راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گورباچف

رهبری که تاریخ

قضاوتی تلخ

درباره او می کند!

   

میحائیل گورباچف در کهولت کامل است و در بیمارستان بستری. پزشکان امید چندانی به زنده ماندن او ندارند. تاریخ درباره او قضاوت مثبتی نخواهد کرد. رهبری ضعیف و سست اراده با افکار و اندیشه ای که حاصل آن از همپاشی اتحاد شوروی و خدمت به جهان سرمایه داری مهاجم شد. در غرب او را ستودند زیرا خدمت بزرگی به آنها کرد.

چند سال پیش در مراسمی که بمناسبت سقوط دیوار برلین برگزار شد، خودش را به این شهر رساند تا بلکه، حداقل در حرف، جبران مافات کند. او که گوئی تازه از خواب و خیال و رویا برخاسته بود، در سخنرانی اش گفت:

در چند صد کیلومتری اینجائی که جشن برپاست، یعنی در شرق اروپا، جنگ سرد تازه ای به بهانه رویدادهای اوکرائین جریان یافته است. قراربود پس از فرو پاشی این دیوار جنگ سرد تمام شود اما می بینیم که این جنگ دوباره آغاز شده است.

گورباچف که در اواخر دهه 1980 جلب رضایت واعتماد رونالد ریگان رئیس جمهور وقت امریکا را در اولویت سیاست هایش قرارداده بود در دیدار رسمی خود از شهر "بن" آلمان که در آن زمان پایتخت موقت آلمان غربی بود، یعنی در بهار سال 1989 اعلام کرد که مسکو مانعی بر سر راه اتحاد دو آلمان نمی بیند ومخالفتی با آن ندارد زیرا اگر اروپا تقسیم نشده باشد می تواند به "خانه مشترک" تبدیل شده و ضامن امنیت دسته جمعی شود. او یکبار دیگر به گذشته و آن خوش باوری ها یش نگریست و با توجه به حوادث اوکرائین از آغاز جنگ سرد تازه ای سخن گفت که در سال 1989 شاید به ذهنش هم خطور نمی کرد. اما بر خلاف خوش خیالی او، برندگان جنگ سرد سناریویی را که مبتکر پروسترویکا در ذهن داشت در عمل نداشتند و به آن معتقد نبودند. گورباچف با چشم گشوده و دیدن واقعیات ناچار شد با دریغ اعتراف کند غرب او را فریب داد.

او در سخنرانی خود در پای دیوار برلین گفت:

"به جای ساخت یک مکانیزم امنیت اروپائی، باید در تلاش خلع سلاح اتمی اروپا و سیاست هائی جایگزین سیاست نظامیگرایانه و "میلیتاریستی" در اروپا بود. غرب و بویژه ایالات متحده امریکا در تلاش سلطه جهانی خود هستند."

گورباچف در حاشیه سالگرد برداشته شدن دیوار برلین سیاست های اروپا و ایالات متحده را محکوم کرد زیرا دید که ناتو، بطور مستقیم به مرزهای روسیه در کشورهای بالتیک رسیده و مردم روسیه او را مسئول نا امنی کنونی خود می دانند.

بمباران یوگسلاوی در سال 1999 آغاز فاجعه امروز بود، استقرار سیستم دفاع موشکی در اروپا، اشغال عراق و افغانستان و لیبی، ویران کردن سوریه و حضور در اوکرائین و وصله کردن کشورهای اروپای شرقی و در پیشاپیش آنها "لهستان" به ناتو. گورباچف با این کابوس در بیمارستان بستری است.

او در سالهای اخیر از سیاست دولت پوتین حمایت کرد. بویژه از سیاست نزدیکی روسیه به آسیا، از مناسبات استراتژیک اقتصادی و سیاسی روسیه با چین، از قرارداد 400 میلیارد دلاری گاز میان روسیه و چین، از پیمان شانگهای، از پیمان اقتصادی "بریکس" و لابد به غفلت های گذشته خود در تمام این زمینه ها می اندیشد.

او شاید با افسوس از فرصت هائی که بر باد داد به اخبار مربوط به امضای پوتین و شی جین پینگ همتای چینی وی در پای قراردادها و مقاوله نامه ها گوش می کند. همچنان که اخبار تشدید تحریم ها علیه مسکو را می خواند و می شنود. و این همان جنگ سردی است که شاید به جنگ گرم تبدیل شود و گورباچف با خوش خیالی و پذیرش وعده های ریگان و تاچر رئیس جمهور و نخست وزیر انگلستان تصور کرده بود جنگ سرد با اعلام انحلال اتحاد شوروی تمام می شود.

. http://www.humanite.fr/une-nouvelle-guerre-froide-hante-le-monde-557393

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 731 -  22 اسفند 1398

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت