راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

استراتژی چین:

پیروزی بدون جنگ

دمیتری مینین

بنیاد فرهنگ استراتژیک

ترجمه - کیوان خسروی

 

    

در بالای تالار اجتماعات آموزشگاه اصلی افسران ارتش آمریکا – آکادمی «وست پوینت» گفته ی متفکر مشهور همه ادوار چین «سان تسو» حکاکی شده است که در آن آمده:«یک فرمانده واقعی کسی است که بدون جنگ پیروز شود!».

بسیاری از ژنرالهای آمریکایی این گفته را دیده اند، اما بعید است که آنها درباره معنای آن اندیشیده باشند، زیرا این گفته با سنن عادت به مداخله نظامی آنگلوساکسونها بیگانه است. تعرض واشنگتن در همه جبهه ها به پکن، که با بحران اقتصاد ویروسی شتاب گرفته، یاد آور استراتژی بندبازی در لبه پرتگاه جنگ است. آمریکا به پایه های نظام اجتماعی چین – حاکمیت و قدرت حزب کمونیست، که کاخ سفید آنرا غیرقانونی و جنایتکارانه نامیده است دست درازی کرده است، از این رو توقع از سرگیری تعامل سازنده وجود ندارد. ما وارد دوره تقابل دو قدرت اصلی دوران معاصر شده ایم و دیر یا زود هر کدام از این دو نیرو باید جای خود را در آن تعیین کند. تعویض دستگاه رهبری جمهوری خواهان و دمکراتها در آمریکا چیزی را در این زمینه تغییر نمی دهد. جمهوری خواهان (ر.نیکسون، گ. کیسینجر) موجب کشف چین در جهان معاصر شدند؛ امروز دمکراتها نیز ضمن خواستار پرداخت «غرامت» از سوی چین و با شعارهنگ کنگ و تایوان را «راحت بگذار» مانند ترامپ پکن را بخاطر گسترش ویروس کرونا مقصر می دانند. در صورت پیروزی دمکراتها در انتخابات  دشمنی آمریکا با دومین ابر قدرت جهان ادامه خواهد یافت زیرا اساس آنرا تضادهای آشتی ناپذیر تشکیل می دهد. برای چین، که عادت نکرده اهداف و مقاصد خود را برجسته و نمایان کند یا نشان دهد که با کدام استراتژی رهبری می شود، این گفته‌ی «سان تسو» اتفاقی نیست. پکن ضمن زیر ضرب قرار گرفتن از همه سو، آرامش خود را حفظ کرده و برنامه اقدامات تلافی جویانه نامتقارن و ناهمزمان خود را تدوین می کند. چندی پیش آژانس خبری «رویترز» گزارش داد که «برخی منابع» (احتمالا از هنگ کنگ- دمیتری مینین) گزارش تنظیم شده غیرعلنی از وزارت امنیت کشور چین در مورد اوضاع بین المللی برای این آژانس ارائه کرده اند. در پکن وجود این گزارش تایید نشده است، اما تکذیب نکردند که حداقل گویای موافقت با رئوس مطالب آن باشد.

در این گزارش خاطر نشان می شود که احساسات ضد چینی در غرب، پیش از همه در آمریکا، در بالاترین سطح خود از زمان پراکنده کردن اعتراضات در میدان «تیانمین» در سال 1989 قرار دارد. پکن باید برای بدترین سناریو، حتی درگیری مسلحانه بین دو قدرت جهانی آماده شود. در گزارش نتیجه گیری می شود که واشنگتن ظهور چین را بعنوان تهدیدی برای امنیت خود و چالشی برای دمکراسی های غرب تلقی می کند؛ و آمریکا ضمن برانگیختن عدم اعتماد عمومی به چین بدنبال تضعیف حزب حاکم حزب کمونیست چین است. این سند هشدار می دهد که این امر می تواند بر اجرای طرح«یک کمربند، یک راه» تاثیر بگذارد و واشنگتن ضمن ناپایدار تر کردن اوضاع در آسیا می تواند حمایت مالی و نظامی متحدین خود را گسترش دهد. ضمن مقایسه این گزارش با اسناد جنگ سرد بین آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، تحلیلگران «رویترز» معتقدند که چین با قیاس با این دکترین‌ها استراتژی «بازدارندگی ومهار بلند مدت» را برای خود برگزیده است. و این بدان معنی است که پکن ضمن دست یافتن به اهداف خود در دیگر عرصه ها، با ابزارها و شیوه های دیگر، تلاش خواهد کرد زیر بار تحریک رویارویی و تقابل نظامی نرود. برای چین «خطوط قرمز» وجود دارند. مهم ترین آنها- مسئله جدایی تایوان از چین است. اگر آمریکا استقلال تایوان را برسمیت بشناسد، جلوگیری از درگیری های نظامی بزرگ غیرممکن خواهد شد. ژنرال «لی زوچنگ» رئیس ستاد مشترک شورای مرکزی نظامی چین اعلام کرد که «اگر تمامی فرصتهای اتحاد مجدد مسالمت آمیز کشور از بین برود، ارتش چین از همه راه ها و ابزارها برای تامین یکپارچگی قلمرو خود استفاده خواهد کرد. چین در نظر دارد پاسخ اصلی را به چالشی که در حوزه اقتصادی با آن روبرو است بدهد. آژانس «بلومبرگ» در این روزها از معجزه بعدی چین که  دگم های علوم اقتصادی غربی را زیر پا می گذارند، خبر داد. در چین نه تنها ورشکستگی های گسترده به دلیل بحران جهانی، فشار آمریکا و بار بدهی بلند مدت وجود ندارد، بلکه برعکس شمار ورشکستگی ها بشدت کاهش یافته است. قسمت اعظم بدهی‌های چین به میزان 15 تریلیون دلار است که نه تنها داخلی، بلکه خارجی و متعلق به«سرزمین اصلی چین» است. و آنها برخلاف قوانین سرمایه داری به هیچ وجه عجله ای برای ویرانی میهن خود ندارند. براساس داده های «بلومبرگ» شرکتهای «هلدینگ» خارجی مالک تنها 47/0 درصد بدهی شرکتهای چین هستند. تحلیلگران آژانس «بلومبرگ» که علاقه و تمایلی به مدل چینی ندارند، با احتیاط خاطر نشان می کنند که چین «اصلاً یک بازار معمولی در حال رشد نیست.»

اگر بازارهای اعتباری چین در برابر روبرو شدن با رویارویی چین و آمریکا پایداری خود را  حفظ کنند، «بلومبرگ» به سرمایه گذاران توصیه خواهد کرد که به سرمایه گذاری خود در چین ادامه دهند. سرمایه ملی چین همبستگی ای را از خود نشان می دهد که تضمین می کند که هیچ انفجاری در«حباب مالی» چین که حتی برخی دانشمندان روسی پیش بینی می کنند، نخواهد بود. تقاضای نفت قبلا به سطح پیش از بحران به سیزده میلیون بشکه در روز باز گشته بود و افزایش کلی مصرف این ماده خام در چین سالانه سه درصد، گاز طبیعی به دو درصد افزایش می یابد و این عامل اصلی افزایش بهای هیدروکربن ها در بازار جهانی است. کاملا احتمال می رود که در چین برخلاف سایر نقاط جهان در سال 2020 حتی مقداری رشد تولید ناخالص داخلی روی خواهد داد (در آمریکا برای نمونه کاهش آن تا پانزده درصد انتظار می رود) که در نهایت ضمن نشان دادن اینکه چگونه می توان «بدون جنگ پیروز شد»، چین را در نقش رهبر اقتصادی جهان تقویت می کند. در دستان چین هم سلاح ذخایر ارزی به دلار و هم اوراق بهادار خزانه داری آمریکا به میزان بیش از سه تریلیون دلار باقی می ماند. پکن ضمن نشان دادن توانایی ویران کردن اقتصاد آمریکا بوسیله  انتشار این اوراق در بازار، احتمال صفر کردن این تعهدات بدهی‌ها توسط واشنگتن را در نظر می گیرد. در شرایط عادی این امر بعید است، زیرا به موقعیت دلار بعنوان ارز جهانی لطمه می زند، اما با تشدید رویارویی نمی توان چنین گام واشنگتن را رد کرد. بخصوص که در آمریکا صداهایی در مورد «غرامتهایی»از چین به دلیل شیوع ویروس کرونا به میزان سه تریلیون دلار بگوش می رسند. از این رو چین ظاهرا همچنان بر موجودی سلاح ارزی خود تاکید می کند، اما آنرا کاملا از غلاف خود بیرون نمی آورد. پکن بطور جدی نگران تهدیدات ترامپ در مورد بازگشت شرکتهای آمریکایی از چین نیست. بازگشت تولید از چین به آمریکا – همان خیال خام ایده آمریکایی دو قطبی«چیمریکا»(چین – آمریکا) به سرکردگی واشنگتن است: درصورت بازگشت شرکتهای آمریکایی به ایالات متحده آمریکا  بطور قابل توجهی هزینه ها افزایش می یابند و قابلیت رقابت کمتر خواهد شد. علاوه بر این تجهیزات شعب شرکتهای آمریکایی در چین مدتها است اکثراً توسط چینی ها ساخته می شوند. چین – رهبر مطلق جهان در صنعت ماشین آلات است (حدود 25 درصد تولید جهانی و در برخی مواضع تا 50 درصد؛ آمریکا -6/6 درصد است).  بویژه در چین امروزه کتاب های آموزشی«تولید وسایل تولید برای تولید وسایل تولید» در جریان است. سروسامان دادن به فعالیت «شرکتهایی که به آمریکا بازگشته اند» بدون کمک چین دشوار خواهد بود، اما چرا چین به این امر کمک می کند؟ سرانجام در سال 2019 تجارت دو جانبه آمریکا و چین در مقایسه با سال 2017، 2/7 درصد کاهش یافت و مازاد مثبت ترازنامه بازرگانی چین دوباره به 20 میلیارد دلار افزایش یافت. در رقابت بین دونالد ترامپ و «سان تسو» پیروزی با این حال ظاهرا نصیب اندیشمند چین باستان خواهد شد!

 

https://www.fondsk.ru/news/2020/05/31/pobezhdat-bez-vojny-kak-kitaj-sobiraetsja-protivostojat-soedinennym-shtatam-51016.html

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 746 - 26 تیرماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت