سرمقاله راه توده 873 بدون سازمان سیاسی گردش به شرق ممکن نمی شود! |
ایران در هفته ها و ماه های اخیر با بحران های متعددی دست به گریبان شده که در مجموع ریشه ای دوگانه اما مرتبط به هم دارند. یک بخش از عوامل بحران به سیاست های سه دهه گذشته جمهوری اسلامی و انباشت کج روی ها، اشتباهات و سمتگیری های واپسگرایانه مربوط می شود که نتیجه آن قدرت گیری ارتجاع مذهبی و سپرده شدن سرنوشت هشتاد میلیون جمعیت کشور بدست گروه کوچکی از کلان تاجران، دسته بندی های مافیایی، رانت خوارها، صاحبان بانک های خصوصی، پتروشیمی ها، فولادی ها، صاحبان معادن و صادرکنندگان مواد خام و اتاق بازرگانی و مشابه آنها داده است. اینها محافل غربگرایی هستند که در پیوند مستقیم با جریانات ارتجاعی مذهبی هستند. این پیوند در تمام رویدادهای ایران برقرار است و نباید از آن غافل بود. عامل دیگر بحران به سیاست گردش به شرق و مقاومت دربرابر آن مربوط می شود که خود بصورت ترکیبی از فشارهای داخلی و خارجی و در پیوند مستقیم با عامل اول است. یعنی همان نیروهایی رانتی و مافیایی و ارتجاع مذهبی که در سیاست های سه دهه گذشته ذینفع بوده اند، اکنون در پیوند با قدرت های خارجی غربی که مقصد خروج سرمایه و دلارهای آنهاست برای جلوگیری از سیاست گردش به شرق متحد شده و دربرابر آن مقاومت می کنند. اگر می توان با افزایش توان نظامی و دفاعی کشور تا حدود زیادی مانع دخالت مستقیم قدرت های غربی در ایران شد، به صرف این توان نظامی نمی توان متحدان آن قدرت های غربی را در داخل کشور کنترل کرد و سر جایشان نشاند. بنابراین، بحران کنونی در یک جمله حاصل مقاومت ساختارهای گذشته دربرابر چرخش به شرق و همسو شدن با آینده جهان است. سمتگیری این چرخش با عنوان "نگاه به شرق" اعلام شده ولی نیروی سازمانی و اجرایی آن ایجاد نشده است و طرفداران گردش به شرق در این عرصه گرفتار فلج تصمیم گیری اند. ممکن نیست که همان ساختارهای فاسد، رانتی و ارتجاعی که برای حفظ وضع گذشته تلاش می کنند به یکباره سردمدار گردش به شرق هم بشوند. تا سازمان، تشکیلات، حزب یا هر عنوان دیگری که بر آن گذاشته شود برای هدایت گردش به شرق بوجود نیاید انتظار و امید به تحول در این رابطه را نباید داشت. مشکل بزرگ حکومت در این نیز هست که گمان می کند که ارتجاع مذهبی و نیروهایی که توسط آن می توانند بسیج شوند بخشی از پایگاه گردش به شرق هستند. در حالیکه چنین نیست. اینان پایگاه غرب در ایران هستند. این ارتجاع مذهبی حتی اگر خود را مخالف غرب و هوادار گردش به شرق وانمود کند - به همان شکل که موتلفه اسلامی و انجمن حجتیه خود را حامی و مدعی انقلاب ۵۷ وانمود می کردند- در عمل و در بنیاد خود ضدانقلابی و غربگراست و برای حفظ تسلط غرب در جهان عمل می کند. آنها نظام فکری و اقتصادی خود را نزدیک به غرب و منافعشان را در سلطه غرب بر جهان و تجارت و مراوده با آن می بیند. با اینها نه تنها نمی شود گردش به شرق کرد بلکه گردش به شرق بدون سرکوب و کنار زدنشان ممکن نیست. خطر اینان از خطر غربگرایان رسمی و علنی بیشتر است، همان گونه که انقلاب ایران را غربگرایان پنهان و ارتجاع مذهبی از مسیر خود منحرف کردند نه غربگرایان علنی. اکنون هم عمده بحران سازی ها در کشور زیر سر همینهاست که در این چهل سال به قدرت های اقتصادی مافیایی هم تبدیل شده اند. به این ترتیب، گردش به شرق هیچ سازمان و تشکیلاتی برای پیشبرد خود ندارد، در حالیکه مخالفان آن انواع و اقسام سازمان ها و تشکیلات رسمی و علنی و غیررسمی و نفوذی برای پیشبرد اهداف خود دارند و با کمک همین سازمانها و نفوذی که در دستگاه حکومتی دارند مانع گفتگو، تشکل و اتحاد مخالفان غربگرائی در ایران می شوند. چنانکه مخالف تاسیس و فعالیت یک حزب سیاسی طرفدار گردش به شرق در ایران هستند. برای مهار بحرانهای نوبتی غرب در ایران راهی جز اجازه دادن به شکلگیری تشکل های سیاسی طرفدار گردش به شرق و به موازات آن سرکوب ارتجاع مذهبی و پایگاه اقتصادی آن بویژه مهار اتاق بازرگانی و سرمایه داری تجاری نیست. ادامه تعلل در این زمینه جز پیچیده تر شدن امور و افزایش خطر برای کشور نتیجه ای دیگر نخواهد داشت. حتی اگر امروز در جمهوری اسلامی یک انتخابات آزاد برای مجلس و یا ریاست جمهوری برگزار شود، برنده مطلق این انتخابات راستگرایان غربگرا مورد حمایت ارتجاع مذهبی خواهند بود، زیرا مدافعان گردش به شرق سازمان و تشکل سیاسی و نیروی منسجم برای پیروزی در چنین انتخاباتی را ندارند. این همان ضعف بزرگی است که آیت الله بهشتی در همان هفته های اول پیروزی انقلاب بدان پی برد، حتی بسیار پیشرو تر از بقیه اعضای شورای انقلاب به ریاست آیت الله مطهری. او بود که از روی سر شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی که در آن رهبران موتلفه اسلامی حضور داشتند و سایه حجتیه بر سر آن بود، کلاس های سیاسی در مرکز حزب جمهوری اسلامی را تشکیل داد و از درون همین کلاس ها، نمایندگان مجلس و اعضای کابینه دولت و میرحسین موسوی در آمد. آیا در میان طرفداران نگاه به شرق که ما دقیقا نمیدانیم چه تعداد از آنها در مرکزیت سپاه هستند و چه تعداد در کنار رهبر جمهوری اسلامی در بیت وی، هستند کسانی که ضعف بزرگ سازمانی و حزبی را درک کرده و بجای داشتن امید به "مداحان" و امام جمعه هائی که خود اغلب آلوده به فساد و در پیوند با مافیاهای اقتصادی اند به ضرورت ایجاد تشکل سیاسی و نهادینه کردن سیاست گردش به شرق بیاندیشند؟ اگر نباشند و نیاندیشند، همچنان در اسارت جنجال های نوبتی سیاسی، شورش های خیابانی، اسیر دلار و ابتکارات ناراضی تراشی اجتماعی مرتجعین مذهبی آنقدر باقی خواهند ماند تا صحنه را به آنها واگذار کنند و خود حذف شوند. حتی دراقدامات کودتائی، انفجاری و تروریستی حذف فیزیکی!
تلگرام راه توده:
|
راه توده شماره 873 - 17 اسفند1401