاری کرد که جنبه های مثبت بسیار داشت.

حال بخوانید رئوس طرح اصلاحات ارضی علی امینی را به نقل از کتاب "بر بال بحران" نوشته ایرج امینی فرزند علی امینی:

 

دکتر امینی خود یکی از بزرگ مالکان ایران بود و اراضی وسیعی در "لشت نشای" گیلان داشت که  از پدر و مادرش به ارث برده بود. معهذا به ضرورت انجام نوعی اصلاحات ارضی در ایران اعتقاد داشت. این اعتقاد بر این پایه بود که ایران را سرزمینی اساسا کشاورزی و تمام حواشی مملکت را زراعی می دانست.

فراموش نکنیم که در آن زمان 55 درصد از 35 میلیون جمعیت ایران روستایی بودند. یعنی نزدیک به 18 میلیون نفر. 16 میلیون از این 18 میلیون در 67000 ده زندگی می کردند. 2 میلیون باقی مانده بخشی از سال را در شهرها و بهار و پاییز را خارج از شهرها می زیستند. نگارنده در جریان تحقیق خود با آمار گوناگونی درباره ی تعداد روستاهای ایران مواجه بوده است. از جمله می توانم به اظهارات حسن ارسنجانی استناد کنم که تعداد روستاهای ایران را 50000 برآورد کرده است.

نخستین طرح اصلاحات ارضی که امینی تدوین و اعلام کرد کوتاه و مختصر چنین بود:

1- اجرای اصلاحات وسیع ارضی و تشویق مالکان کوچک به کار و فعالیت از طریق خرید و تقسیم املاک بزرگ به وسیله ی دولت و کمک به مالک کوچک در آباد ساختن املاک خود و اصلاح روابط مالک و رعیت و پیش بینی دیگر جزییات لازم بود.

2- مکانیزه کردن کشاورزی و کنار گذاشتن راه و روش فلاحت قدیمی و ابزار کشاورزی پوسیده و کهن.

3- تاسیس موسسات بهداشتی و فرهنگی در دهات.

4- به وجود آوردن امکاناتی برای تعلیم فنی و کشاورزی دهقانان و نشان دادن طرق صحیح و جدید کشت و بهره برداری از زمین و دام پروری و تربیت حواشی و گله داری.

5- تاسیس و استقرار موسسات مالی و اعتباری در دهات که قروض کوتاه مدت یا غیر آن به روستاییان اعطا کنند

6- تعیین و تثبیت قیمت محصولات کشاورزی و حداقل بهای خرید این محصولات.

7-  واگذار کردن امور هر ده به روستاییان و تشویق و اجبار آن ها در حل و فیصله ی کارهای عمومی کشاورزی و تاسیس موسساتی که روستاییان و دهقانان را با اصول و موازین زندگی و حقوق طبیعی آنان آشناتر و مانوس تر سازد و آزادی و دموکراسی را در داخل روستاها نفوذ بخشد.

8- تشویق و ترغیب روستاییان به ایجاد شرکت های تعاونی مصرف و تولید.

 

 تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 701 - 10 مرداد ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت