راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

افریقای امروز:

سازندگی چین

جنگ آفرینی امریکا

روزنامه پراودا- سرگیی کاژمیاکین

ترجمه- آزاده اسفندیاری

  

تبدیل آفریقا به عرصه رقابت‌های ژئوپلیتیکی، بی ثباتی را برای این قاره به ارمغان آورده است. در اتیوپی، یک جنگ داخلی خونین و در نیجریه، مبارزات شدید بین قبیله ای در انتخابات ظاهر می شود.
قاره سیاه، طی قرن ها منبع مواد خام اولیه برای جهان سرمایه داری بود. تعداد برده های ربوده شده از این قاره
17 میلیون نفر تخمین زده می شود. در قرن نوزدهم آفریقا، توسط قدرت های سرمایه داری تقسیم شد و توسعه و پیشرفت آن متوقف گردید. در سال 1900، جمعیت این دومین قاره بزرگ جهان، تنها 6 درصد از کل جمعیت جهان بود.

آفریقا که با رنج غیرقابل تصور خود، پایه های شکوفایی غرب را رقم زد، همچنان توجه شکارچیان جهانی ثروت را به منابع خود جلب می کند. در ماه های اخیر، این قاره در مرکز پیچیدگی های دیپلماتیک جهانی قرار گرفته است. اخیرا، نشست سران آمریکا و آفریقا در واشنگتن برگزار شد. میزبانان این نشست، با شرکت دادن اتحادیه آفریقا در گروه 20 و با وعده‌های سرمایه گذاری 55 میلیارد دلاری در پروژه های مشترک و کمک به مبارزه با گرسنگی، مهمانان جدید را مجذوب خود کردند. در پس این گشاده دستی، با خود نمایی بسیار، هدف هایی بد بینانه در پرده پنهان قرار دارد. در کناراین قول‌ها برای کشورهای جنوب صحرای آفریقا، استراتژیست های آمریکایی آشکارا از چین و روسیه به عنوان موانع اصلی در ایجاد روابط ایالات متحده با این قاره، نام می برند.

در ماه ژانویه، چین گانگ، وزیر امور خارجه جدید چین، اولین سفر خارجی خود را با دیدار از اتیوپی، گابن، آنگولا، بنین و مصر آغاز کرد. تقریباً همزمان، سرگئی لاوروف، همردیف روسی وی، از کشورهای آفریقایی آفریقای جنوبی، اسواتینی، آنگولا و اریتره دیدار کرد.

غرب از ترس از دست دادن آفریقا، هوشمندانه از مشکلاتی مانند فقر و بی ثباتی که این قاره با آن دست به گریبان است، بهره گیری می کند. بویژه چنانچه خطرات زیاد باشد، راه تحریک را انتخاب می کند، مانند همان شیوه ای که در کشور اتیوپی، به کار گرفته شد. ایالات متحده خواهان این بود که اتیوپی روابط خود را با چین محدود کند. ابی احمد، نخست وزیر این کشور، انتظاراتی را که از او می رفت  برآورده نکرد. مجازات این کشور حمایت غرب از شورشی بود که در سال 2020 آغاز شد. شورش از جانب جبهه آزادیبخش خلق تیگری (TPLF) که منطقه ای به همین نام را اداره می کند، آغاز شد. این گروه شورشی  قبل از به قدرت رسیدن احمد، در واقع بر کل کشور حکومت می کرد. جنگ داخلی به اشکال متفاوت با موفقیت انجام شد. TPLF تقریباً پایتخت اتیوپی، آدیس آبابا را تصرف کرد، و در نهایت نخست وزیر، به صلحی شکننده دست یافت.

توافق آتش بس با میانجیگری اتحادیه آفریقا به امضا رسید. شورشیان سلاح های سنگین خود را تسلیم کردند و متعهد شدند تا به تمامیت ارضی اتیوپی احترام بگذارند. این پیروزی موقعیت احمد، در عرصه جهانی را بهبود بخشید. کاخ سفید که او را تقریباً به نسل کشی متهم کرده و او را به تحریم های سخت تهدید کرده بود، مجبور شد از این توافق استقبال کرده و نخست وزیر را به نشست آمریکا و آفریقا دعوت کند. روابط اتیوپی با سودان عادی شده است ولی در سال های اخیر، همچنان درگیری های مرزی بین این دو کشور وجود داشته است وآدیس آبابا حمایت همسایگان خود از TPLF را محکوم کرده است. درگیری های دو کشور بر سر ساخت نیروگاه برق آبی Hydase (Revival) در اتیوپی تشدید شد، زیرا در سودان و مصر ادعا می شود، که ساخت این نیروگاه آبی جریان آب رودخانه را در سودان و مصر کاهش می دهد.

در جریان سفر ماه دسامبر، دمکه مکونن، وزیر امور خارجه اتیوپی به خارطوم، طرفین توافق کردند تا اختلافات دو کشور را به صورت مسالمت آمیز حل و فصل کنند. احمد، با عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیت انتقالی سودان دیدار کرد. پس از اعلام توافق، هر دو رهبر گام های متقابلی برداشتند. البرهان، در همه زمینه ها از جمله ساخت نیروگاه برق آبی ابراز همبستگی کرد.

هر چند هنوز زمان آن نرسیده است تا تصور کنیم ابرها بر فراز اتیوپی پراکنده شده اند. درگیری دو ساله زخم های سنگینی بر پیکر این کشور وارد کرده است. بر اساس برخی برآوردها، تعداد کشته شدگان در جنگ، به 600 هزار نفر رسیده و تعداد پناهندگان داخلی از رقم 2 میلیون نفر فراتر رفته است. در ‌واقع دولت توانست درگیری را متوقف کند، اما با ظاهر شدن شرایط مساعد، شورش می تواند با قدرتی جدید شعله ور گردد.

اگر چه دولت توانست با شورشیان « تیگری» به توافق برسد اما وضعیت در پرجمعیت ترین منطقه کشور نیز بحرانی است، شورشیان ارتش آزادیبخش «اورومو»، با بیانیه ای حکومت را هدف قرار دادند. شورشیان اورومو (ALO) که در این منطقه فعالیت می کنند، مانیفستی منتشر کرده اند که می گوید: ظلم طولانی مدت توسط « آمهارا» - گروه قومی غالب در اتیوپی - با روی کار آمدن ابی احمد، به رسمیت شناخته نشده است. این جنبش با متهم کردن دولت به سرکوب مردم، خواستار مداخله جامعه جهانی شد.

گروه‌های شورشی در این کشور، به یک نیروی مهیب تبدیل شده‌ اند. شبه‌ نظامیان سلاح‌های مدرن در اختیار دارند که نشان‌ دهنده کمک‌های خارجی است. گروه (ALO) تعدادی از شهرهای بزرگ از جمله Nejo و Mandy را اشغال کرد و شهر 200 هزار نفری Nekemte را محاصره کرد. اگر پیش از این مقامات کشور، هرگونه تماس با شورشیان را رد می کردند، اکنون امکان مذاکره را مطرح می کنند.
منبع دیگر نگرانی برای دولت، شبه نظامیان « آمهارا» هستند که به دولت کمک کردند تا
TPLF را شکست دهد، اما ممکن است سلاح های خود را به سمت متحدان دیروز نشانه بگیرند. نخست وزیر احمد، با صحبت از تهدیدهای افراطی گری، آنها را به تضعیف یکپارچگی اتیوپی متهم کرد. در همین حال، انتقام‌ جویی‌های متقابل بین «اورومو» و «آمهارا» تا به حال جان صدها نفر را گرفته است.

تشنجات داخلی توسط کلیسا نیز، بر آتش اختلافات داخلی دامن زده است. اسقف های «آمهارا»، رهبری کلیسای ارتدکس اتیوپی را به تبعیض متهم کرده اند. به گفته آنها، اکثر کرسی های شورای اتحادیه کلیسا ها، متعلق به دیگر اسقف ها است، اما خدمات به زیان آن‌ها می‌باشد. این اختلاف ها سر انجام منجر به درگیری های خونین شد. نخست وزیر از مداخله در درگیری‌ها امتناع ورزید و به همین دلیل نیز از سوی اسقف های «آمهارا» مورد سرزنش قرار گرفت.

سیاست اقتصادی اتیوپی، برای کاهش تنش‌های داخلی کار ساز نیست. پس از شکست TPLF، اصلاحاتی در دستور کار قرار گرفت که هدف آن، همانطور که احمد شید، وزیر دارایی اعلام کرد، «تبدیل اتیوپی با ایجاد یک سیستم بازار عملگرا و ادغام در اقتصاد جهانی به یک چراغ آفریقایی رفاه، است». به عنوان بخشی از اصلاحات، قرار است بخش های بانکی و مخابراتی، خدمات تامین آب و پارک های صنعتی خصوصی شوند. اعتبار دهندگان خارجی مجاز به خرید سهام در بانک های تجاری هستند و موسسات مالی خارجی اجازه دارند تا به افتتاح شعبه اقدام کنند. و این به معنی آغاز یک دوره خصوصی سازی اموال دولتی است.

واشنگتن، مطمئناً از بدتر شدن وضعیت استفاده خواهد کرد و از قبل خواستار«پایان دادن به بی ثباتی» در  «آمهارا» شده است. یک علامت هشدار دهنده حمله به شهروندان چینی بود که منجر به کشته شدن یکی از کار شناسان آن کشور شد. این اتفاق در منطقه «آمهارا» مدت کوتاهی پس از سفر چین گانگ، وزیر امور خارجه چین، به این کشور رخ داد. در آن سوی اقیانوس، آمریکایی ها رویای بازگشت به دورانی را در سر می پرورانند که اتیوپی، یکی از نزدیک ترین متحدان ایالات متحده در قاره آفریقا بود.

نیجریه بزرگترین کشور قاره آفریقا با جمعیت 225 میلیون نفر است که مورد توجه خاص واشنگتن می باشد. اجرای دسیسه ها با تخریب سریع اوضاع اقتصادی و سیاسی در این کشور به راحتی اجرا می شود. یکی از ویژگی های نیجریه این است که بر خلاف بسیاری از کشورهای آفریقایی، از زمان استقلال تا به امروز، حتی یک دولت چپ در راس قدرت قرار نگرفته است. برعکس، مقامات آن مطیعانه از توصیه های اقتصاد لیبرالی پیروی کرده اند. این امر به ویژه در دهه‌های 1980 و 1990 زمانی که نیجریه برنامه تعدیل ساختاری تحمیل شده توسط بانک جهانی و صندوق بین‌المللی پول را تصویب کرد، مشاهده شد.
نتایج چنین سیاستی با فقر عمومی به سرعت عیان گردید. فقر شدید اقتصادی، از 28 درصد در سال 1980 به 80 درصد در سال 2000 رسید و از آن زمان تاکنون همچنان سیر صعودی دارد. بر اساس آمارهای رسمی، 133 میلیون شهروند نیجریه، در وضعیت فقر همه جانبه زندگی می کنند. در هر دقیقه، شش نفر به صف فقرا اضافه می شود. 20 میلیون کودک در سن مدرسه، تحت پوشش آموزش نیستند، دو سوم جمعیت  حتی به مراقبت های بهداشتی اولیه نیز دسترسی ندارند. در نتیجه، میانگین امید به زندگی 52 سال است. نظیر این ارقام، فقط در کشور چاد، دیده می شود.

با این حال، نباید متصور بود که نیجریه، یک «جمهوری موز» توسعه نیافته است. به لطف استخراج و صادرات نفت، بزرگترین اقتصاد در آفریقا است، اما از این قدرت اقتصادی فقط شرکت های خارجی و تعداد انگشت شماری از بازرگانان و الیگارش های داخلی سود می برند. میلیاردها دلار از سواحل این کشور به خارج منتقل می شود. مجموع ثروت سه ثروتمند نیجریه ای، بیش از دارایی 83 میلیون نفر از هموطنان آنها است. یکی دیگر از نشانه های زشتی سیستم فعلی این است که عمده واردات نیجریه، فرآورده های نفتی می باشد. این کشور با داشتن ذخایر عظیم مواد خام، تقریباً فاقد امکانات برای فن آوری ذخایر نفتی خود است.

قابل توجه است که در سال های اخیر، وضعیت وخیم این کشور با شدت بیشتری ادامه دارد. از زمان به قدرت رسیدن محمد بوهاری، به ریاست جمهوری، در سال 2015، وی وعده داد تا 100 میلیون شغل ایجاد کند! و کشور را در مسیر توسعه قرار دهد، اما به جای این وعده دهن پر کن، بدهی خارجی چهار برابر شد و کاهش صادرات نفت، تنگنای های اعتباری را بیش از پیش تشدید کرد. سال گذشته 90 درصد بودجه کشور صرف باز پس دهی  بدهی های جهانی شد. بیکاری در این کشور 33 درصد،  و در بین جوانان 43 درصد بود. تورم به بالاترین حد خود در 20 سال گذشته رسید و این کشور با کمبود شدید سوخت و سایر کالاها مواجه شد. مشکلات اقتصادی- اجتماعی موجی از شورش ها را به دنبال داشت. با وجود «اشکال» متفاوت قومی، مانند اسلام‌ گراها در مناطق شمالی، جدایی‌ طلب ها در جنوب شرقی و قبیله‌ ای در مناطق مرکزی، همه آنها در درون خود مشکلات اجتماعی- اقتصادی مشابهی دارند.

مقامات نیجریه، دستور العمل هایی را ارائه می دهند که از محتوا خالی و پوچ است. به عنوان مثال، دولت متعهد شده است که «انتقال انرژی سبز» را به سمت منابع انرژی تجدید پذیر انجام دهد. این در حالی است که برای اکثریت قریب به اتفاق ساکنان، حتی زغال سنگ نیز یک کالای لوکس به حساب می آید و در حال حاضر، از چوب برای پخت و پز استفاده می کنند. خزانه داری کشور بودجه لازم برای اصلاحات را ندارد، اما یک حرکت عوام فریبانه برای بزک کردن چهره مقامات فاسد به راه افتاد و اسکناس های قدیمی نایرا، پول ملی، با اسکناس های شیک و جدید جایگزین شدند. مقامات ادعا کردند که تغییر اسکناس، به مبارزه با فساد کمک می کند، اما در ادامه مردم عادی قربانیان اصلی شدند. زمان کوتاه مدت اصلاحات، محدودیت در میزان مبادلات، عدم وجود شعب بانک در مناطق روستایی، منجر به ایجاد یک  هرج و مرج واقعی شد. در اوایل ماه فوریه، پذیرش اسکناس های قدیمی متوقف شد که شورش هایی را در سراسر کشور به دنبال داشت.

 انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی در 25 فوریه برگزار شد. برای کرسی ریاست جمهوری، 18 نامزد به رقابت پرداختند که مهمترین آنها «آتیکو ابوباکار» معاون رئیس جمهور بازنشسته، «بولا تینوبو» فرماندار سابق ایالت لاگوس و «پیتر اوبی» رئیس سابق ایالت « آنامبرا» بودند. با وجود مبارزه شدید و در ظاهر مخالف یکدیگر، هر کدام از برگزیدگان این رقابت، نماینده حاکمیتی هستند که به رسوایی‌های مالی آلوده شده‌ و از ادامه مسیر نئولیبرالی حمایت می‌ کند. به عنوان مثال، هر سه نامزد قول دادند، در صورت پیروزی، یارانه سوخت را حذف کنند.

سر انجام شورش ها جان گرفتند و بی ثباتی که مطلوب غرب و مناسب ترین زمینه‌ ای است که طی چندین دهه، نیجریه گرفتار آن می‌باشد فرا رسید. متعاقب این حوادث، رزمایش دریایی Obangame Express ارتش این کشور با مشارکت ایالات متحده به طور منظم در خلیج گینه، برگزار شد. توافقنامه همکاری متقابل بین سیستم دفاعی دو کشور منعقد شده و واشنگتن، در حال آموزش ارتش نیجریه و تامین سلاح است. اضافه بر این، « بوهاری» از ایالات متحده خواست تا مقر فرماندهی ارتش آمریکا در آفریقا را از آلمان به این قاره منتقل کند.

با تمام این تفاصیل، نفوذ غرب به تدریج در قاره آفریقا در حال کاهش است. تجارت نیجریه با چین، طی هفت سال گذشته 142 درصد رشد داشته و به 26 میلیارد دلار رسیده است. شرکت های چینی، در حال ساخت راه آهن، نیروگاه، بندر و غیره در این کشور هستند. این پروژه ها به توسعه نیجریه کمک می‌کند، اما آنچه مسلم است، در طولانی مدت منافع غرب تامین نمی شود. غرب ترجیح می دهد که این کشور نیز مانند تمام آفریقا، فقیر، تکه تکه و از هم پاشیده باشد.

 

 

https://gazeta-pravda.ru/issue/20-31369-36-marta-2023-goda/nasledniki-

 

rabovladeltsev

 

 

تلگرام راه توده:

https://telegram.me/rahetudeh

 

 

 

 

        پیج فیسبوک راه توده

 

 

 

                        راه توده شماره 873  - 17 اسفند1401

                                اشتراک گذاری:

بازگشت