بازگشت

 

پیام های شما و پاسخ های راه توده
کوتاه بنویسید و مستدل
تا به جمع نویسندگان ما اضافه شوید!

 

پیام های دو هفته اخیر را با شتاب جمع کرده و آنهائی را که می شد منتشر کردیم و به آنها که پاسخ نیاز داشت نیز پاسخ دادیم. هیچ چاره ای نبود، حتی اگر پاسخ ها کوتاه باشد. زیرا اگر این هفته هم می گذشت، آنوقت حجم پیام ها چنان می شد که وقت بازخوانی و تنظیم آنها برای انتشار نبود. بهرحال، از همه آنها که پیام فرستاده اند سپاسگزاریم. از آنها که پیامشان را نتوانستیم منتشر کنیم و در عوض با ای میل پاسخ سئوالاتشان را فرستادیم نیز به خاطر ارتباطی که با راه توده برقرار کردند تشکر می کنیم. با آنکه در متن پاسخ ها اشاره کرده ایم، یکبار هم اینجا می نویسیم که راه توده نشریه ای هفتگی است و به همین دلیل نمی تواند نشریه ای خبری باشد، زیرا خبر باید به سرعت منعکس شود، چرا که درغیر اینصورت اعتبار خود را از کف می دهد. نکته دوم این که خواهش می کنیم هر نظری در باره نشریه نامه مردم دارید برای خود آن نشریه بفرستید و ما را برای پاسخ دادن به سئوالات که دراین ارتباط دارید کُنج دیوار نگذارید.


سلام - اینکه چرا و چگونه جمهوری اسلامی به اینجا رسید به روشنی در سال 62 پیش بینی شده بود و در آخرین سخنان و تحلیل دقیق زنده یاد کیانوری بیان شده بود. امروز نیز در شرایط فوق العاده حساسی به سر می بریم. اتحاد مرتجعین بر کشور حاکم شده است که شک ندارم ارتجاع جهانی در این امر دخیل بوده است. البته هنوز ارتحاع حاکم توان قلع و قمع همه نیروهای مترقی و اصلاح طلب در کشور را ندارد، و درست به همین دلیل، یعنی خطر به قدرت بازگشتن نیروهای مترقی و اصلاح طلب است که امریکا و انگلیس سیاست "با یک دست پس زدن- با دست دیگر پیش کشیدن" را در رابطه با حاکمیت دنبال می کنند. این سیاست تا زمانی دنبال خواهد شد که نیروهای راست غیر مذهبی توان رهبری نارضائی مردم را ندارند، پس از آن، همه آنها از راست غیر مذهبی ایران دفاع خواهند کرد. دراین فاصله هرچه سیاست های حاکمیت ارتجاعی تر و مردم گریز تر باشد، بر سرعت آلترناتیو شدن راست غیر مذهبی بیشتر خواهد افزود و این روند را سریع تر خواهد کرد.
و. حقوردیان
راه توده- دوست گرامی حقوردیان، ما چیزی بر تحلیل بسیار مختصر و دقیق شما نمی توانیم بیافزائیم و به همین دلیل انتظار داریم این نامه نگاری را تبدیل به نوعی همکاری منظم تر با راه توده کنید. البته در نامه دیگری نیز شما مطلبی را در اشاره به آقایان سازگارا و اکبر گنجی مطرح کرده اید که ما نمی دانیم در چه زمان و در چه ارتباطی به این دو فعال سیاسی اشاره کرده بودیم. اگر امکان دارد این مسئله را دقیق تر و با ذکر تاریخ و نقل جمله به ما یادآوری کنید تا به آن پاسخ بدهیم.
موفق باشید

