راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

هیچ رئیس جمهوری

باندازه روحانی

زیر فشار نبوده!

  

بی تردید هیچ رئیس جمهوری در جمهوری اسلامی این چنین آماج تخریب و اتهام و کارشکنی همزمان نیروهای درون حاکمیت- مانند اصولگرایان و نظامیان و تندروهای چپ و براندازان و اپوزیسیون- قرار نگرفته است. حجم فشارهای وارده از سوی این گروهها به دولت نشان از سرمایه گذاری فراوان برای ناکام گذاشتن برنامه های وی دارد، اما روحانی علی‌رغم ظاهر محافظه کار و سوابق امنیتی و سیاسی چه کرده که چنین مورد نفرت قرار گرفته و حتی به کنارگیری – حتی زودتر او - چشم دوخته اند؟ واقعیت این است حاکمیت تجربه دولت محمد خاتمی را پیش روی دارد. شعارها و اهداف و برنامه‌های خاتمی در یک برهه زمانی کوتاه، سطح مطالبات مردم را بشدت تغییر و ارتقا داد. واژگانی چون جامعه مدنی و حقوق شهروندی و گفتگوی تمدنها و آزادی های فردی و .... که از نظر حاکمیت کلید واژه‌های خطرناکی هستند را خاتمی و حماسه دوم خرداد وارد سپهر سیاسی کشور و تبدیل به مطالبات مردم کرد.

 پس از دوم خرداد با تمام برنامه ریزی‌ها و تخریب‌ها و تلاش هایی که انجام شد نتوانستند فضای سیاسی و سطح مطالبات مردم را به اندازه قبل از دوم خرداد کاهش دهند. با این تجربه اصولگرایان و حاکمیت بشدت نگران تابو شکنی‌هایی هستند که آرام و آهسته روحانی و یارانش مشغول آن هستند.

روحانی کدام‌تابو ها را شکسته؟

1- اقدام خطرناک روحانی که هر سال شفافیت و عمق بیشتری پیدا کرد، تاباندن نور بر ابهامات و زوایای پنهان بودجه کشور است. کاری که قبل از او هیچ کسی انجام نداد. اگر امروز همه ما بودجه جامعه المصطفی یا موسسه امام خمینی مصباح یا موسسه تحت نظر حداد عادل، یا بودجه موسسه حفظ و نشر آثار امام و ... را میدانیم و هر سال در فصل بودجه در مورد آنها بحث میکنیم و حذف بودجه موسسات مختلف و رنگارنگ و بنظرمان بی‌حاصل و ساماندهی بودجه تبدیل به دغدغه یا مطالبه عمومی جامعه شده حاصل شفاف سازی روحانی است. این شفافیت در نهایت به اتفاق مهم وادار و مکلف شدن بنیادها و نهادهای زیر نظر رهبری و تاحدی آستانقدس به پرداخت مالیات، بخشی از ثمرات اولین تابو شکنی روحانیست.

2- تابو شکنی که دولت روحانی را تا مرز سقوط  پیش برد، طرح شجاعانه و دقیق و ماندگار ساماندهی موسسات مالی و صندوق های قرض الحسنه بود. این مجموعه‌ها در اقتصاد کشور معضلی جدی و توموری دردناک و آزار دهنده بودند. شاید جالب باشد بدانید که مجموع بیش از صد هزار صندوق قرض الحسنه مجاز و غیر مجاز که در دولت محمود احمدی‌نژاد بخشی از آنها با یک برگ کاغذ درخواست مجوز گرفتند، یا از صندوق به موسسه تبدیل شدند در نهایت همگی متعلق به پنجاه نفر فرد ذی‌نفوذ گردن کلفت است. آنقدر گردن کلفت که نقل شده مدیر عامل صندوق با اسلحه کمری به بانک مرکزی میرفته و جلوی بخش نامه‌ای که به ضرر آنها بود را میگرفت. حتما سیف رئیس وقت بانک مرکزی و جهانگیری معاون رئیس جمهور و شخص روحانی عمق فاجعه و قدرت این حضرات را میدانستند. نور تاباندن به تاریک خانه اشباح متدین نماز شب خوان نزولخوار و قاچاقچی جرات بسیار میخواست که روحانی داشت. این برادران قاچاقچی عوامل اصلی پولشویی و واردات قاچاق به کشورند. بطور غیر رسمی شنیده میشد که توان مالی و نقدینگی ارزی مجموع این صندوق ها و موسسات چند برابر نقدینگی دولت بود. افشای نقش و روابط آنها بسیاری از روش های پیچیده سفته بازی و پولشویی و بده بستان های کثیف را بر ملا کرد. افزایش نرخ دلار و طلا و سکه قبل از آغاز تحریم‌ها زیر سر همینها بود، بخش عمده ای از وضع بغرنج فعلی نتیجه انتقام این حضرات از دولت روحانی است. همانها پولهای کلان و باد آورده را به بازار ارز و سپس طلا روانه کردند.

