راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

دردسرهای

نسنجیده گوئی

رهبر ج. اسلامی

   

آقای خامنه‌‌ای رهبر جمهوری اسلامی به مناسبت افطاری ماه رمضان چند ملاقات کرد. ایشان در این ملاقاتها سخنانی به روال همیشگی گفت. مثلا اینکه جوانان حزب اللهی باید دولت را بدست گیرند یا تن شاملو در گور از شنیدن شعر فلان جوان می لرزد. این سخنان را در کنار برخی اصطلاحات قبلی ایشان مانند ریزش و رویش، فتنه، بصیرت، یا آتش به اختیار و برخی اصطلاحات بی محتوای دیگری که هر چند گاه یکبار به کار می برند چگونه باید تعبیر کرد؟ دو تعبیر وجود دارد. یک تعبیر آن است که ایشان با زدن حرفهای گنده و پوچ می خواهد اذهان را از مسائل اصلی جامعه که خود وی نقش درجه اول در ایجاد آنها را دارد و باید پاسخگوی آنها باشد منحرف کند و یا کنترل زبان و دهان خود را ندارد و مانند مداحان سخن می گوید.

همه می دانند که امروز کشور ما با مسائلی بسیار مهم و سرنوشت ساز روبروست. مسائلی مانند اختیارات رهبر، نقش فرزند وی مجتبی خامنه ای، ضرورت باز شدن درهای بیت رهبری، بی اختیاری دولت و مجلس و نهادهای انتخابی، ضرورت برگزاری رفراندم و همه پرسی ملی، اجرای قانون اساسی، وضعیت سپاه و نقش اطلاعات سپاه در تمام عرصه های مملکت، دولت موازی، فساد، فقر، شکاف طبقاتی، کودکان کار، زنان تن فروش، کلیه فروشی، قرنیه فروشی، خصوصی‌سازی، خروج سرمایه و بازنگرداندن ارزهای صادراتی، زندانیان سیاسی، حجاب اجباری زنان، دخالت نهادهای انتصابی، شورای انقلاب فرهنگی، مجمع تشخیص مصلحت، ائمه جمعه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، انتخابات و ... فهرست طولانی از مسائل و معضلات ملی وجود دارد که در مرکز همه آنها شخص رهبر قرار دارد. وی بجای اینکه اینها را برای مردم مطرح کند، آنها را بشکافد و ابعاد آنها روشن کند و نقش خود در ایجاد معضلات را بیان کند یا حداقل از کوششهایش برای حل آنها سخن بگوید، شب شعر می گذارد و از لرزیدن تن شاملو در قبر سخن می گوید!

تعبیر دیگر از این شیوه سخن گفتن رهبر که با اولی هم در تناقض نیست و تکمیل کننده آن است این است که اصولا ظرفیت وی بیش از این نیست. یعنی ایشان اساسا ظرفیت رهبری کشوری مانند ایران را ندارد. هم معضلات کشور و هم طرز سخن گفتن ایشان ناشی از نداشتن ظرفیت و توان رهبریست. ایشان بارها نشان داده به همین شکل که بی پروا، خشن و عصبی و نسنجیده سخن می گوید به همین شکل هم تصمیم می گیرد.

تجربه سی سال گذشته نشان داده که شیوه سخن و عمل رهبر جمهوری اسلامی شیوه‌ای مقطعی برای عبور از این ستون برای رسیدن به ستون بعدی است. او برخلاف آنچه می‌خواهد جلوه بدهد، دارای افکار و روش منسجم نیست و به همین دلیل اغلب حرف‌هائی می‌زند و نظراتی می‌دهد که بعدا خود نیز در آن گیر می‌کند. یکی از این حرف‌‌ها و نظرات در میان دهها نمونه دیگر، همین "فتنه" اعلام کردن مخالفت مردم با اعلام کودتائی نتیجه انتخابات 88 است. صدور بیانیه شتابزده و غیرقانونی تائید نتیجه انتخابات سال 88 پیش از آن که حتی شورای نگهبان شمارش آراء را تائید و اعلام کند نیز از جمله نمونه‌‌های دیگر شتابزدگی، نداشتن انسجام فکری و اقدامات مقطعی رهبر برای عبور از بحران‌هاست. او مقاومت مردم در سال 88 را "فتنه" هدایت شده از خارج اعلام کرد. گرچه بتدریج از شاخ و برگ‌هائی که به این فتنه داده بود کم کرد، اما هنوز نمی‌تواند خود را از زیر بار این اصطلاح و اتهام بیرون بکشد و به همین دلیل نیز پس از انتخابات 92 نتوانست به غائله‌ای که خود ساخته بود خاتمه بدهد. شاید اگر‌اندکی از پایگاه مردمی و مذهبی و جسارت‌‌های آیت الله خمینی را داشت میتوانست چنین کند اما در وی این جسارت نیست و این پایگاه را هم ندارد. یا مثلا اصطلاح "بصیرت" که حالا همه می دانند که "بصیرت" رهبر حتی از مردم کوچه و بازار در شناخت احمدی نژاد کمتر بوده است.

این شیوه‌ اندیشیدن و سخن گفتن روزبروز برای مردم و کشور ما پرهزینه تر و زیانبارتر می شود و چاره‌‌ای جز وادار کردن رهبر به پاسخگویی و ارائه کارنامه رهبری سی ساله و نقش وی در مشکلات و معضلات ملی کنونی نیست. تنها در این صورت است که ایشان ناگزیر خواهد شد مسئولانه تر از سه دهه گذشته بیاندیشد و سخن بگوید.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 693  - 9 خرداد ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت