راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

صف طویل

وحدت ملی

صف کوتاه

وحدت اسلامی!

  

وحدت ملی را جمهوری اسلامی طی 40 سال به شکلی زیانبار کوشید به وحدت اسلامی تبدیل کند. درحالیکه نه تنها در میان مذهبیون، بلکه در میان خود حکومتیان هم نتوانست وحدت اسلامی را برقرار کند، زیرا بنیاد این تصور غلط بوده و هست. زیرا وحدت نه بر مبنای مذهب و قومیت بلکه بر مبنای منافع مشترک طبقاتی و برپایه مبرم ترین خواست یک ملت شکل می گیرد.

حکومت هم در زمان آقای خمینی و هم بویژه در دوران رهبری آقای خامنه ای از دل وحدت اسلامی وحدت خودی با خودی را بیرون آورد.  صف خودی ها نیز مرحله به مرحله کوتاه شد و چندین صف جدا شد و ماند یک صف کوتاه خودی که در وحدت اعضای این صف با خود نیز جای تردید است!

هر کس می گوید نه، نگاهی بیاندازد به تقابل های سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه و همچنین نهادهای انتصابی و سپاهی و... بیاندازد. اینست آنچه به نام وحدت اسلامی در حاکمیت باقی مانده است. بقیه اش شعارهای تبلیغاتی است که بدرد نماز جمعه ها نیز دیگر نمی خورد.

 حتی همین صف کوتاه وحدت اسلامی کنونی نیز پس از انتخابات مجلس چندپارچه و کوتاه تر خواهد شد.

اما وحدت مردم با خودشان، حکایت دیگری است. وحدتی که اکنون سالهاست هیچ ارتباطی با حاکمیت ندارد. بر سر هر بزنگاه و رویدادی، وحدت مردم با یکدیگر همانقدر به نمایش در می آید که بیم و هراس حکومتیان از این وحدت عیان می شود. به همین انتخابات پیش روی مجلس و صف آرائی های حکومتی از یکسو و وحشت همه آنها از وحدت مردم که موجب شد لیست انتصابی را علیرغم همه رسوائی آن در برابر مردم قرار دهند نگاه کنید و فشار تبلیغاتی که می آورند تا این صف را درهم شکسته و در صدی از آن را پای صندوق های رای بکشند.

در همین بزنگاه ها، در عدم شرکت در انتخابات و یا شرکت گسترده در آن نیز وحدت مردم به نمایش در آمده و خواهد آمد. در همین بزنگاه  هاست که رافت و مهربانی مردم با هم چندین و چند برابر می شود و کینه و نفرت و جدا سری در حاکمیت نیز چندین و چند برابر. در بزنگاه های ملی مردم به استقبال هم می روند و حاکمیت می کوشد آن ها را از هم جدا کند.

حاکمیت به سمت تشدید سرکوب و سازش با خارج می تازد و مردم به سمت فاصله گیری از آنچه بر فرهنگ و رسوم مردم تحمیل شده است. حاکمیت به جدائی مردم از هم می اندیشد و روی آن حساب باز کرده است و مردم در انتظار کوچکترین فرصت تا به بهانه آن و برای نشان دادن اتحاد ملی خویش به خیابان بیایند. این پدیده می خواهد زلزله، سیل و تصادف اتومبیل و بنزین باشد و یا سقوط هواپیما. سابقه تاریخی تحولات در ایران نیز همین است، بی آنکه این وحدت ارتباطی با دفاع از حاکمیت جدا افتاده از مردم داشته باشد.

آنچه بر سر ورزش کشور، سینمای نوین ایران، جنبش دانشجوئی، یورش به تشکل های زنان، روزنامه ها، روزنامه نگاران و.... میرود حکایت یورش به وحدت ملی از جانب حکومت و تلاش مردم برای حفظ وحدت خویش است. تلاشی که بخشی از آن از بیم کوتاه شدن صف وحدت حکومتی و طویل تر شدن صف وحدت ملی و پیوستن بخش هائی از حکومت – بویژه نظامیان- به این وحدت است.

بر این وحدت باید پای فشرد و روی آن حسابی تاریخی داشت و از یاد  نبرد که هر تحولی نیازمند زمان و آگاهی عمومی است و در سری این تحول حوادث و جان سختی حکومت ها ناگزیر.

تجربه دردناک دوران احمدی نژاد در کشور ما نباید تکرار شود. باور کنیم که مردم ایران در این 40 سال بسیار آموخته و تجربه کرده اند و در این تجربه اندوزی ساختار نظام حاکم را و لایه بندیها وتقابل های درونی آن را نیز بخوبی درک کرده اند. توان مبارزه برای تحولات در همین درک ملی و وحدت برخاسته از آن نهفته است.

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 727 - 24 بهمن 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت