راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

واقعیات و جعلیات- 10
در باره تاکتیکهای حزب حاکم سرمایه
و استراتژی حزب کمونیست جمهوری فدراتیو روسیه
ایگولیگاچف- ترجمه م.شیزلی
 

حقیقت را چه در قاب طلا بگیری، چه در لجن دفن کنی- در همه حال، حقیقت است (ضرب المثل ملی).
تا انتخابات مجلس و ریاست جمهوری روسیه، انتخابات ارگان های محلی و منطقه ای حاکمیت، اعتراضات عمومی، برآمدهای عظیم اجتماعی، زمان زیادی نمانده است. بنظرم، امروز، روشن ساختن مواضع رقبای طبقاتی، تشریح اهداف سیاسی آنها، ضروری است.
در اینجا، پیش از هر صحبتی، باید جواب این سؤال داده شود که، کدام نظام اجتماعی در روسیه برقرار گردیده و چه تغییراتی در تاکـتیک های نیروهای متخالف داده شده است.
در کشور، نظام تولیدی سرمایه داری جایگزین نظام سوسیالیستی گردید. هجوم بزرگ سرمایه خارجی تدارک دیده می شود. درمطبوعات، پیشنهادات بشدت خطرناکی مطرح می شود- باید شرایط ورود آزاد سرمایه خارجی، بویژه آمریکائی، آلمانی و کشورهای دیگر به سیـبری فـراهم شود، «بگذار آنها خود درفکـر دفاع از سرمایه گذاریهای خود باشند. در آن صورت، آنها نگران منافع عمومی ما خواهند بود». عجیب و وحشتناک است!
مردم زحمتکش این کشور، متحمل تلفات بسیار سنگینی شدند. مالکیت اجتماعی، کار دائمی، دستمزد خوب، حقوق و مستمری بازنشستگی، تحصیل و مراقبت های پزشکی رایگان، اطمینان به زندگی و امنیت آن و حاکمیت قدرتمندی بنام اتحاد شوروی را از دست دادند. بجای سازندگی سوسیالیستی، تخریب آغاز شد. افزایش مرگ و میر و کاهش جمعیت، جایگزین بهزیستی و رشد جمعیت گردید. چقدر باید بی شرم بود که ضمن ویران ساختن کشور، گل ولای دروغ وجعل به سیمای خلق های شوروی و حزب کمونیست مالـید. خلق هائی که کشور را در راه ترقی و تعالی پیش بردند، به کشوری قدرتمند و بزرگ تبدیل کردند، زندگی شایسته و هوشمندانه ای برای مردم فراهم ساختند.
حزب حاکمیت سرمایه،«حزب روسیه واحد»، علاوه بر اینکه از کـنار تغییرات ریشه ای اجتماعی با سکوت می گـذرند، تازه چهره خود را در پشت نقاب هم پنهان می سازد. آنها، با درنظر گرفتن دیدگاه منفی اکـثریت جامعه نسبت به حاکمیت سرمایه داری و الـیگارشی- پلوتوکراسی(حکومت ثروتمندان)، نام دیگری برآن می نهند و از این طریق، در باره جامعه مدنی، آزادی، دموکراسی، اقتصاد بازار و تجارت، افسانه سرائی می کـنند.
در واقع در روسیه، سرمایه داری معمولی با ویژگی های روسی، با بهره کشی کارگران، تصرف ابزارهای تولید توسط بورژوازی، تصاحب حاصل زحمت دیگران از طریق بدست آوردن ارزش اضافه، تسلط یافته است. افسانه «جامعه مدنی»، ماهـیت طبقاتی سرمایه داری را توضیح نمی دهـد. در روسیه، حاکمیت بورژوازی کمپرادور و بوروکراسی دولتی برقرار شده است. مفهوم «اقتصاد بازار»، ماهیت آن را می پوشاند. بازار- وسیله ارائه کالا و خدمات تعـیین کـننده رابطه عرضه و تقاضا است. بازار، در درون نظام اجتماعی- اقتصادی جای دارد. ولی، سطح رشد آن متفاوت است. در حال حاضر، ما با اقتصاد بازار سرمایه داری سر وکار داریم.
مقوله مالکیت شخصی را از دور خارج کـرده و آن را در مقوله مالکیت خصوصی ادغام کـردند. آنچه را از دولت(ثروتهای اجتماعی) دزدیده اند و آنچه که برای زنده ماندن زحمتکشان مانده است، همه با یک معنی مالکیت خصوصی توجیه می شود. کارخانه ها، موسسات، از یک سو، از دیگر سوی، منزل، ماشین، هم اینها و هم آنها، مالکیت خصوصی نامیده می شوند. هدف همه اینها، تحمیق مردم، پرده پوشی استثمار سرمایه داری و ماهیت تغـییرات در جامعه است.
گاهی اوقات سخنان تهدیدآمیزی برعلیه بورژوازی بزرگ و الیگارشی می شنویم. پیام سال ٢٠٠٦رئیس جمهور به مجلس، با سخنانی پر سر وصدائی در باره آنچه که درمیهن ما روی داد، در تایخ آن بی سابقه بوده است آغاز می شود. گوئی، در نهایت آرزوهای کـوزما پروتکـوف، «به ریشه نگاه کن!»، تحقـق یافته است: طبیعتا ما انتظار داشتیم که علت ها ریشه یابی گـردد، تدابیـر مقتضی برای جلوگیری از ادامه بزرگـترین جنایت قرن اتخاذ شود. اما چنین نشد. پرونده جنائی خادارکوفسکی تغییری در آرایش نیروها نداد.
الیگارشی- پلوتوکراسی چنین بیانیه هائی را در حکم آهی ارزیابی می کند که مردم از روی نارضایتی می کشند. به همین سبب گاهی ارباب منشانه تکه استخوانی به جلوی فـقـرا می اندازند.
٭٭٭٭٭
عدم تغییر در سیستم دولـتی حاکـم و حراست مبانی تاریخ سرمایه داری، مهمترین مسئله حـزب حاکـم «روسـیه واحـد» و رهـبران آن است. آنها از مـردم فـقـط برای مـشـارکـت در « تکـمیــل» آن، بدون تغییر در ماهیت استـثـمارگـرانه سیستم و برای حراست مالکیت بزرگ در دست قشر بالائی بورژوازی- الیگارشی- پلوتوکراسی، دعوت می کـنند. برای کسب آراء رأی دهندگان، به ایده و شعارهای نیروهای چـپ میهن پرست اوپوزسیون مـتوسـل می شوند، بدون آنکه در فکر تحقـق آنها باشند.
حزب«روسیه واحد» با مانیفـست« راه پیروزی ملی»، در انتخابات مجلس چهارم شرکت کرد. تأمین رفاه، پاداش خوب برای هر زحمتکش، « ارتقاء کـیفـیت زندگی تا سطح استانداردهای بین المللی»، حتی، « تحرک بخشیدن به عدالت اجتماعی» و تلاش برای دستیابی « نیک بختی همگانی» را هدف خود اعلام کرده بود.
چه نتیجه ای داد؟ از یک طرف رشد قشربندی طبقاتی جامعه، میلیونها بی کار، بی خانه، تعمیق فساد و رشوه خواری، افزایش شدید شهریه برای تحصیل و مراقبت های پزشکی، تداوم فروش بقایای دارائی های ملی، تجاری کردن موسسات علمی، تحصیلی، پزشکی، هنری، محصول «مانیفست» بود. از دیگر سوی، ظهور صدها میلیاردر دلاری که به حساب مردم زحمتکش، به زندگی مجللی دست یافته اند. اینها، شاید واقعی ترین موفـقـیت حزب«روسیه واحد» باشد (تنها، آبرام اویچ، به ١٩ میلیارد دلار ثروت دست یافته است) که، با حقوق متوسط بازنشستگی یک سال ١٤ میلیون باز نشسته روسیه برابر است. این بود، نتیجه واقعی وعده ها. در جواب همه اینها، فقط می توان گـفـت: هـو- هـو.
رهبران حزب«روسیه واحد»، این بارهم برای بدست آوردن اکثریت کافی در مجلس و با آگاهی از حسن توجه مردم ما نسبت به تاریخ دوره حاکمیت شوروی، چندان هم بی میل نیستند بخش های جداگانه اجزاء تشکیل دهنده آن را به شیوه لازم ارزیابی کرده و (در حرف) به ابزار دست خود تبدیل کـنند.
صدرشورایعالی حزب «روسیه واحد»، ب. و. گرئزلوف ( روزنامه«پارلمان»، ٢٨⁄٤⁄٢٠٠٦)، برای اولین بار از میان رهبران کشور گـفـت: سیستم شوروی، در زمینه تضمین تأمینات اجتماعی عالی، « شرکت دادن نمایندگان گروههای مختلف اجتماعی و متخصص در ارگانهای حکـومتی، توسعه منظم سیستم حقوقی و ایجاد مکانیزم همکاری متقابل بین نمایندگان و انتخاب کـنندگان»، برتری های زیادی داشت. اعتراف بسیارجالبی است.
واقعا هم، در دوره شوروی، نمایندگان کارگران، دهقانان، متخصصان موسسات اجتماعی و همچنین نمایندگان خلقهای بومی نواحی، استان های خودمختار و جمهوریهای ملی، در همه سطوح ارگانهای انتخابی حاکمیت، حضور داشتند. اینک، آن نمایندگان در چنین ارگانهائی حضور ندارند و اگرهم باشند، تنها مورد استثنائی است. حتی در مجلس تـزاری، کارگران ۷ نفر نماینده داشتند. اینک در مجلس ملی روسیه و مجالس قانونگذاری نواحی ملی، استانهای خود مختار و جمهوریها، تا حدود قابل توجهی، نمایندگان ملتهای دیگری که، خارج از محدوده اراضی آنها زندگی می کـنند، حضور دارند. زیرا همه این کارها راحزب حاکم«روسیه واحد» سازماندهی می کند. این، اهانت است! دستان بخش اعظم خلقهائی که، ارزشهای مادی و معنوی می آفرینند، از حاکمیت کوتاه شده است.


راه توده 146 27.08.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت