راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

آلمان چوب دنباله روی

از امریکا را می خورد

ریانووستی- داوید نارمانیا

ترجمه- آزاده اسفندیاری

  

 دولت ژاپن با استراتژی امنیت ملی که در این ماه به تصویب رسانده است، قصد دارد تا سال 2027 بودجه نظامی خود را دو برابر کند و سطح آن را مانند سایر اعضای ناتو به دو درصد از تولید ناخالص ملی برساند. از سوی دیگر کره جنوبی، نگران تصمیم ژاپن برای افزایش شدید هزینه های نظامی این کشور است. دو برابر کردن بودجه، ارتش ژاپن را به سومین ارتش جهان از نظر بودجه نظامی تبدیل می کند دولت «فومیو کیشیدا» نخست وزیر، قصد دارد در طول پنج سال آینده، 322 میلیارد دلار برای اهداف نظامی هزینه کند.

در همین رابطه، دانشمندان علوم سیاسی کره جنوبی، نگرانی سئول را در صفحات بزرگترین نشریه انگلیسی زبان این کشور،«کره هرالد»، ابراز کرده اند. شکی نیست که این نگرانی ها مورد توجه مقامات کشور نیز قرار خواهد گرفت زیرا از نظر تاریخی، روابط بین این دو کشور تا حد زیادی همراه با سوء ظن است.

اگر موضوعی وجود داشته باشد متفاوت با برادران شمالی، همان اشغال شبه جزیره کره توسط ژاپنی ها بین سال های 1910 تا 1945 است. حکومت ژنرال های حاکم  منصوب توسط توکیو، در واقع به یکی از سیاه ترین صفحات تاریخ کره است. در آن زمان حذف اجباری نام های سنتی کره ای و اتخاذ نام های ژاپنی، محدودیت استفاده از زبان مادری، ممنوعیت انتشارات به زبان کره ای، اجبار زنان محلی به کار در فاحشه خانه های صحرایی ارتش ژاپن، و پایین ترین سطح رشد اقتصادی در آن سالها، خاطرات تلخی هستند که به ذهن مردم کره متبادر می شود. ژاپن با همین چهره تبدیل به یک قطب در جنگ دوم جهانی شد و اکنون بار دیگر می خواهد به گذشته خونبار خود بازگردد.

به همین دلایل است که نظامیگری مجدد ژاپن مقامات سئول را نگران می‌ کند. ژاپنی که آشکارا بفکر برنامه‌های تبدیل شدن به یک ابرقدرت موشکی است، از هم‌اکنون نوید حمله پیشگیرانه را می‌دهد.

این امر بویژه در پس زمینه حادثه اخیر با پهپادهای کره شمالی حادتر شده است، اخیراً پنج هواپیمای بدون سرنشین کره شمالی به حریم هوایی کره جنوبی وارد شدند که یکی از آنها موفق شد حتی در فضای اطراف پایتخت ( سئول) پرواز کند. در همان زمان، چهار فروند متعاقبا از صفحه رادار ناپدید شدند و آخری نیز با آرامش به کره شمالی بازگشت. نظامیان کره جنوبی، خیلی دیر آنها را شناسایی کردند و نتوانستند حتی یکی از آن‌ها را سرنگون کنند. البته در دفاع موشکی و دفاع در برابر پهپادها تفاوت‌های خاصی وجود دارد، اما قطعاً چنین اتفاقاتی باعث ایجاد آرامش در ساکنان کشور کره جنوبی نخواهد شد.

با این حال توکیو، کوشش می کند تا به دیگران اطمینان دهد که افزایش هزینه های نظامی، صرفاً به دلیل موفقیت پیونگ یانگ، در توسعه برنامه موشکی خود است، اما پذیرش آن برای سئول آسان نخواهد بود. هرچند هر دو کشور از هم پیمانان بسیار مهم واشنگتن در منطقه هستند و در خط مقدم رویارویی با کره شمالی و چین قرار دارند. در نتیجه، سرد شدن روزافزون روابط بین دو شریک مهم ایالات متحده در منطقه به نگرانی سیاست خارجی کاخ سفید تبدیل شده است.

رهبری آمریکا به طور سنتی از«تهدیدهای خارجی» برای تحکیم روابط با متحدان خود استفاده می کند، اما در جهانی که به طور روزافزون چند قطبی می‌ گردد، انجام این امر به طور فزاینده‌ ای دشوار می‌شود. علاوه بر این، ایالات متحده تنها در شرق آسیا با مشکل مشابهی مواجه نیست.

در جناح جنوبی ناتو نیز مشکل مشابهی وجود دارد. اختلافات بین ترکیه و یونان در حال افزایش است و خطر درگیری نظامی بین دو عضو ائتلاف ناتو، هر روز حالت جدی‌ تری به خود می گیرد.

همچنین، مشکل متحدین آمریکا در خاورمیانه نیز حادتر می شود. تلاش واشنگتن، برای دوستی اسرائیل و عربستان سعودی در زمینه رویارویی مشترک آنها با ایران چنان شکست خورد که ریاض در واقع در حال ترک مدار ائتلاف و به تدریج در حال تبدیل شدن به یک کشور مستقل است. این بازیگر منطقه ای در غرب آسیا در حال ایجاد روابط بسیار نزدیک با مسکو و پکن است.

با این حال، این روند با دردناک ترین حالت در اروپا اتفاق می افتد. اروپایی‌ها بیشتر و بیشتر می پرسند که آیا حمایت از حکومت کیف، ارزش این شرایط دردناک را دارد یا ندارد. «تهدید روسیه»، که واشنگتن تلاش می کند با تبلیغ آن متحدان خود را تحت کنترل نگه دارد، در هر کشوری متفاوت فهمیده می شود. این فقط در مورد تضادهای سنتی اروپایی در مثلث برلین- پاریس- لندن نیست. یک نمونه واقعی از این اختلافات، دفاع  مجارستان از حق حاکمیت خود است که هر کاری انجام می دهد تا به خاطر شعار «دفاع از دموکراسی» از حق خود دفاع کند.

در این اوضاع و احوال، آلمان، فرانسه و بریتانیا وضعیت بهتری ندارند. لازم به ذکر است که بریتانیا، به رهبری ریشی سوناک و بریتانیای تحت رهبری بوریس جانسون، در ارتباط با اوکراین، رفتار متفاوتی را از خود نشان دادند. امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز به موازات تضمین حمایت از کیف، از صحبت در مورد خطر فزاینده وابستگی به ایالات متحده تردیدی ندارد. باید توجه کرد که در دو سوی کانال مانش، انگلیسی‌ها و فرانسوی ها کم کم علایق و منافع خود را بر زبان می آورند.

اما آقای شولتز صدر اعظم آلمان، دچار فقدان اراده است. شاید یافتن دوره ای در تاریخ آلمان دشوار باشد که نقش آلمان با چنین سرعتی بدون شکست در جنگ، کاهش پیدا کرده باشد. قدرتمندترین اقتصاد و تأثیرگذارترین کشور اتحادیه اروپا که با دسترسی به منابع ارزان روسیه، جایگاه خود را در اروپا تثبیت  کرده بود حالا این جایگاه را به لهستان، این رقیب سنتی میدهد. دولت آلمان می‌توانست جلوی همه این‌ پراکندگی ها را بگیرد، اما صدراعظم جرأت ندارد سیاه‌ را سیاه و سفید را سفید معرفی کند و برای نمونه حمله به خط لوله های انرژی نورد استریم را یک حمله تروریستی بنامد.

با این حال، برلین، هنوز فرصت برای اصلاح وضعیت موجود را دارد. زیرا منافع ملی، امری بسیار پایدارتر از امر دولت هاست و در شرایط فعلی، آگاهی از منافع ملی خود از یک پدیده مرکزی سیستمی نشأت می‌گیرد و توانایی دفاع از آنها، ازعوامل کلیدی موفقیت در عصر متلاطمی است که جهان وارد آن می شود.

 

https://ria.ru/20221230/roli-1842348987.html

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 864  - 14 دیماه 1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت