راه توده                                                                                                                                                       بازگشت

 

"بخش دوم"

ماتریالیسم تاریخی

 

انقلاب ها
و ماهیت طبقاتی آنها
امیر نیک آئین

 

فصل هشتم- تئوری مارکسیستی- لنینیستی انقلاب اجتماعی

درس 75- انواع انقلابات اجتماعی، مرحله کنونی انقلاب ایران

(1)
بر اساس چند ملاک و وجه ممیزه می توان چندین نوع انقلاب تشخیص داد. این ملاک ها عبارتند از:
 

مرحله تکامل اقتصادی- اجتماعی و فرماسیونی که یک جامعه در آن قرار دارد.
طبقاتی که در حال مبارزه هستند و جهت نو و مترقی یا جهت ارتجاعی و میرنده را تشکیل می دهند.
تضادهائی که در یک جامعه در شرایط معین تاریخی باید حل گردد.

مثلا برحسب این ملاک ها و وجوه ممیزه می توان "انقلاب بورژوائی"، "انقلاب بورژوا دمکراتیک"، "انقلاب سوسیالیستی" را از هم تشخیص داد.

مثال می زنیم: انقلاب کبیر فرانسه که نزدیک به دو سده پیش روی داد یک انقلاب بورژوائی بود. چرا؟ زیرا که نظام فرسوده فئودالی را از بین برد، فرماسیون سرمایه داری را که در آن زمان نو و مترقی بود جایگزین آن ساخت، حکومت را از دست طبقه مرتجع و میرنده فئودال ها که سلطنت بوریون ها مظهر آن بود بدر آورد و به دست طبقه بورژوازی که در آن زمان مترقی بود سپرد. تضادهائی که حل شد و طبقاتی که در طی انقلاب درگیر شدند همه گواه خصلت بورژوائی این انقلاب دوران سازاست.

انقلاب مشروطیت ایران ماهیتا یک انقلاب بورژوائی با مهر دمکراتیسم بود زیرا اگرچه ناتمام ماند و به پیروزی کامل نرسید ولی به بساط فعال مایشائی و استبدادی سلطنت، به اساس خانخانی و نظام ارباب رعیتی پوسیده ضربات جدی زد و راه را برای رشد جامعه و شرکت توده مردم در تعیین سرنوشت کشور باز کرد. مرحله ویژه تاریخی انجام آن در اوائل قرن حاضر، پس از پیدایش امپریالیسم و انقلاب اول روسیه و مرحله کیفی نو در جنبش پرولتاریای جهانی، از یک سو و از سوی دیگر شرکت مردم و تشکل در "انجمن ها" و "مراکز غیبی" و پیدایش "فدائیان" و "مجاهدین" و مطرح شدن خواست ها و شعارهای ویژه خلق زحمتکش مهر خویش را بر چهره انقلاب مشروطیت نهادند. این انقلاب به ویژه در مراحل عالی گسترش آن از چارچوب انقلاب بورژوائی فراتر رفت و جنبه های ضد استعماری و ضد امپریالیستی، ضد سرمایه بین المللی و به طور عینی متحد مبارزات جهانی پرولتاریا یافت. این اولین جنبش ملل کشورهای مستعمره و نیمه مستعمره علیه امپریالیسم و مجموعه سیستم استعماری سرمایه داری جهانی به شمار می آید.

نوع دیگر، عالی ترین نوع انقلاب، انقلاب سوسیالیستی است که نمونه برجسته آن انقلاب کبیر اکتبراست. این یک تحول بنیادی عظیم در سراسر حیات جامعه بشری بود. زیرا که بزرگترین چرخش را در تاریخ بشر، با ایجاد جامعه سوسیالیستی بنا نهاد.

پس باید ببینیم هر انقلاب اجتماعی چه تضادهائی را حل می کند، چه وظایف اجتماعی انجام می دهد، چه مناسبات تولیدی نوئی را مستقر می کند، چه نیروهای اجتماعی در آن شرکت می کنند، چه طبقه ای از قدرت ساقط می نماید و چه طبقه ای در راس انقلاب قرار دارد، آن وقت می توانیم نوع آن انقلاب اجتماعی را تعیین کنیم. عمده ترین انواع انقلابات سه نوع است که از آنها نام بردیم. وجوه مشخصه آنها را می توان به ترتیب زیر خلاصه کرد:

1- در انقلاب بورژوائی قدرت دولتی فئودالی جای خود را به قدرت دولتی بورژوائی می دهد، مناسبات تولیدی فئودالی از بین رفته و سلطه مناسبات تولیدی سرمایه داری عمومیت می یابد. نمونه های آن را در نیمه دوم قرن شانزدهم (در سرزمین های کنونی هلند و بلژیک) قرن هفدهم (انگلستان) قرن هجدهم (فرانسه) و قرن نوزدهم (برخی از کشورهای اروپا) می توان دید.
2- انقلاب بورژوائی دمکراتیک شکل قاطع و پیگیر انقلاب بورژوائی است. مرحله انجام آن، قوای محرکه آن وظایف پیگیرتر و تازه آن و به ویژه شرکت فعالانه و آگاهانه توده های مردم در آن (که اغلب با شعارهای خاص و خواست های ویژه خویش وارد میدان عمل شده و انجام آنها را در جریان انقلاب تحمیل می کنند) خصلت این نوع انقلاب را تعیین می کند. در این مورد نیز دو نوع انقلاب بورژوا دمکراتیک یکی کهن و دیگری نو می توان تمیز داد. مثلا انقلابات سال های 1849- 1848 در بسیاری کشورهای اروپای باختری و مرکزی و خاوری از نوع اول و انقلابات کشورهای مختلف شرق اروپا و آسیا در دوران امپریالیسم (مانند انقلاب 1905 روسیه، انقلاب مشروطه ایران، انقلابات چین و ترکیه) از نوع دوم است.
3- انقلاب سوسیالیستی علامت گذار به جامعه فارغ از استثمار و ستم است که به دنبال آن مناسبات تولیدی و روبنای سوسیالیستی ایجاد و مستقر می شود. در درس جداگانه ای به تفصیل پیرامون این نوع انقلاب سخن خواهد رفت.
این مسئله که هر کشور در شرایط مشخص، در کدام مرحله انقلاب قرار گرفته، یعنی کدام نوع انقلاب اجتماعی باید در آن انجام شود، کدام تضادها باید حل شود و تضاد عمده کدام است و کدام طبقه و یا طبقات باید از قدرت سرنگون شوند و کدام طبقه یا طبقات باید حکومت را بدست گیرند؛ از مهم ترین سائلی است که در مقابل یک حزب و سازمان انقلابی قرار می گیرد. تعیین مشخص و درست نوع و مرحله انقلاب، نکته گرهی در استراتژی و تاکتیک حزب انقلابی است. در میهن ما وضع از این نظرچگونه است؟

حزب توده ایران با بررسی علمی و دقیق جامعه کنونی و تضادهای موجود و وظایف عمده انقلاب و وضع طبقات به این نتیجه می رسد که کشور ما در مرحله انقلاب ملی و دمکراتیک است. حزب توده ایران، حزب مارکسیست- لنینیستی طبقه کارگر ایران و مدافع پیگیر زحمتکشان است و البته برای بر انداختن هرگونه استثمار انسان از انسان و در راه سوسیالیسم مبارزه می کند. اما در مرحله مشخص کنونی، جامعه ایران هنوز در مرحله انقلاب سوسیالیستی قرار ندارد.
مرحله تکامل تاریخی که اجتماع ما به آن رسیده و وظایفی که در دستور روز است، نیروهائی که در انقلاب شرکت می کنند، طبقاتی که باید از قدرت سرنگون شوند و طبقاتی که در انجام انقلاب ذینفع و در آن شریکند، هنوز نوع سوسیالیستی انقلاب را در کشور ما مطرح نمی کند. از سوی دیگر انقلاب بورژوائی نیز بیش از هفتاد سال قبل با خصلتی دمکراتیک به همان ترتیب که یاد کردیم انجام شده و هم اکنون قدرت حاکمه در دست بزرگترین سرمایه داران و زمینداران کلان است و هدف تدابیر و سیاست رژیم تحکیم و بسط این قدرت و گسترش همه جانبه و پر شتاب مناسبات تولیدی سرمایه داری است. راه سرمایه داری که ایران- در وابستگی فزاینده به سرمایه داری انحصاری امپریالیستی- به آن رانده می شود هیچ یک از تضادهای کنونی جامعه ما را حل نخواهد کرد. این راه، راه درست و سالم پیشرفت اقتصادی و اجتماعی ایران نیست.
- در جامعه کنونی ما چه تضاد عمده ای باید حل شود؟- تضاد مردم با امپریالیسم و سیاست نو استعماریش، با ارتجاع و قشرهای وابسته به امپریالیسم و بقایای نظامات کهن ما قبل سرمایه داری.
- وظیفه حیاتی که در مقابل میهن و مردم ما مطرح است کدامست؟- رهائی از قید سرمایه های غارتگرامپریالیستی و عمال آن، نیل به حاکمیت خلق، تامین استقلال و دمکراسی، غلبه بر واپسماندگی و تامین رشد سریع و رفاه عامه.
- انقلابی که بتواند آن تضاد عمده را حل کند و این وظیفه حیاتی را به سرانجام برساند باید کدام طبقات را از سریر قدرت سرنگون سازد؟ - سرمایه داران بزرگ و زمینداران کلان را که در پیوند با امپریالیسم جهانی عمل می کنند.
- قدرت حاکمه که اکنون در وجود رژیم پوسیده سلطنتی متبلور شده از دست این طبقات و قشرهای ارتجاعی به دست چه کسانی باید منتقل شود؟- بدست طبقات و قشرهای ملی و دمکراتیک که عبارتند از کارگران، دهقانان، زحمتکشان شهری که قشر مهمی از روشنفکران و کارمندان را در بر می گیرد، خرده بورژوازی و قشرهای مترقی و ملی بورژوازی.

همه اینها یعنی استقرار جمهوری ملی و دمکراتیک.

چنین است مرحله کنونی انقلاب ایران. این انقلاب و نظایر آن در عصر کنونی جزئی است از جبهه مشترک انقلابات سوسیالیستی و ضد امپریالیستی و در زمانی صورت می گیرد که مضمون عمده آن گذار تمامی جامعه بشری از سرمایه داری به سوسیالیسم است. در این شرایط، طرد قاطع راه رشد سرمایه داری جزء متشکله یک استراتژی درست و شرط بی تردید محو وابستگی نواستعماری است. پس راهی که در این مرحله انقلاب باید در پیش گرفته شود راه سمت گیری سوسیالیستی است که اگر چه هنوز به معنای استقرار سوسیالیسم نیست ولی پایه های عینی را برای عبور به سوی جامعه سوسیالیستی آماده می کند.
نتیجه ای که در کشور ما، که امپریالیسم در آن دارای یک سلسله پایگاه های نیرومند است و نظامی ضد خلقی و ضد دمکراتیک بر آن حکومت می راند، نوع و مرحله انقلاب عبارت است از: انقلاب ملی و دمکراتیک که راه سمت گیری سوسیالیستی را برگزیند و راه را برای تحول سوسیالیستی جامعه در آینده بگشاید.

راه توده 137 25.06.2007
 

فرمات PDF :                                                                                                        بازگشت