سلام- در مورد ترکیه به نظر میرسد باید دیدگاه های خود را اصلاح کنید. در مواضع شما تناقض شدیدی درباره ترکیه دیده میشود. از آتاتورک بعنوان قهرمان ملی یاد کرده اید. واقعا نظر شما اینست؟ شاید بعدا نوبت مرحوم هیتلر و رضا شاه هم برسد .لطفا پیشاپیش تکلیف مارا معلوم کنید تا حرفی خلاف آن نزنیم وآبرویمان پیش در و همسایه نرود.
ترکیه- خان داداش
راه توده- دوست عزیز، ابتدا بر سر دو نکته با هم توافق کنیم. اول این که حرف را دقیق بزنیم. یعنی شما یک خط در راه توده پیدا کنید که ما چنین چیزهائی را نوشته باشیم، آنوقت مدعی ما شوید. این که فلان سایت، فلان مطلب را نوشته، چه ارتباطی به راه توده دارد؟
دوم، این که برای یک پیام دوستان و یک توضیح رفیقانه، حتما لغات و اصطلاحاتی را به کار ببریم که ایجاد کدورت نکند و نیروی ما را در جهت منفی نگیرد. اشاره ما به هیتلر و رضاشاه است.
تا آنجا به خاطر داریم در آخرین پاسخ به پیام های دریافتی و در پاسخ به خواننده دیگری که از داخل کشور برای ما پیام ارسال داشته و در مقایسه با جمهوری اسلامی و اوضاع امروز ایران، ترکیه را نظامی بهتر معرفی کرده بود، ما به ایشان توضیحاتی دادیم که تصور می کنیم اگر یکبار، شما هم با دقت آن را بخوانید مفید باشد. ما در آن پاسخ مواضع خودمان را در باره ترکیه نوشته بودیم. ضمنا اگر گزارشی از فعالیت نیروهای مترقی در ترکیه و تصمیم اخیر دولت برای گشودن برخی دروازه ها به روی کردهای این کشور برای ما و خوانندگان راه توده بنویسید و ارسال دارید، خوشحال می شویم
موفق باشید

سلام - در سرمقاله "خیزش سبز انقلابی ..." با تیز بینی طبقاتی - سیاسی در خور تحسین سرشت اوضاع کنونی ایران و آینده جنبش سبز به روشنی بیان شده بود. البته این تیز بینی مرهون آموزش های حزب است که متاسفانه دوستان ما در نامه مردم از آن بی بهره اند .
اما چند نکته را در این مورد خدمتتان عرض می کنم .
1 - این استراتزی در پنتاگون ساخته و پرداخته شده و توسط عوامل نفوذی محافل بین المللی بویژه امریکا و انگلیسی در قالب حجتیه و سازمان ها نوین و پوششی آن رهبری و اجرا می شود. ماشینی که بدرستی در مقاله شما هم به آن اشاره شده بود. در واقع یکی از واگن های قطار پنتاگون است که در دهسال اخیر براه افتاده است .
2 - خیزش اعتراضی مردم ایران حرکت این ماشین نظامی را تسریع کرده و زمینه کودتای زود هنگام 22خرداد را فراهم ساخت.
3 - محتمل ترین گزینه با در نظر داشت تمامی شرایط بویژه اوج گیری اعتراضات مردمی تکمیل سریع تر پروسه کودتا و ایجاد یک جنجال سیاسی - نظامی و متعاقبا اقدام به سرکوب جنبش مردمی است. به نظر میرسد این پروسه چهار هدف را دنبال می کند .
الف - حرکت های سیاسی که از جانب امریکا حمایت نشوند محکوم به شکست هستند و در نتیجه افزایش مقبولیت سیاسی راست مدرن برای قبضه حکومت.
- سرکوب وسیع جنبش مردمی
ج - تبدیل سازمان حجتیه به یک بنیاد سیاسی- مالی - نظامی قوی و مستقل با قدرت نظامی نظیر القاعده
د- تبدیل کامل سپاه به یک نیروی ضد انقلابی مرتجع و بالاخره از هم پاشاندن کامل که همیشه در دستور کار امریکا و انگلیس بوده است.
ح. بردیا
راه توده- دوست گرامی بردیا! با نظر شما که تا حدودی به نظرات دوست دیگرمان حق وردیان نزدیک است موافقیم، البته با اندک توضیحات و تغییراتی که امیدواریم در آینده، در سرمقاله های راه توده آنها را توضیح بدهیم.
برای ما نیز جای خوشحالی است که خوانندگان راه توده و در اصل توده ایها، بویژه آنها که سیاست های رهبری وقت حزب توده ایران در سالهای اول تاسیس جمهوری اسلامی را درک کرده اند، هنوز سیاسی ترین افراد سیاسی اند و با دقت مسائل ایران را دنبال می کنند.
راه توده- دوستی که پیام خود را با حروف لاتین H.Gمعرفی کرده، کوتاه و تند، یک جمله ای را سرودست شکسته برای ما ارسال داشته که ظاهرا در راه توده منتشر شده، و سپس نوشته است:
در مقاله جنبش سبز ایران شما اشاره به سرمایه داری ملی کرده اید.
کم کم دارم شک می کنم که شما را رفیق صدا کنم. این حرف ها چیست می نویسید؟ کدام سرمایه داری ملی؟ ….”سرمایه داران ملی را هدف قرار داده بود. ..... نقش طبقات و قشرهای داخلی که پایه عمده برپایی چنین نظم اقتصادی هستند، یعنی طبقه کارگر و سرمایه‌‌داری صنعتی ملی" ….
دارید مثل لیبرال های چپ مینویسید نه مارکسیست ها!
راه توده- این پیام مصداق دیگری است از آن پیام هائی که دربالا به آنها اشاره کردیم. یعنی یک جمله را از سر و پای آن جدا کرد و بموجب آن قضاوت کردن و آن هم با لحن و کلامی که حتی اگر منطقی هم در یک نظر و پیامی وجود داشته باشد را در حاشیه قرار میدهد.
دوست عزیز دقیق برای ما بنویسید که نظر شما چیست و آن بخش که ما در باره سرمایه داری ملی نوشته ایم را هم کامل در یک کادر مشخص همراه کرده و برای ما بفرستید تا هم بدانیم شما چگونه فکر می کنید و استدلال های شما چیست و هم ما بتوانیم به شما توضیح بدهیم و اگر جمله ای را هم نا دقیق نوشته ایم توضیح بدهیم. در غیر اینصورت، این نوع پیام ها تنها نتیجه ای که دارد گرفتن انرژی از دوستان شما در راه توده و آن هم نه درجهت مثبت، که درجهت منفی است.
موفق باشید

با درود- جای تأسف است که در سایت راه توده و در بخش آدرس تماس با شما، ایمیل آدرسی وجود ندارد و به جای آن مکان گذاشتن پیام هست. بسیاری از مردم وقت گذاشتن پیام شخصی در مکان گذاشتن پیام شما را ندارند و فقط می توانند مستقیمأ با استفاده از ایمیل با شما تماس بگیرند و این باعث شده است که سایت شما از بسیاری از دریافت خبرها عقب بماند.
مینا
راه توده- دوست گرامی "مینا" و دوستان دیگری که احتمالا با این مشکل روبرو هستند. ای میل راه توده تبدیل به مرکزی برای تولید دردسر برای مسئولین بخش فنی راه توده شده بود. سیل ویروس، باور کنید "سیل" به سوی راه توده سرازیر بود و برای تفکیک نامه ها و مطالب خوانندگان راه توده از میان انبوه ویروس ها وقت قابل توجهی از وقت مسئولین فنی سایت گرفته می شد. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم پیامیگر را فعال کرده و ای میل را حذف کنیم. اما درباره ارسال اخبار که دوست گرامی مینا به آن اشاره کرده است. اتفاقا اخبار همیشه کوتاه تر از اظهار نظر و مقاله است و به همین دلیل هم ایشان و هم دیگران می توانند خبرهای خود را از طریق پیامیگیر برای ما ارسال دارند. ضمن آنکه بخاطر داشته باشید که راه توده بصورت هفتگی منتشر می شود و جنبه خبری ندارد، بلکه یک نشریه سیاسی – تحلیلی است و نه خبری. خبر بسرعت جنبه های فوری و "روز" خود را از دست می دهد، بویژه اگر بخواهیم بعد از یک هفته آن را منعکس کنیم. یعنی بعد از انعکاس آنها روی بسیاری از سایت ها و پخش از رادیوها و تلویزیون های فارسی زبان.
امیدواریم این توضیح کوتاه پاسخی جامع و قانع کننده بوده باشد و مشکلات ما را هم این دوستان درک کرده باشند.

