راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

صدا و سیما

آینه حکومت است

نه سخنگوی مردم!

 

 

تلویزیون به ضابط سانسور در نظام جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است. برای نمونه صدا و سیما تشخیص می دهد چه فیلمی خوب و "معقول" و منطبق با ضوابط است و برای آنها تبلیغ می کند و کدام فیلم ها معقول نیست و صدا و سیما نباید آن راتبلیغ کند و حتی باید بازیگران یا کارگردان های آنها را ممنوع التصویر کند زیرا بنظر این ضابط، علیه نظام "سیاه نمایی" می کنند.

این تنها شمه ای از وضع صدا و سیما در جمهوری اسلامی است. بی اعتباری تلویزیون در واقع جنبه ای از مسئله ای مهم تر و بزرگتر، یعنی رابطه حکومت با مردم و بی اعتباری حکومت نزد مردم است. حکومت برای تاثیرگذاری تبلیغاتی، برای انتقال دیدگاه ها و نظراتش به مردم ابزار دیگری مهم تر از صدا و سیمای حکومتی ندارد. از این جهت بی اعتباری تلویزیون در واقع به معنای بی اعتباری حکومت است و نه چیزی دیگر. از همینجاست که می توان دریافت چرا "ولایتمداران" با وجود در دست داشتن همه ابزارهای رسانه ای، حتی در سطح تبلیغات مذهبی، همچنان شکست می خورند و ناکام می شوند و شبکه هایی مانند تلگرام که بین مردم بدون هیچگونه بودجه و هزینه و به شکل خودجوش عمل می کنند می توانند جایگزین صدا و سیمای حکومتی شوند.

صدا و سیمای جمهوری اسلامی یک رسانه نیست، بازتاب حکومت، آئینه حکومت و جلوه مستقیم حکومت است. کار این صدا و سیما از تحریم مردم گذشته است. مردم در واقع از صدا و سیما نفرت دارند و جز برنامه های معینی را در آن نگاه نمی کنند، همانگونه که در جمهوری اسلامی هم جز به شخصیت های معینی اقبال و اعتماد ندارند. مردم می بینند هر کس که از سوی آنها طرد می شود، هر کس که آنها با رای خود نشان می دهند که مایل به دیدن و شنیدن و اطلاع از اخبار پوچ و گوش دادن به حرف های یاوه آنها نیستند خبرها و نظراتش بیشترین جای را در تلویزیون به اصطلاح ملی دارد. هر کس که مردم او را طرد می کنند، همه نهادهایی که مردم با آنها مخالفند، به جای آنکه از سر راه مردم کنار روند همچنان بنام مردم سخن می گویند و بیشترین جایگاه در تلویزیون حکومتی يا، مجلس و دیگر نهادها به آنها داده می شود. برعکس شخصیت های محبوب مردم جایی در این تلویزیون، در نماز جمعه ها و دیگر ارگان هائی که مستقیم با مردم درگیر هستند ندارند. یعنی در واقع جایی در حکومت ندارند؛ حکومت آنها را به رسمیت نمی شناسد. این موقعیت بویژه پس از آنکه صدا و سیما کارش به تقابل لجام گسیخته با برجام و امید مردم به بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی و اجتماعی کشور کشیده شد نفرت مردم از صدا و سیما یعنی حکومت غیر انتخابی از هر زمانی بیشتر شدت گرفت. محبوبیت ادامه دار موسوی و کروبی هم حاصل عمل صدا و سیماست و هم نشانه وضع کنونی حکومت.

بدینسان به تلویزیون نباید تنها بعنوان یک رسانه نگاه کرد. تلویزیون برای مردم فرقی با بیت رهبری یا دستگاه فرماندهان سپاه مخالف مردم یا شورای نگهبان یا امام جمعه های حکومتی ندارد. اینها همه یک چیز، یک مجموعه هستند، مجموعه ای که در برابر مردم ایستاده اند و حاضر نیستند از سر راه آنها کنار بروند. نفرت بیسابقه از صدا و سیمای حکومتی را در چارچوبی وسیع تر، در چارچوب نفرت بیسابقه از حکومت باید درک کرد. تلویزیون تنها زمانی می تواند اعتبار خود را مجدد بدست بیاورد که حکومت بتواند مخالفان را به درون خود جذب کند. یعنی با مردم همسو شود. فروپاشی صدا و سیما در میان مردم بازتابی از فروپاشی حکومت در نزد آنهاست!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 815  - اول دیماه 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت