اسناد طرح مشترک امریکا و انگلیس علیه حزب توده ایران ضلع سوم مثلث یورش به حزب توه ایران باید افشاء شود!
|
وبسایت بیبیسی در سالگرد یورش به حزب توده ایران و انقلاب 57 از نقش سرویسهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا در این یورش یاد کرده و اسنادی را ارائه داده است که فاقد تازگی است. اسناد مورد اشاره بیبیسی ماهها پیش توسط مجله "دیلی مارویک" چاپ افریقای جنوبی منتشر شد و همان زمان راه توده آن را ترجمه و منتشر و بررسی کرد. ( مراجعه کنید به راه توده شماره 725 - 3 بهمن 1398 در این لینک: http://www.rahetudeh.com/rahetude/2020/janvie/725/hezb.html) در مقاله راه توده نوشته شد: «نشریه دیلی مارویک چاپ آفریقای جنوبی در مقالهای به قلم "مارک کورتیس" و "فیل میل" از انتشار اسنادی خبر داد که از حمایت و همکاری انگلستان در یورش به حزب توده ایران حکایت دارد. آنچه متشر شده آنچنان که از مقاله بر می آید در واقع نوک کوه یخ اسناد مربوط به ماجرای نقش انگلستان در تدارک یورش به حزب توده ایران است که همچنان مخفی مانده ولی بالاخره دیر یا زود آنها نیز منتشر خواهد شد. این اسناد یک بار دیگر نشان می دهد که همه ادعاهای جمهوری اسلامی درباره دلیل یورش به حزب توده ایران پوچ بود. هم شرایط در ایران و هم در جهان به شکلی است که هیچ چیز در طولانی مدت پنهان نمی ماند. همانطور که هیچ سندی پس از فروپاشی اتحاد شوروی درباره جاسوسی حزب توده ایران برای آن کشور یا قصد کودتا یا حمله شوروی به ایران که بعنوان دلایل یورش به حزب اعلام شد یافت نگردید، برعکس اسناد دخالت و پرونده سازی سازمان اطلاعاتی انگلستان و سیا در این پرونده فاش خواهد گردید. این اسناد همچنین از آمادگی شکنجه گرهای حرفهای جمهوری اسلامی و هماهنگی کامل آنها با انگلستان دراین یورش حکایت دارد که هم اسناد این هماهنگی و هم نحوه اموزش آنها نیز دیر یا زود معلوم خواهد شد. بالاخره حمله به حزب توده ایران همانگونه که مقام رسمی انگلستان عنوان می کند یک حادثه تاریخی است، حادثه تاریخی که مانند قتل عام زندان سیاسی ابعاد آن بالاخره روشن خواهد شد. این یک یورش و خیانت نه تنها به یک حزب بلکه به انقلاب و به بزرگترین نیروی سیاسی متحد انقلاب و هزاران عضو و هوادار حزبی بود که همه شهامت مدنی و دانش اجتماعی خود را در خدمت انقلاب و مردم قرار داده بودند.» راه توده در ادامه خلاصهای از آن مقاله را منتشر کرده و نوشت: «بریتانیا در سال 1983 از رژیم اسلامی در سرکوب آخرین اپوزیسیونی که در برابر قدرت آن وجود داشت پشتیبانی کرد. در حالیکه مقامات رسمی بکارگیری تکنیکهای شکنجه ایران (درباره رهبران حزب توده ایران) را تمسخر می کردند، اسناد انتشار یافته آنها را تایید می کند." سرویس اطلاعاتی انگلیس، ام.آی. سیکس، در همکاری با سازمان سیا فهرستی از عاملین ادعایی شوروی را به رژیم مذهبی آیت الله خمینی تحویل دادند که از آن برای اعدام اعضای رهبری حزب توده ایران بهره برداری شد. اسناد منتشر شده همچنین نشان می دهد که حداقل یک افسر خارجی بریتانیایی درباره اینکه چگونه بریتانیا می تواند از اعترافات اجباری اعضای حزب توده که در زیر شکنجه اخذ شده بهره بگیرد. براساس این اسناد هدف بریتانیا از این همکاری بیشتر جلب لطف رهبران جدید ایران بود تا مسائل ژئوپولیتیک یا نفوذ شوروی در ایران که آنها می دانند بسیاراندک بوده است. در ادامه این مقاله گفته می شود براساس اسنادی که م.ای.سیکس و سازمان سیا در اختیار ایران قرار دادند بیش از 1000 عضو حزب توده ایران دستگیر شدند که حدود 200 تن از آنها اعدام شدند. حزب ممنوع و ناگزیر از فعالیت زیرزمینی شد. در این مقاله به تلگرام 9 مه 1983 (یک شب قبل از پخش اعترافات تلویزیونی رهبران حزب) نیکولاس بارینگتون، افسر ارشد بریتانیایی در ایران و مسئول حفاظت منافع بریتانیا در تهران اشاره می شود که در آن گفته می شود: بدلیل آغاز روند سرکوب، بارینگتون در 5 مه 1983 با یک مقام ارشد رسمی ایران ملاقات کرد که می خواست نظر بریتانیا را درباره "فعالیتش علیه حزب توده" بداند که به گفته وی نشانهای از "استقلال ایران از ابرقدرتها بود." بارینگتون در پاسخ می گوید "من گفتم هرگز تردیدی درباره استقلال حکومت ایران نداشتم. این آخرین حرکت ایران بنظر من گامی اساسی است.» در واقع بر منبای این اسناد حتی قبل از در جریان گذاشتن آیت الله خمینی، مقامات ایرانی زودتر انگلستان را در جریان سرکوب قریب الوقوع حزب توده ایران قرار داده بودند. همچنین در سندی دیگر از قول یک مقام رسمی ایرانی به "اعترافاتی" که رژیم شب گذشته در تلویزیون ایران از یکی از رهبران حزب که 24 سال در زمان شاه در زندان بود اشاره می شود. به گفته مقام ایرانی، این رهبر حزب "با وجود همه شکنجههای ساواک" چیزی را افشا نکرده بود. بارینگتون می گوید: "من به نیمه شوخی گفتم احتمالا شکنجههای جمهوری اسلامی کارامدتر از زمان شاه است." بارینگتون در جای دیگری می گوید: "کاملا اشکار است که برخی از اعضای حزب به مرگ محکوم شدهاند و دیگران نیز به زودی محکوم خواهند شد." بارینگتون بعدها با تاکید بر ضرورت حفظ روابط با ایران می نویسد: در ایران "می توان پول در آورد و بخش مهمی از کار ما حفظ روابط تجاری با ایران و توسعه صادارت به آن است." در تابستان 62 یکی دیگر از مقامات بریتانیایی در تهران، کریس راندل به وزرات خارجه خبر می دهد که شماری از نفرات نظامی حزب اعدام شدهاند و شایعاتی درباره اعدامهای وسیع وجود دارد... براساس ارزیابیها حدود 80 درصد اعضای حزب در ایران بازداشت شدهاند و بقیه مخفی شده یا فرار کردهاند." در ادامه مقاله با اشاره به "اعترافات اجباری" دو چهره کلیدی حزب، نورالدین کیانوری، دبیرکل و محمود اعتماد زاده گفته می شود: کیانوری و اعتماد زاده بعد از حدود دوماه در زندان در تلویزیون ظاهر شدند تا بگویند که حزب توده علیه ایران برای شوروی جاسوسی می کرده است. بارینگتون یاداور می شود که "فشار یا تهدید در زندان را از روی چهره این دوتن می توان کاملا مورد قضاوت قرار داد." اولیور میلز، رئیس بخش خاورمیانه و شمال افریقا در وزارت خارجه بریتانیا می گوید که این اعترافات تلویزیونی برای بریتانیا مفید خواهد بود. این برای دیگر احزاب دوست در دیگر کشورها نشانهای خواهد بود از آنچه ما قادر به انجام هستیم مانند روابط حزب توده با حزب کمونیست سوریه، لیبی و الجزایر نیز روابط متحملانهای با جمهوری اسلامی دارند و ممکن است حادثه جالبی در این روابط نیز بطور ناگهانی رخ دهد." بارینگتون در سندی دیگر می نویسد با نابودی حزب توده در ایران "نقطه عطف مهمی در روابط شوروی – ایران و شاید در تاریخ احزاب کمونیست آنسوی دریاها رخ داده است." (راه توده شماره 725) همه مطالب فوق که قبلا در راه توده انتشار یافته در مقاله بی بی سی نیز تکرار شده و حاوی نکته تازهای نیست. تنها نکات تازه در مقاله بی بی سی تفسیرهای نویسنده از دلایل همکاری انگلستان و آمریکا در ترتیب دادن کشتار و اعدام اعضای حزب توده ایران و همچنین اشاره به مقاله ایست از واشنگتن پست که در آن بر نقش سازمان سیا در یورش به حزب توده ایران تاکید می شود. بنوشته بی بی سی در ۱۹ نوامبر ۱۹۸۶، روزنامه واشنگتن پست در مقالهای نوشت: "با فرار ولادیمیر کوزیچکین افسر جزء کا.گ.ب در تهران، سازمان سیا به اطلاعات غیرمنتظره و بادآوردهای دست یافت. چکیده اطلاعات او، از جمله جزییات عملیات شوروی و حزب توده در ایران به دست سیا رسید. سپس سیا فهرست اسامی و جزییات بیشتری را به دست [آیتالله] خمینی رساند. این اقدام سیا علاوه بر اینکه فلج کردن عملیات کا.گ.ب در ایران را دنبال میکرد، پیشکشی برای 'ابراز حسن نیت ' نسبت به رژیم خمینی هم بود." بی بی سی می افزاید "به نظر میرسد تائید رسمی برای همکاری با سیا جهت انتقال اطلاعات کوزیچکین به رژیم ایران احتمالا توسط نخست وزیر وقت بریتانیا مارگارت تاچر، وزیر امور خارجه فرانسیس پیم و کالین فیگرز رئیس امآی۶، گرفته شده باشد." می دانیم که کوزیچکین یک افسر دون پایه در سفارت اتحاد شوروی در ایران بود. رهبران حزب توده ایران نیز از فرار او اطلاع داشتند و می دانستند که اهمیتی ندارد. برای شناسایی نام و نشانی رهبران حزب توده ایران نیز نیازی به اطلاعات کوزیچکین یا ام.آی.سیکس و سازمان سیا وجود نداشت و همه آنها علنی و از دههها پیش شناخته شده بودند. جواد مادرشاهی مسئول سازمان ضدجاسوسی انجمن حجتیه که از طرف علی خامنهای برای ملاقات با کوزیچکین و گرفتن اسناد وی راهی پاکستان شد نیز می گوید کوزیچکین اطلاعاتی جدید نداشت. سعید حجاریان نیز به صراحت گفته است جلسات رهبری حزب در خیابان فرشته برگزار می شد و از آن خبر داشتیم و بنابراین چیزی غیرعلنی که لازم به دخالت کوزیچکین و انگلستان و آمریکا در کشف آن باشد وجود نداشت. بنابراین کشیدن پای کوزیچکین به این ماجرا و دخالت انگلستان و آمریکا دو دلیل دیگر داشت: دلیل نخست اینکه با طرح نام کوزیچکین و فرار یا ربوده شدن وی چنین وانمود کنند که واقعا نوعی رابطه جاسوسی میان حزب توده ایران و اتحاد شوروی وجود داشته که کوزیچکین از آن خبر داشته و آن را افشا کرده است. دوم و مهمتر اینکه زمینه بده و بستانی میان جمهوری اسلامی و آمریکا و انگلستان را فراهم کنند، بده بستانی که فرو رفتن جمهوری اسلامی در باتلاق ادامه جنگ نابخردانه با عراق آن را ناگزیر کرده بود. در واقع حزب توده ایران در اصل قربانی امید واهی و جنایتکارانه سران جمهوری اسلامی به دریافت سلاح از آمریکا و انگلستان در جنگ با عراق شد. تا جایی که به اعتراف محسن رضایی فرماندهان سپاه بعدها حتی فهرستی از توپهای جنگی را برای مک فارلین تهیه کرده بودند تا تحویل ایران دهد! برای ادامه همین جنگ بود که توده ایها در زندانها قربانی شدند و مذهبیون مدافع انقلاب در جبههها. بدیهی است ارتجاع مذهبی، جریان حجتیه، مخالفان پیشرفت انقلاب و آزادی و عدالت اجتماعی در داخل و خارج کشور بزرگترین بهره را از این یورش به حزب توده ایران و به انقلاب ایران بردند چرا که ضمنا توانستند بزرگترین شکاف تاریخی میان نیروهای چپ و مذهبی را برای تحقق خواستهای مردم ایران بوجود آورند. اعتراف به نقش آمریکا و انگلستان در یورش به حزب توده ایران برای فرار از طرح یک واقعیت بزرگتر است: واقعیت نفوذ سازمانهای اطلاعاتی انگلستان و آمریکا و اسراییل در عمق جمهوری اسلامی، در بطن سازمانهای نظامی و امنیتی تا آنجا که بتوانند جهت گیریهای آن را به سمت یورش به حزب توده ایران و وداع با انقلاب و آزادی و عدالت اجتماعی تغییر دهند. نقش آنها در دادن چند اسم و نام که همه می دانستند و عکس آنها بر در و دیوار کشور بود نبود، در آن بود که گام به گام ایران و انقلاب را بکشانند به سوی فاجعهای که اکنون در کشور ما حاکم شده است. اسناد این نفوذ و این فاجعه اطلاعاتی و سیاسی است که باید روزی روشن شود.
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 735 - 11 اردیبهشت 1399