3- تابوشکنی و گام خطرناک روحانی، فشار برای خروج نظامیان از اقتصاد و اخذ دستور رهبر برای تحقق این امر بود. روحانی و بانک مرکزی زمان سیف مسیرهای مبادلات مالی بخشی از خصولتی‌هایی که به نظامیان وصل بود را بستند. این موضوع و پافشاری روحانی سبب خشم و عکس العمل تند نظامیان شد. درگیری‌هایی که ثمرات خوبی نداشت و باعث قفل شدن بخشی از امور شد، تا حدی که روحانی مجبور به تغییر وزیر کابینه شد. قطعا خروج نظامیان از اقتصاد چه روحانی باشد یا نباشد، تبدیل به خواسته مردمی و مطالبه بخش خصوصی و اتاق های بازرگانی و انجمن های پیمانکاری و مهندسی شده و هر روز پر رنگ‌ تر میشود. یکی از راههای احیای اقتصاد و توانمند کردن بخش خصوصی همین انحلال خصولتی ها و خروج کامل نظامیان از اقتصاد است.

اما آنچه این پازل را پر معنی و مشخص‌تر میکند اشارات و زمزمه‌های روحانی به اجرای قانون اساسی و مراجعه به آرای عمومی است.

اساسا رفراندوم پاشنه آشیل انحصار طلبان و تشنگان قدرت است. وحشت عجیبی از مطرح شدن کلمه رفراندوم دارند. روحانی با ظرافت سعی کرده ضمن کاهش سطح آسیب پذیری دولت، قدم به قدم مسئله مراجعه به آرای عمومی را با جدیت مطرح کند. آنچه امروز – بویژه پس از سخنان رهبر در حمایت از شورای نگهبان- بعنوان دستور رئیس جمهوری برای تدوین لایحه رفراندوم منتشر شده، دستوری تاریخی و مهم است. همه و از جمله خود روحانی میدانیم که لایحه دولت به این مجلس نمیرسد، حتی اگر برسد هم رای نمی‌آورد. در مجلس بعد هم رای نمی آورد. اگر رای هم بیاورد شورای نگهبان آن را رد می کند و اگر هم رد نکند، درنهایت به امضا رهبری نیازمند است. اما کودکی که امروز متولد شده رشد میکند و روزی بالیده و برومند خواهد شد. دستور امروز روحانی، کلنگ‌ افتتاح آزاد راهی مهم در مسیر دموکراسی و تلاش های آزادیخواهانه مردم ایران است. با مقدمات چند سال گذشته و دستور کنونی تدوین این لایحه که مورد اشتیاق و تمایل احزاب و مردم و نخبگان و اندیشمندان است، مراجعه به آرای عمومی نه فقط برای محدود کردن تفسیر شورای نگهبان از اصل ۹۹ قانون اساسی، بلکه به لایحه ای برای تاکید بر حق مردم برای همه مسایل مهم و سرنوشت ساز کشوراست که قطعا تبدیل به مطالبه ملی خواهد شد.

تصدیق میکنید که حق دارند تا این حد از روحانی متنفر باشند؟

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 727 - 24 بهمن 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت