راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

مردم را بر محوز

یک برنامه

برای انتخابات

بسیج کنیم!

 

   

هفته گذشته وزیر کشور در یک گفتگو اعلام کرد "نظارت استصوابی قانون است و قانون باید اجرا شود." از وزیر کشور البته بیش از این انتظاری نمی رود ولی این گفته یک معنا دارد : اگر نظارت استصوابی "قانون" است، بنابراین می توان با تصویب قانونی دیگر آن را لغو کرد. بنابراین خواست لغو قانون نظارت استصوابی خود یک عرصه مطالبه و مبارزه درون یک برنامه وسیع اصلاحی است.

با اینحال هنوز در میان برخی اصلاح طلبان بحث برنامه چندان مطرح نیست، رویکرد این گروه به انتخابات رویکرد چهره محور است. بحث بر سر آن است که کدام چهره در راس فهرست اصلاح طلبان باشد یا نباشد که خودبخود به معنای آن است که اول منتظر بشویم شورای نگهبان فهرست نامزدها را تایید کند تا بعد "چهره" و سرلیست را تعیین کنیم. نتیجه طبیعی این نگاه آن است که شورای نگهبان همه "چهره"هایی را که قدرت رای آوری داشته باشند رد صلاحیت کند. بعبارت دیگر نتیجه نگاه چهره محور، برعکس دادن مجوز و انگیزه برای رد همه چهره‌هاست.

عده‌‌ای هم البته دنبال بقول خودشان "رایزنی"‌ با شورای نگهبان هستند. البته توضیح نمی دهند که شورای نگهبان به چه دلیل باید با آنها رایزنی کند. ظاهرا همچنان بدنبال خیال پردازی گروکشی بر سر شرکت یا عدم شرکت در انتخاب هستند، انهم در شرایطی که همه می دانند طیف راست حکومتی ترجیح می دهد انتخابات با مشارکت کمتر برگزار شود. ضمن اینکه رایزنی زمانی معنا دارد که نیروی سیاسی پشتوانه خود را نشان دهد. بدون جمع کردن نیرو و ایجاد پشتوانه چه رایزنی و کدام مذاکره؟

ورود به عرصه انتخابات مستلزم کنار گذاشتن رویکرد چهره محور و در پیش گرفتن رویکرد برنامه محور است تا اولا مردم بدانند که چه کسانی و برای چه خواست‌ها و مطالبات و برنامه‌‌ای رد صلاحیت شده‌اند و ثانیا همه نامزدها متعهد به اجرای برنامه باشند تا تجربه مجلس کنونی تکرار نشود که کسانی از یک فهرست به مجلس رفتند و در آنجا به فراکسیون‌های مخالف آنان پیوستند.

در این میان نکته مهمتر آن است که چه دلیلی وجود دارد که مردم منتظر شوند تا کسانی فهرست انتخاباتی ارائه دهند تا از این یا آن فهرست پشتیبانی کنند؟ چه مانعی وجود دارد که هنرمندان، ورزشکاران، کارگران، کارمندان، سینماگران، موسیقیدانان، معلمان، پرستاران، دانشجویان، حقوقدانان، پزشکان، وکلا، روزنامه نگاران و ... از درون خود نامزد یا نامزدهایی را تعیین کنند یا خود نامزد شوند؟ کدام قانون حق نامزد شدن توده مردم برای انتخابات را منع کرده است و مگر می تواند منع کند؟‌ انتخاب کردن و انتخاب شدن حق مردم است. البته سخنگوی شورای نگهبان می گوید کسانی که می دانند صلاحیتشان تایید نمی شود نامزد نشوند! ایشان البته توضیح نمی دهد که چه کاره است که برای مردم تعیین تکلیف کند که چه کسی نامزد بشود یا چه کسی نامزد نشود. ولی نامزد نشدن تمکین به رویه خلاف قانون اساسی شورای نگهبان نیست؟ آیا برعکس لازم نیست یک جنبش وسیع برای نامزدی مجلس در کشور بوجود آورد تا به حکومت نشان داد که مردم زیرپا گذاشتن حقوق خود را به رسمیت نمی شناسند؟

اکنون بیش از بیست سال است که مردم برای اصلاحات مبارزه می کنند و برهمه اشکار شده که نه می توان به امید اصلاحات از بالا توسط رهبر نشست و نه با روش‌های قدیمی و منتظر تایید صلاحیت‌ها نشستن و رایزنی کردن می توان امر اصلاحات را به پیش برد. ما نیاز به روشهای تازه‌ای داریم که خود مردم به میدان بیایند. طرح خواست‌ها و مطالبات عمیق مردم و برنامه محوری، و ایجاد یک جنبش وسیع و سراسری برای کشاندن شمار هر چه بیشتری از مردم به عرصه انتخابات از جمله با تشویق قشرهای مختلف مردم به تعیین نامزدهای مستقل خود با هدف شکاندن بن بستی که حکومت و شورای نگهبان حکومتی بر سر راه اصلاحات و انتخاب مردم قرار داده است می تواند جزیی از این جستجوی راه‌های تازه باشد.   

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 714 - 9 آبانماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت