راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرمقاله 706

مبارزه با فساد تبدیل شده

به مبارزه برای جانشینی رهبر

  

بر بستر یک جامعه غرق در فساد، بحران زده و از هم گسیخته حکومت با دو مسئله رهبری و ریاست جمهوری و بطور فوری تر انتخابات مجلس روبروست. همه درگیری‌ها و جدال درون حکومتی را این بحران به چنان سطح بالاتری ارتقا داده است. سرنوشت خانواده لاریجانی و پنجر شدن ابراهیم رئیسی در خیمه شب بازی مبارزه با فساد بخشی از این جدال است که در بیرون خود را نشان می دهد.

بجز مسئله جانشین رهبری اکنون مسئله رئیس جمهوری آینده نیز مطرح است. در این زمینه اعتراف‌هایی که از قول طبری پور پیشکار سابق صادق لاریجانی منتشر می شود نشان می دهد که ظاهرا او را تبدیل کرده‌اند به تریبونی برای افشاگری و تسویه حساب‌های سیاسی. بویژه اینکه پشت انتشار اعترافات و بازجوئی‌های منتسب به طبری پور اطلاعات سپاه قرار دارد که رئیس "حسین طائب" دست راست مجتبی خامنه ‌ایست. سمت و سوی این افشاگری‌ها و از جمله برخی مطالبی که برعلیه علی شمخانی دبیر شورای امنیت ملی و یکی از نامزدهای احتمالی ریاست جمهوری آینده منتشر می شود نشاندهنده آن است پیچیده شدن روز به روز بحران درون حکومتی در کنار بحران حاکم بر جامعه است. سمت و سوی افشاگری ها علیه شمخانی نشان میدهد که ظاهرا بیت رهبری مایل نیست ریاست جمهوری را به نظامیان بسپارد زیرا بیم دارد که با فوت خامنه ای و در جریان یافتن رهبر جانشین، سپاه با یک حرکت نیمه کودتایی همه قدرت را بدست گیرد و بساط ولایت و روحانیت را با هم جمع کند. از سوی دیگر، راس نظام نمی خواهد زیاد هم دراین زمینه پیش برود و به همین دلیل تاکنون حتی یک فرمانده سپاه و یا یکی فرمانده یکی از ارگان های سپاه به دادگاه احضار نشده است. بخشی از جنگ طلبی فرماندهان سپاه و مخالفت با مذاکره و دفاع غیر مستقیم از ادامه تحریم ها نیز در حقیقت ایجاد ترس در راس هرم قدرت است تا مبادا برای قبول مردمی مبارزه با فساد پای سپاه به میان کشیده شود. همین نیرنگ را روحانیون حکومتی نیز با همین هدف دنبال می کنند و شاهدیم که تاکنون یک امام جمعه نیز بعنوان مبارزه با فساد نه تنها محاکمه بلکه برکنار هم نشده است. آنها هم مانند فرماندهان سپاه پشت لولوی جنگ و خطر خارجی سنگر گرفته اند. مبارزه با فساد عقیم مانده زیرا اتفاقا کانون فساد در همین دو نهاد است که سرنخ هر دو نیز به بیت رهبری بند است. سخنان سه روز پیش وزیر ارتباطات در مجلس که با صدای بلند و خطاب به نمایندگان اعلام کرد صدها میلیارد تومان سود پشت فیلترشکن فروشی است و همه میدانید که سر این مافیا به کجا بند است.

تکاپوی ابراهیم رئیسی، رئیس قوه قضاییه، برای تبدیل شدن به قهرمان مبارزه با فساد و تبدیل کردن قوه قضائیه به سکوی پرش به رهبری، زودتر از آنچه خود او تصور می کرد با سد ساختار مافیایی جمهوری اسلامی که خود او جزیی از آن است برخورد کرد. خیمه شب بازی که بنام مبارزه با فساد به راه‌انداخته شد بنظر می رسد که از نفس می افتد و به پایان خط خود نزدیک می شود. رئیسی یا باید یک گام به پیش بگذارد به سراغ سران مافیای حکومتی در سپاه و بیت رهبر و نهادهای انتصابی برود تا مردم او را باور کنند که در اینصورت قلم پایش شکسته خواهد شد و او دنبال ارتقای پست و مقام است و نه خطر کردن و از دست دادن همانچه دارد. یا به همین وضع کنونی ادامه دهد و برای سران مافیای قدرت و ثروت زندان لاکچری ترتیب دهد یا آنها را با وثیقه آزاد کند و در مقابل برای خبرنگار ساده روزنامه یا دختری که روسری اش را برداشته حکم 24 سال زندان صادر کند یا کارگران و معلمان را به سلول انفرادی بیاندازد و برایشان حکم شلاق  صادر شود تا ثابت کند که خود کارگزار مافیاست که تکلیف مردم با وی بیش از گذشته روشن شده و اگر کسانی هم به شفای این امامزاده امیدی پیدا کرده بودند خیالشان راحت خواهد شد. به این ترتیب رئیسی نیامده می رود که آخر و عاقبت صادق لاریجانی را پیدا کند. اگر چنین شود، مانعی دیگر از سر راه رهبری مجتبی خامنه‌‌ای برداشته شده است و فعلا سر سه نامزد اصلی آن زیر آب رفته است. ‌هاشمی رفسنجانی بطور واقعی و لاریجانی و رئیسی بطور عملی. البته مجتبی خامنه‌‌ای بدلیل رابطه اش با آیت الله خامنه‌‌ای باید پاسخگوی سه دهه فساد و بی لیاقتی و بحران در کشور باشد و این هم نقطه ضعف اوست و شاید به همین دلیل از هم اکنون در‌اندیشه حذف رقبای خود است و شاید باز به همین دلیل خبرگان نمی خواهد او را جانشین رهبر کند.

یکی دیگر از نامزدهای احتمالی رهبری خود حسن روحانی است. او را هم با جوسازی و ناسزا و اگر شد با کودتا می خواهند از صحنه بیرون کنند. چنانکه سعید لیلاز، روزنامه نگار مطلع، صراحتا به تلاش کودتایی در کشور به "سبک آلنده"‌ اشاره کرد که منظور همان دامن زدن به نارضایتی و اعتراض و کشاندن مردم به خیابان‌ها بود که یک بار تدارکات آن در دیماه 96 در مشهد به اجرا گذاشته شد با این امید که آن را به شهرهای دیگر کشور بکشانند ولی به یکباره ورق برگشت و تظاهرات سازماندهی شده ضدروحانی تبدیل شد به تظاهرات علیه کل نظام در بیش از صد شهر کشور. به این ترتیب حکومت فهمید که با تظاهرات و کشاندن مردم به خیابان‌ها نه تنها نمی شود دولت حسن روحانی را به زمین زد، بلکه کل نظام هم ممکن است به هوا برود. از آن زمان بود که برخورد مماشات گرانه با تظاهرات و اعتراضات مردم پایان یافت و سیاست مشت آهنین در پیش گرفته شد که با روی کار آمدن ابراهیم رئیسی این سیاست به اوج خود رسیده است. بنابراین حسن روحانی فعلا مانند استخوانی در گلوی حکومت گیر کرده، بویژه اگر موفق شود گشایشی در بن بست تحریم‌ها و روابط با ایالات متحده بوجود آورد که در اینصورت موقعیت آینده او بسیار تحکیم خواهد شد و البته خطرهای بیشتری هم سر راهش قرار خواهد گرفت.

 

 

 

 

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 706 - 14 شهریور ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت