راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

یورش به حزب

از ترس تشکیل

جبهه متحد خلق!

 

 

حزب توده ایران به همراه توده های میلیونی مردم با تمام نیروی خود در جهت پیروزی انقلاب و سرنگونی رژیم شاهنشاهی شرکت کرد. شاید حزب توده ایران تنها گروهی بود که از پیروزی انقلاب بهمن شگفت زده نشد. بدین معنا که با یک برنامه و خط مشی مشخص وارد دوران پس از انقلاب شد. این خط مشی مبتنی بر دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن و کوشش برای پیشرفت همراه با عدالت اجتماعی بود، اما هیچگاه از جانب نیروهای انقلابی حاکمیت بدرستی درک نشد و همواره مورد تردید این نیروها قرار داشت. این تردید ها از یک سو ریشه در مناسبات نیروهای مذهبی با نیروهای لاییک در طی پنجاه سال سلطنت پهلوی داشت و از سوی دیگر برخاسته از نفرت و کدورتی بود که میان بخشی از مذهبی ها با مارکسیست ها درجریان انشعاب درون سازمان مجاهدین خلق بوجود آمده بود. حزب می کوشید بر این مناسبات توام با سوءظن غلبه کند و آن را به همکاری و اتحاد تبدیل کند، آن هم در شرایطی که دولت موقت از یکسو، چپ روها از سوی دیگر و بالاخره قشریون و انحصار طلبان از جهت سوم برعکس مدام بر تفرقه و سوءظن بیشتر دامن می زدند.

حزب توده ایران در کوشش خود تحت تاثیر این جریان ها قرار نگرفت. دولت موقت از تریبون های رسمی و بر اساس قانون سیاه ۱۳۱۰رضاشاهی حزب را غیر قانونی اعلام می کرد. انحصار طلبان بی دینمان خواندند و چپ روها ما را دنباله رو روحانیت قلمداد کردند. در همان حال برای تحریک بیشتر نیروهای مذهبی طرفدار انقلاب رادیوهای اپوزیسیون مخالف انقلاب در عراق وغرب رهبران انقلاب و منجمله شخص آیت الله خمینی را توده‌ای و طرفدار شوروی معرفی می کردند. حزب در این دوران فشار از جانب چپ روها و انحصار طلبان، با متانتی در خور تحسین به امر سازماندهی نیروهای خود پرداخت و با تبلیغ و ترویج نظریات خود زمینه بحث با نیروهای دیگرانقلابی را باز نمود. این بحث‌ها در اواخر ۵۹ و اوایل ۶۰ باعث جلب اکثریت سازمان فداییان خلق در راستای دفاع از انقلاب و دستاوردهای آن شد. متعاقب آن از همه دیگر سازمان های چپ رو بخش هایی به سیاست حزب پیوستند و زمینه اتحاد نیروهای انقلابی فراهم گشت. این موفقیتی است که هیچ گروه و سازمانی نمیتواند آن را انکار کند. جدا کردن و نجات بخش عظیمی از نیروهای جوان و روشنگر از دام ماجرا جویی در این سالها کار عظیم و شاید بزرگترین خدمتی بود که حزب توده ایران به انقلاب و نیروهای چپ کرد.

اما این خدمت از جانب نیروهای چپ واپوزیسیون خارج کشور نه تنها به انحاء مختلف انکار شده بلکه سعی شده مترادف با خیانت نیز معرفی شود. رهبری حزب توده ایران با فداکاری و درایت بخش قابل ملاحظه ای از نیروهای انقلابی که میتوانستند قربانی انحصار طلبان حکومتی شوند را از زیر ضربه خارج کرد و نگذاشت آن‌ها به سرنوشت هزاران هوادار و عضو سازمان مجاهدین دچار شوند. ولی اکثریت این رهبری قبل از اعدام فیزیکی اعدام شخصیتی شدند.

اگر مشی اتخاذ شده ازجانب رهبری حزب در جهت دفاع از انقلاب مبتنی بر واقعیات جامعه نبود چگونه توانست در عمق جامعه به آن وسعت نفوذ کند و اکثریت نیروهای چپ را با خود همراه کند؟ و اگر انکار این مشی درست بود چرا گروه‌های چپ خارج از کشور نه تنها قادر به جذب نیروهای جوان مترقی نیستند حتی نتوانسته اند بین خود اتحادی ایجاد کنند؟

یقینا نه انقلاب در انحصار حزب توده ایران بود و نه انقلابیگری و حقیقت! فقط راهکارهای حزب براساس واقعیات جامعه ایران تنظیم شده بود. ولی به زمان بیشتری نیاز بود تا بتوان اعتماد مجموعه نیروهای انقلابی و مترقی جامعه را برای ایجاد جبهه متحد خلق جلب کند که با یورش به حزب جلوی آن را گرفتند.

شرایط سخت پس از دو یورش سال 61 و 62 و اعدام انقلابیون توده‌ای و سایر دیگراندیشان در قتل عام 67 همه را غافلگیر نمود و برخی را به کٰژراهه کشاند. در این شرایط انحراف از خط و مشی درست ومنطقی حزب قابل درک بود. اما گذشت بیش از سه دهه باید ما را متوجه خطاها وتحلیل های نادرست از وقایع کرده باشد. میشود همه شکست ها وخطاها را به پای کمیته مرکزی حزب ومخصوصا زنده یاد نورالدین کیانوری نوشت. اما نمی توان از پاسخ به یک سلسله پرسش های تاریخی فرار کرد. اینکه منتقدان سیاست حزب توده ایران در برابر انقلاب و سالهای اول جمهوری اسلامی چه انتقادی از خود دارند؟ اینها باید پاسخ بدهند که در کوران حوادث پس از انقلاب چه راهکار مشخصی را باید حزب بر می گزید که بدون تحمل خسارت به سر منزل مقصود برسد و ما را صاحب ایرانی آزاد، آباد و مستقل گرداند؟ درحالیکه شاهدیم در همین سی و چند سال، انواع موضع گیری ها و سیاست های تخیلی را اتخاذ کردند و دریغ از جمع آوری نیرو در داخل کشور.

دوران تهمت زدن و ناسزا گفتن سر آمده و در آینده بیش از امروز باعث شرمساری تهمت زنندگان خواهد شد. رویدادها آخرین میخ ها را بر تابوت سبکسراهائی که در مهاجرت هر مخالف سیاسی خود را مامور امنیتی و وابسته به نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی می کنند خواهد کوبید. ما در این سرانجام کوچکترین تردیدی نداریم!

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

 

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 810  - 26 آبان 1400

                                اشتراک گذاری:

بازگشت