راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آنچه را

سناتور سندرز گفت

و آنچه را نگفت!

 

 

سناتور برنی سندرز - نامزد انتخابات آینده ریاست جمهوری آمریکا از حزب دمکرات- هفته گذشته با اشاره به اینکه جهان ‌گرمایی، هم بزرگترین خطری است که ایالات متحده و جهان با آن روبروست و هم می‌تواند بهترین موقعیت برای تحولی بزرگ به‌ شمار رود، از یک طرح جامع اقتصادی سبز پرده‌برداری کرد که به گفته وی اقتصاد ایالات متحده را بطور کامل از انرژی‌های فسیلی و تجدید ناپذیر خلاص کرده و به انرژی تجدید پذیر یا نو انتقال می‌دهد؛ تحولی که به گفته سندرز می‌تواند در طول یک ‌دهه ۲۰ میلیون شغل با دستمزد مناسب ایجاد کند.

روزنامه شرق با اعلام این خبر می نویسد: "‌سندرز در بیانیه‌ای اعلام کرد: "این لحظه‌ای بسیار مهم در تاریخ امریکا و بشریت است. اگر ما در کاخ سفید باشیم، دهه اقتصادی سبز جدیدی به راه خواهیم ‌انداخت؛ برای پیش‌گیری از فاجعه اقلیمی، یک برنامه ده ساله بسیج نیروها که در جریان آن تغییر اقلیم، عدالت و برابری در تقریبا هر زمینه‌‌ای از  سیاست، از مهاجرت گرفته تا تجارت و سیاست خارجی و فراتر از آن مورد توجه قرار خواهد گرفت."

سندرز اضافه می‌کند: "جنگل‌های بارانی آمازون در حال سوختن هستند، یخ‌های گرینلند آب می‌شوند و شمالگان آتش گرفته. مردم در سراسر کشور و دنیا نتایج مر‌گبار بحران اقلیمی را با رخدادهای آب و هوایی مانند موج های گرمایی بی‌سابقه، خشکسالی، سیلاب، و توفان‌هایی که تمامی جوامع، اکوسیستم‌ها، اقتصاد و روش‌های زندگی را واژگون می‌کنند و زندگی میلیون‌ها نفر را به‌خطر می‌اندازند، در حال تجربه هستند."

در واقع آنچه از آن بعنوان جهان گرمایی یا بحران محیط زیست یا تغییرات آب و هوایی نام می برند نتیجه حاکمیت سودآوری سرمایه داری است که می رود جهان را با بزرگترین فجایع زیست محیطی و انسانی روبرو کند. به همین دلیل جک شاپیرو، کنشگر ارشد اقلیمی که با سازمان صلح سبز آمریکا همکاری دارد می‌گوید: "اگر مقامات اجرایی و لابی‌گرهای صنعت سوخت فسیلی برنامه سندرز را بخوانند، وحشت زده می‌شوند و باید هم که بشوند." وحشت آنها از چیزی جز این نیست که سودهای خود را از دست خواهند داد.

مشکل برنامه برنی سندرز بنظر ما در اینجاست که به این منشا اصلی فاجعه زیست محیطی اشاره نمی کند هرچند اصلاحاتی که برای حل آن ارائه می کند می تواند آغاز زیر سوال بردن منطق سودآوری باشد، یعنی دینامیکی ایجاد کند که از مضمون اصلاحات مورد نظر آن فراتر رود. از آغاز دهه 80 که رهبران جهان سرمایه داری برای جبران کاهش نرخ سود برنامه نولیبرالی سودآوری به هر قیمت را به همه جهان توصیه و تحمیل کردند تا به امروز آنچه از آن به "بدهی زیست محیطی" تعبیر می شود از مرزهای بسیار خطرناک عبور کرده است. منظور از بدهی زیست محیطی، آن هنگام از سال است که بشریت بیش از آنچه طبیعت می تواند بازتولید کند، مصرف کرده باشد. این موعد در آغاز دهه هشتاد در حدود 24 اسفند ماه بود، در سال 2007 به 4 بهمن ماه و در 2017 به 30 آبان ماه رسید. یعنی بشریت امروز در ظرف هشت ماه همه آنچه را طبیعت می تواند بازتولید کند مصرف کرده است. با این آهنگ مصرف طبیعت، بسرعت به نقطه ای می رسیم که امکان برداشت ما از طبیعت و در نتیجه امکان حیات بر روی کره زمین برای بخشی از بشریت پایان می‌یابد. رسیدن به این نقطه ربطی به تغیرات آب و هوایی یا جهان گرمایی ندارد بلکه نتیجه مستقیم سودآوری سرمایه داری و حاکمیت دادن به نیروهای کور بازار است که خود منشا گرمایش زمین و پیامدهای ویرانگر آن نیز هستند. به همین دلیل مشکل ادامه زیست در سیاره ما تنها با مقابله با جهان گرمایی حل نمی شود، باید به حاکمیت سودآوری سرمایه خاتمه داد و به سمت یک نظم اقتصادی مبتنی بر الویت بخشیدن به رفع نیازهای منطقی انسان با صرفه جویی در طبیعت و آزاد کردن نیروی کار انسانی گام برداشت.

بحران زیست محیطی امروز جزیی از بحران وسیع تر سیستم تولید برای سودآوریست که خود جزیی از بحرانی باز هم وسیعتر، یعنی "بحران تاریخی" جامعه طبقاتی، بحرانی تمدنی است. تمدن سرمایه داری وارد سیکل پایانی خود گردیده و هر راه حلی در نهایت باید چشم‌انداز گذار از تمدن سرمایه داری و بنای تمدنی بر روی پایه ها و منطقی دیگر را درون خود بگنجاند.

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 708 - 28 شهریور ماه 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت