راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

سرودی که

جنگ قره باغ

یاد حکومت

اکرائین داد!

ساویستسکایا راسیا

گزینش و ترجمه آزاده اسفندیاری

 

 

اخیراً والنتین چیکین، سر دبیر روزنامه ساویتسکایا راسیا، با ژنرال لئونید گریگورویچ، تاریخدان و آکادمیسین ژئوپلیتیک، مصاحبه‌ ای در باره موضوعات مختلف از جمله مسئله قره باغ، بدین صورت انجام داده است.

س - این روز ها توجه جامعه جهانی همینطور جامعه روسیه، بر دو موضوع مهم  متمرکز شده است که اصلی ترین آنها جنگ در قره باغ و انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده است. هر دو موضوع به طور مستقیم به روسیه مربوط می شوند. ارزیابی شما به لحاظ ژئو پلیتیک چگونه است؟

ج - دستور کار روزنامه شما برای امنیت روسیه اهمیت بسیار دارد. بیایید با حوادث قره باغ شروع کنیم که از نظر جغرافیایی به ما نزدیک‌ ترین است. وقایع قره باغ، هر چند عجیب به نظر می رسد اما تأثیر مستقیمی بر وضعیت جمهوری های مردمی لوگانسگ و دونتسک، در شرق اکراین و غیر مستقیم بر اوضاع ماورای قفقاز، آبخازیا، اوستیای جنوبی و کل فضای پسا اتحاد شوروی دارد.

اولا، مشکلات ارضی، با وجود روندهای جهانی سازی پویا در دنیای مدرن، بسیار آهسته حل می شوند یا کلا قابل حل نیستند و یا به طور دوره ای به یک مرحله حاد تبدیل می شوند. آنها فقط برای یک دوره خاص آرام هستند و سپس دوباره تشدید می شوند و به مرحله در گیری مسلحانه می رسند. به هر حال به نظر می رسد، پیروزی آذربایجان در جبهه قره باغ، به تقابل مسلحانه تقریباً 30 ساله بین باکو و ایروان پایان دهد اما این توهمی بیش نیست. امروزه بخش قابل توجهی از مردم ارمنستان، با آتش بس به دست آمده کاملاً مخالف هستند و قهرمان دیروز اکثریت ارامنه "نیکول پاشینیان" به یک خائن تبدیل شده است. خوب، بعد از او شخص دیگری به رهبری کشور می رسد که اعلام خواهد کرد: «من شوشا و تمام قره باغ را به ارامنه باز می گردانم و مشکل نیز فقط راه حل نظامی دارد». یعنی راه‌ های رفته باز تکرار خواهد شد.

دوم- هنگامی که کشوری قبایل، ملیت ها و اقوام مختلف را در خود جای داده است، وقتی ضعیف می شود یا مانند اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی، زمانی که در آستانه سقوط قرار می گیرد، همه ادعاهای متقابل سرزمینی دوباره شعله ور می گردد، یک تجدید نظر در واقعیت های تاریخی رخ می دهد، درگیری های سیاسی بوجود می آید و به خشونت های مسلحانه تبدیل می شود.

سوم-، طرف های درگیر، با نا امیدی از رهبر پیشین که به نظر آنها مسئله سرزمین را به نفع آنها حل نمی کند آن رهبر را تغییر می دهند. آنچه که ما امروزه به وضوح در سراسر قفقاز مشاهده می کنیم. توجه کنید، در همه درگیری های فضای پسا شوروی روسیه درگیر است و منافع آن تحت تأثیر در گیری ها قرار می‌گیرد. ضمن اینکه مرتباً اتهاماتی به آن وارد می شود.

س - ما قبلاً در مورد استراتژی آمریکایی «آناکوندا» صحبت کردیم که نه تنها با تحریم ها روسیه را تحت فشار قرار می دهد، بلکه با دامن زدن به درگیری های مسلحانه و بی ثباتی در امتداد مرزهای آن، حلقه محاصره تنگ تر شود. بنابراین می توان از سرگیری درام قره باغ را پیش بینی کرد و به منظور جلوگیری از مرگ دسته جمعی شهروندان از هر دو طرف، ظاهراً لازم بود اقدامات پیشگیرانه ای انجام شود.

ج - البته اینگونه است، این یکی از مهمترین ابزارهای ترکیبی یا به اصطلاح جنگ سرد است. و طبیعتاً نیروهای خارجی نمی توانند از پتانسیل درگیری استفاده کنند اما طرفین درگیر نیز مسئول اوضاع هستند. در درجه اول برای زندگی و رفاه شهروندان خود. روسیه (البته نه بعنوان مقام رسمی) ضامن امنیت و حل مسالمت آمیز منطقه درگیری بود. سال 1994، توافقاتی نه تنها در مورد توقف درگیری ها، بلکه در مورد بازگرداندن سرزمین های تصرف شده آذربایجان (هفت منطقه) و سپس حل مسئله وضعیت (تأکید می کنم: نه در مورد تعلق، بلکه در مورد وضعیت) قره باغ. متأسفانه این توافق نامه ها که با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل تأیید شده است، اجرا نشد. حتی وقتی دستگاه‌های اطلاعاتی ارمنستان، خبرهایی مبنی بر آماده سازی حمله ارتش آذربایجان به منظور آزاد سازی مناطق اشغالی دریافت کرد، پاشینیان و ارتش با تدبیر اقدام نکردند. آنها برای آماده سازی اقدامات نظامی آماده شدند تا حمله را دفع کنند. در این جا لازم بود تا با یک تدبیر سیاسی و دیپلماتیک برای باز پس دادن تدریجی سرزمین های آذربایجان، پیشقدم میشدند. در این شرایط مسکو نیز چشم‌ها را بسته بود و در نتیجه، جنگ شعله‌ ور شد و هزاران نفر کشته و زخمی برای طرفین به جا گذاشت.

س - روسیه چه درس‌هایی باید از فاجعه قره باغ بگیرد؟

ج – درس‌های فروانی وجود دارد اما دولت روسیه دانش آموز خوبی برای درس گیری از گذشته نیست. من اینجا تأکید می‌کنم، جبهه قره باغ، مربوط به کل فضای پسا شوروی است. بیایید به دنیای روسیه و مشکلات جمهوی های مردمی لوگانس و دونتسک بپردازیم. این یک دنیای واقعی روسی است که با الگوبرداری از ساکنان کریمه، با هدف پیوستن به روسیه خود را سازماندهی کردند و از اوکراین جدا شدند. یعنی مانند کریمه، ساکنان روسیه نو می خواستند به میهن تاریخی خود بازگردند. حال اگر در مورد کریمه، عامل سواستوپل، به ویژه حضور ناوگان دریای سیاه روسیه  کمک به سازماندهی همه پرسی از سوی «مردان سبز» نقش مهمی داشت، روسیه نو، سعی کرد عملاً به تنهایی وارد عمل شود، بدون این که عمل هماهنگی را با کرملین به موقع انجام دهد. در نتیجه، این سوال نه در مورد پیوستن به روسیه، بلکه به صورت استقلال اسطوره ای مطرح شد. سپس جنگ بیرحمانه، خونین و مخرب آغاز گردید. شهروندان دیروز یک کشور واحد در سخت ترین سالهای زندگی جدید قرارگرفتند و برای هفت سال، در وضعیت عدم اطمینان به آینده چشم به روسیه دوختند و یا به توافق نامه های مینسک یا تغییر قدرت در اوکراین متکی شدند. باید توجه داشت، روسیه خود هنوز در مورد آینده خود تصمیم نگرفته است و رسما (در سطح رئیس جمهور، دولت و مجلس فدرال) این دو جمهوری را بخشی از اوکراین می دانند. اهالی  جمهوری های به رسمیت شناخته نشده، تحت گلوله باران مداوم، در شرایط بیکاری، جیره های گرسنگی، حقوق ناچیز و حقوق مختصر بازنشستگی، در یک کشور با افسردگی زندگی می کنند. در لحظه‌های حساس، هنگامی که نیروهای امنیتی کیف، به تهاجم دست می زنند، ساکنان مناطق اسلحه برداشته و به خط مقدم می روند و افراد مسن و کودکان به دنبال سرپناهی می دوند. طرف اوکراینی به طور منظم زبده ترین فرماندهان و رهبران را با شلیک گلوله و یا مواد منفجره ترور می کند. ویروس کرونا در پس زمینه سیستم نابود شده خدمات بهداشتی وکمبود شدید پزشک، وضعیت اقتصادی و اجتماعی را وخیم تر کرد. پوتین از نظر روحی و اخلاقی به رهبری جمهوری ها و شهروندان عادی، اجازه صدور پاسپورت روسی را داد و آن‌ها برای گرفتن پاسپورت به صف شدند.

البته در سال های اخیر، ساختارهای اقتصادی در لوگانسگ و دونتسک سازماندهی نسبتاً خوبی شده است و کارشناسان جهت افزایش تولید، به ویژه در بخش متالورژی، شیمی، استخراج زغال سنگ، کارخانه لوله Khartsyzsky را آغاز کرده اند تا ظرفیت های انرژی افزایش یابد. ضمن اینکه شرکت های خصوصی و دولتی روسیه با انعقاد معاملات سودمند از آن‌ها پشتیبانی می کنند. در هر حال به نظر می رسد که هم رهبری جمهوری های به رسمیت نشناخته شده و هم شهروندان جوان به طورجدی به آینده خود فکر می کنند. چرا که آینده‌ روشنی را با الیگارشی های روسیه نمی بینند. وضعیت ویژه سرزمین های این جمهوری ها نیز نمی‌تواند به این صورت حفظ شود. این احتمال وجود دارد که در آینده مقامات کیف، با ایجاد کنترل، بلافاصله نسل کشی جمعیت شورشی را آغاز کنند.

 پروژه دیگری به نام « نقشه راه» با عنوان بازیابی یکپارچگی اوکراین و ادغام مجدد دنباس،  تقریباً 4 سال پیش توسط سازمان عمومی «شورای ابتکارات صلح» توسط نظامیان شرکت کنندگان در جنگ افغانستان، یعنی سازمان های کهنه سربازان از روسیه، بلاروس، قزاقستان و اکراین، با ابتکار اوکراین تهیه شده است. در سال 2020، بررسی پروژه های احیای یکپارچگی اوکراین، در ماه اکتبر و نوامبر در استانبول، با نمایندگی گسترده نمایندگان سازمان امنیت و همکاری اروپا و ترکیه انجام شد. اصل پروژه «نقشه راه» به معنی انتقال لوگانسگ و دونتسک، به کیف و ایجاد نیروهای حافظ صلح، بین  مرز روسیه و اوکراین است.

فراموش نکنیم که دادگاه های بین المللی در لاهه و استراسبورگ جمهوری مردمی دونتسک و روسیه را به اتهام سرنگونی هواپیمای بوئینگ مالزی، محکوم کردند. روسیه به طور غیرمستقیم این واقعیت را تأیید کرد. با این حساب هر نقشه راهی که تصویب شود، آغاز پایان جهان روسیه است. امروز اتهاماتی علیه رهبری دونتسک و نمایندگان روسیه در سازمان های باسابقه شنیده می‌شود. اگر جنگی در آن مناطق صورت بگیرد، خونریزی كمتری از جنگ قره باغ نخواهد داشت. از همین روی، پیش دستی و تلاش برای دستیابی به موفقیت سیاسی و دیپلماتیک در حل مسالمت آمیز منازعه شرق اکراین شرطی است ضروری.

مثال قره باغ، به وضوح نشان داد نفع صلح در راه حل مسالمت آمیز است. می توانید تصور کنید که اکنون فشارهایی به زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین و پارلمان این کشور وارد شده است که چرا علی اف، سرزمین های اشغالی را توانست باز پس بگیرد اما شما نمی توانید؟ من استثنا نمی کنم که کیف ممکن است به طور غیرمنتظره حمله به مواضع لوگانسگ و دونتسک را آغاز کند. برتری نیروهای نظامی چند برابر و برخورداری از روحیه، با هم سازگار نیستند. به علاوه کیف از حمایت سیاسی و نظامی ایالات متحده، ناتو و به ویژه ترکیه برخوردار خواهد شد.

چه چیزی برای داوطلبان "روسیه نو" باقی مانده است؟ بمیرید یا تسلیم شوید و سپس در هنگام بازجویی در زندان بمیرید. البته طی چند روز جنگ، آتش بس حاصل خواهد شد که به عنوان یک پیروزی بزرگ، به پوتین و وزارت امور خارجه روسیه نسبت داده می شود. اما افرادی که در اثر  جنگ و افسردگی کشته و یا مرده اند قابل بازگشت نیستند. یک پیروزی واقعی، یا بهتر بگوییم یک موفقیت کوچک، جهت جلوگیری از خصومت و حل و فصل مسالمت آمیز از درگیری خواهد بود. در هر صورت،  جنگ داخلی اوکراین تلفات کمتری از جبهه قره باغ نخواهد داشت.

خوب، حوادث دیگری ممکن است رخ دهد، در ترانسیستریا و مولداوی، در آبخازیا و اوستیای جنوبی، احتمالاً در آسیای میانه و یا هر جای دیگر. متأسفانه روسیه هیچ استراتژی تهاجمی واقعی برای جلو گیری از وضعیت‌های ناهنجار سرزمین های پسا شوروی ندارد. ترکیه استراتژی دارد و خود را نه تنها در قره باغ نشان می‌دهد بلکه، اخیراً وزیر خارجه این کشور در شهر آستانه، اعلام کرد که نیاز به ایجاد ارتش توران است. چندی پیش وزرای دفاع، توافق نامه همکاری نظامی و فنی را در تاشکند امضا کردند. روابط دوستانه با اوکراین در حال توسعه است و مواضع مشابهی در ارتباط با نووروسیا و کریمه نیز مورد نظر می باشد. ما فقط می توانیم به صلح بانان بسیار خوب بودن افتخار کنیم.

س – فکر می‌ کنید با انتخابات ریاست جمهوری ایالت متحده آمریکا چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ به یاد دارم که در یکی از گفتگوهای ما در مورد برخورد دو آمریکای متفاوت صحبت کردید: مالی و صنعتی، و این نه تنها سیستم انتخاباتی آمریکا، بلکه خود آمریکا را نیز اساساً تغییر خواهد داد.

ج - بله، ما در این مورد در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری ترامپ صحبت کردیم. اکنون قطعاً اصلاح جدیدی در نظم مدرن جهان که مدتهاست از آن گذشته است، صورت خواهد گرفت. همانطور که می گویند، چیزهای بزرگ در انتظار ما هستند. نمی دانم تیم دونالد، چه نوع رابطه ای با باشگاه رم دارد اما فکر می کنم تصادفی نیست که این اتاق فکر سرمایه داری بزرگ در سال 2018  پس از مرگ بنیانگذار باشگاه راکفل، که همچنین رئیس «دولت واقعی» در سال 2017  تغییر اساسی کرد. جهان جدید اجتناب ناپذیر است!

در آوریل امسال رئیس اتحادیه باشگاه A. Wijkman با لعنت به سرمایه داری نابودی آن را اعلام کرد و خطوط نظم جدید جهانی (ساختار اجتماعی و جهان) را پیشنهاد داد. وی 98 درصد معاملات مالی را کلاهبرداری دانست. این بدان معناست که بازگشت به سوسیالیسم امکان پذیر است، اما نه به سبک چینی، بلکه به جهانی گسترده، با تفاوت های ملی. برای برقراری این سیستم سرنگونی قدرت سرمایه جهانی و توسعه فوری نظریه سوسیالیسم مدرن لازم است.

http://www.sovross.ru/articles/2049/50214

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 



 



 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 763 - 28 آبان ماه  1399

 

                                اشتراک گذاری:

بازگشت