سرمایه داری تجاری ایران از چین وحشت دارد |
نشریه پترولیوم اکونومیست از توافقی بنام "همکاری جامع استراتژیک ایران و چین" خبر داد که در سال 2016 امضا شده و در شهریور امسال در پی سفر محمد جواد ظریف به پکن روزآمد و ظاهرا وارد مراحل اجرایی شده است. براساس این توافق چین متعهد شده در دورهای بیست و پنج ساله، 280 میلیارد دلار در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی و 120 میلیارد دلار در پروژههای مربوط به جاده و راهآهن ایران سرمایهگذاری کند. در عوض، شرکتهای چینی میتوانند بدون مناقصه در هر دستاورد جدید یا تکمیل نشده حوزه نفت و گاز مشارکت کنند. امضای این توافق در محافل سرمایه داری تجاری ایران با ناخشنودی بسیار توام شد. بنوشته روزنامه جهان صنعت روز ۲۶ شهریور ماه، در نشست هیات نمایندگان اتاق بازرگانی تهران، فریال مستوفی رئیس کمیسیون بازار پول و سرمایه اتاق بازرگانی تهران با اشاره به شایعات در مورد امضای این قرارداد گفت "اگر چنین خبرهایی درست باشد، چیزی کمتر از یک فاجعه نیست." البته ایشان توضیح نداد که چرا این قرارداد برای اتاق بازرگانی فاجعه است ولی بالا کشیدن و آتش زدن 700 میلیارد دلار یعنی دوبرابر رقمی که چین با آن 200 میلیون شغل در کشور خود ایجاد کرد (و اتاق بازرگانی با آن کولبر ایجاد کرده) فاجعه نیست. چند روز بعد مجمع فعالان اقتصادی، تشکل در خدمت اتاق بازرگانی، ترجمه مقالهای را از خانم شیرینهانتر (دختر سپهبد طهماسبی، ژنرال شاه)منتشر کرد با عنوان اینکه "آیا خطر تبدیل شدن ایران به مستعمره چین وجود دارد؟". در این مقاله به عنوان یک نکته "هشدار دهنده" از چشمانداز "حضور گسترده امنیتی- نظامی چین در ایران" سخن رفته و گفته می شود: "این حضور چین میتواند منجر به جریان گسترده ملیتهای مختلف این کشور شود که میتواند هشداری برای چشمانداز قومی و فرهنگی ایران تلقی شود. میزان بالای جمعیت چین و اشتهای سیرنشدنی پکن برای همه انواع منابع و فرصتهای شغلی، دلیلی است که بسیاری از کشورها از روسیه تا کشورهای مرکز آسیا از حضور گسترده چین نگران هستند." علاوه بر آن به گفته نویسنده "به نظر نمیرسد مقامات ایرانی از ذهنیت برتریجویانه چینیها آگاهی داشته باشند. چین خود را بهعنوان «پادشاه میانی» و مرکز تمدن دنیا و دیگران را همچون افراد نامتمدن مینگرد. این واقعیت که چین در آسیا قرار دارد، چیزی از آرزوهای برتریجویانه این کشور نسبت به آمریکا یا اروپا کم نمیکند... بهویژه که رفتار چین با اقلیت مسلمان خود بسیار بدتر از رفتار کشورهای غربی است". می دانیم که امروز جهان غرب اعم از امریکا و اروپا به تدریج چین را به عنوان دشمن اصلی خود تعیین کردهاند. هم ترامپ رئیس جمهور امریکا و هم ماکرون رئیس جمهور فرانسه چین را خطر عمده برای جهان غرب، امریکا و اتحادیه اروپا تعیین کرده اند. در همین یکی دو ساله اخیر سمت و سوی تبلیغات غرب با سرعت زیاد جنبه ضدچینی به خود گرفته است. بنابراین مقاله خانم هانتر و ادعاهای ایشان درباره چین که گویا قرار است میلیونها چینی "از ملیتهای مختلف" راهی ایران شوند و "فرهنگ و قوم ایرانی" را در خطر قرار دهند یا همه "فرصتهای شغلی ایرانیان" (کدام فرصتهای شغلی؟) را خواهند بلعید یا "برتری طلبی چینی و نامتمدن دانست دیگران" و اینکه "رفتار چین با اقلیتهای مسلمان" خود بدتر از غرب است و ... را باید در همان چارچوب نگرانی غرب از قدرت گیری چین و همان کارزار تبلیغاتی به راه افتاده دانست و در همان حد برایش اعتبار قائل بود. آنچه بیشتر جای پرسش دارد نگرانی سرمایه داری تجاری ایرانی از توافق ایران با چین است. درباره این نگرانی چند فرض می تواند مطرح باشد: فرض نخست این است که آنها از محتوای توافق خبر دارند و می دانند که سرمایه گذاریها در عرصههایی مانند پتروشیمی و نفت و حمل و نقل چیزی به جیب آنها سرازیر نمی کند، ضمن اینکه موضع دولت را در اقتصاد قوی می کند که بتواند در برابر فشار سرمایه داری تجاری بیشتر مقاومت کند. دوم. آنچیزیست که ایران می تواند از چین یاد بگیرد نه تنها در عرصه صنعت و انتقال تکنولوژی بلکه در عرصه میدان دادن به مردم و صنعت و مهار سرسختانه سرمایه داری تجاری چینی و محدود کردن مالکیتها و تمرکز تصمیم گیریهای اقتصادی. فرض سوم اینکه نگرانی اصلی سرمایه داری تجاری ایرانی هیچکدام از این دو نیست. نگرانی آنها از جنس نگرانی خانم هانتر است. آنها نگران دست بالا پیدا کردن چین در رقابت با اروپا و آمریکا هستند. سرمایه داری تجاری ایران، کشور ما را برای خود و سرمایه داری جهانی می خواهد و از نظر آن، نماد سرمایه داری جهانی اروپا و بیش از آن آمریکاست و نه چین. از نظر سرمایه داری تجاری ایران اگر آمریکا و اروپا زمین بخورند این نظام سرمایه داری است که به لحاظ سیاسی و ایدئولوژیک زمین خورده است و کمر سرمایه داری تجاری ایرانی هم آن زمان خواهد شکست. ولی اگر چین زمین بخورد آن را به حساب شکست "سوسیالیسم بازار" که چین مدعی آن است می گذارند یا به حساب رهبری حزب کمونیست چین و نه نظام سرمایه داری. بنابراین نگرانی سرمایه داری تجاری ایران یک نگرانی استراتژیک است. توافق 400 میلیارد دلاری ایران با چین برای آنها یعنی پایان آرزوی تبدیل کردن ایران به پشت جبهه آمریکا و اروپا علیه چین و روسیه برای تحقق آرزوی تبدیل کردن حاکمیت سرمایه داری تجاری ایرانی به پایان تاریخ تا ظهور امام غایب. اتفاقا درست به همین دلایل باید از این توافق پشتیبانی کرد و در عین حال کوشید این توافق هرچه بیشتر بسود ایران و رشد و توسعه صنعتی ایران اجرا شود. از چینیها بسیار می توان در این عرصه آموخت، اگر اصولا اعتقادی به تولید و صنعت در میان حکومتگران کشور ما وجود داشته باشد. برای نمونه هاری مگداف اقتصاددان برجسته و مترقی آمریکایی و نویسنده اثر پژوهشی کم نظیر "امپریالیسم" که خود در پایان دهه هفتاد سده بیستم و آغاز انقلاب صنعتی چین به آن کشور سفر کرده می نویسد : "در هر کارخانهای که ما بازدید کردیم، کارگران با غرور ماشینهایی که خود در کارگاههایشان ساخته بودند به ما نشان می دادند ... بدین صورت که با باز کردن قطعات یک ماشین شروع می کنند و سعی می کنند بدانند که چگونه کار می کند؟ سپس از طریق تجربه و اشتباه خودشان یک ماشین می سازند. غالبا کارگران، با باز کردن ماشین هایی که در کشورهای پیشرفته تر ساخته شده است، شروع می کنند، یا برای مشورت با یک متخصص در یک دانشگاه مسافرت می کنند. بسیار از ماشینهای ساخت آنها را که دیدم واقعا از نوع پیشرفته بود... انچه ما در چین دیدیم، یک انقلاب صنعتی در حال وقوع بود، انقلابی که در آن تکیه اصلی بر روی ابتکار و لیاقت مردم بود. حتی هنگامی که تکنولوژی را از غرب می گیرند و گاه کل سیستم تولیدی را از کشورهای پیشرفته وارد می کنند، شرایط استقلال واقعی را بوجود می آورند. در عین حال آنها بالاترین استانداردهای اجتماعی را رعایت می کنند، به این معنی که کوشش آنها اینست که تغذیه، مراقبت پزشکی، آموزش و وسیله تامین نیازها را برای همه مردم - و نه فقط برای طبقات ممتاز - فراهم کنند. در یک جمع بندی، آنچه مورد نیاز است یک تغییر عمده در تاکید از ایمان به سرمایه و تکنولوژی، به ایمان به مردم است." (امپریالیسم، ترجمه دکتر هوشنگ مقتدر، ص 252) اینها همان چیزهایی است که سرمایه داری تجاری ایرانی از آن می ترسد و با داستان سازی درباره اشغال و مستعمره شدن ایران مردم ما را می ترساند. بجای ترساندن مردم از همکاری با چین باید شرایط یادگیری و درساندوزی از تجربه آن کشور و جایگزین کردن ایمان به مردم به جای ایمان به سرمایه را برای رشد و پیشرفت و توسعه ایران فراهم کرد.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 709 - 4 شهریور ماه 1398