راه توده- دوست گرامی شهباز رضوانی نیز نامه ای شاعرانه درباره ضرورت وحدت در حزب برای ما ارسال داشته اند. ما هم در ادامه آن نامه شاعرانه می توانیم با بهره گیری از شعر نو و شعر کهن در همین زمینه داد شعر بدهیم، اما شعر و احساس پاسخگوی واقعیات نیست. جدائی های کنونی در صفوف توده ایها، با شعر به پیوند تبدیل نمی شود، بلکه با نزدیکی سیاسی در درجه اول و سپس ورود به عرصه عملی کار ممکن می شود. این یقین ماست. نزدیکی سیاسی هم در درجه اول باز میگردد به نوع نگاهی که به حوادث ایران داریم. وقتی عده ای در تفسیر مقاله تحلیلی "سخنی با همه توده ایها" به قلم زنده یاد کیانوری در نامه مردم می نویسند این مقاله مشکوک است و منتشر کنندگان آن – یعنی راه توده- به دلیل انتشار این نامه و مندرجان این نامه مشکوک به ارتباط با ارگان های اطلاعاتی جمهوری اسلامی اند، جائی برای چانه زنی هم باقی می ماند؟
در آن مقاله چه نوشته شده بود که نوشتن آن کار وزارت اطلاعات است و انتشار آن نیز وابستگی به منابع اطلاعاتی؟ در آن بر ضرورت حمایت از چپ مذهبی تاکید شده بود و این که با تمام قدرت باید کوشید هر اندازه از حاکمیت که دراختیار آنهاست حفظ شود. در آن نوشته شده بود کارگزاران سازندگی و شخص هاشمی رفسنجانی علیرغم همه اشتباهات بزرگ و نقش آفرینی های منفی که در جمهوری اسلامی داشته جزو جبهه ارتجاع نیست. با استناد به همین جمله ما را در صف طرفداران هاشمی رفسنجانی قرار دادند. اینها نامش انصاف و کارسیاسی و اختلافات رفیقانه است که با شعر و بیان احساس برطرف شود؟
ادامه همین نگرش به اوضاع ایران موجب شد تا انتخابات دوم خرداد را نامه مردم "تحریم انقلابی" کند و در جریان انتخابات ریاست جمهوری دوره نهم، در مرحله دوم برای آنکه از هاشمی در برابر احمدی نژاد حمایت نکنند، سکوت پیشه کردند و میدان را ترک گفتند!
راه دور نرویم. درجریان اعلام کناره گیری خاتمی از نامزدی انتخابات اخیر و ورود به صحنه میرحسین موسوی در همین نامه مردم بصورت اطلاعیه ای که ما آن را در آرشیو خود ضبط کرده ایم عملا نوشتند چه تفاوتی هست بین احمدی نژاد و موسوی؟ هر دو طرفدار ولایت فقیه اند.
اینهاست ریشه هائی که باید به آن ها پرداخت و صادقانه به آنها پاسخ گفت. وقتی نگاه به اوضاع ایران در دو سطح حمایت قاطع از موسوی از همان روز اول اعلام نامزدی اش برای انتخابات است و نگاه دیگری برابر دانستن موسوی و احمدی نژاد و یا هاشمی رفسنجانی سیبل شلیک است و ارتجاع واقعی تر درحاشیه امن این بی خبری سیاسی، چه باید کرد؟ شما بفرمائید چه باید کرد تا آن کنیم.
بسیار متاسفیم که مجبور شدیم به نکات بالا اشاره کنیم، اما گاه چاره ای نیست که گوشه ای از سفره دل خویش را باز کنیم.
موفق باشید

رفقای عزیز - جنبش سبز، جنبشی است عمومی و ملی که ما توده ایها نیز با علاقه بسیار حرکت آن را دنبال می کنیم. ولی در تمامی برخورد های صورت گرفته چه پیش وچه بعد از انتخابات احساس میشود که جنبش از کمبودهائی در رنج است .
درمورد مقولات اقتصادی در سطح کوشندکان جنبش صرفنظر از رهبران که ما اطلاع دقیقی از آن نداریم ناروشنی ها و اغتشاشات نظری چشم گیر است.
مشارکت کارگران وزحمتکشان با توجه به آسیبی که طی 30 سال به اعتماد آنها وارد آمده است وزنی را که لایق این طبقه است هنوز در جنبش تشکیل نمی دهد و حاکمیت نیز با همه ترفندهایش می کوشد این طبقه را از جنبش جدا نگهدارد.
هنوز سطح نقد برنامه های اقتصادی در حد انتقاد از اختصاصی سازی و نه خصوصی سازی وآزاد سازی در جا می زند. ترکیب ناهمگون جنبش به منفرد کردن رهبران رادیکال آن نخواهد انجامید؟
مصاحبه ها و نظرات موسوی و فاصله گیری محسوس او از تمکین کنندگان خصوصی سازی چشمگیر است اما این هنوز باور و یقین همه رهبران جنبش سبز نیست.
رفقا! کوشش پر ارج شما تا پسین شماره های راه توده برای جلب وجذب نیرو واهتمام سلحشورانه تان جهت ارائه طریق حتی پیش از زایش این نوزاد (جنبش) خارج از ستایش چون منی است. ولی آنچه را که می بینم ناچار از بیان آنم. وقتی کسی به من میگوید ”ما برای نقد کردن چکی که پدرانمان در سال 57 کشیده اند” در متن خیابان حضور پیدا کرده ایم، من نا گزیر از گفتن این هستم که با توجه به مغلطه هائی که وجود دارد و بارها در گفتگو ها به موارد آن بر خورده ام، روشنگری در باب مقولات پایه ای اقتصادی ضرورت دارد.
در شماره 239 راه توده به این زمینه پرداختید اما هنوز این کم است. باتوجه به سنگینی ترکیب تحصیلکردگان در جنبش اشاعه نظرات اقصاد سیاسی ضرورتی چون تنفس برای آن یافته است. وقتی که در نظر بگیریم کانال تماس ما و جنبش با توده های زحمتکش هم از طریق همین ترکیب میسر است، عاجل بودن پرداختن به این مقولات دوصد چندان می شود.
صمیمانه تلاش شما را قدر می دانم وسپاسگزار

راه توده- دوست گرامی که نه در ابتدا و نه در پایان پیام خویش، نامی واقعی و یا مستعار را برای خود ذکر نکرده اید! یگانه پاسخی که می توانیم به شما بدهیم اینست که سعی خواهیم کرد، در حد توان خویش به مقولاتی که به آن اشاره کرده اید بپردازیم. فراموش نکنید که در حد توان خویش می توانیم در این زمینه اقدام کنیم.
در همینجا، یکبار دیگر از همه دوستانی که پیام برای راه توده می فرستند خواهش می کنیم که نام خود و یا نامی که می خواهند پیامشان با آن نام اعلام شود را مشخص کنند.

حیدر بابایی- جنبش سبز ایران می تواند و باید روئین تن شود!
ضمن سلام و خسته نباشید. اقدام چند هفته اخیر شما در بازکردن مبحث عدالت اجتماعی و ضرورت تعمیق جنبش اصلاحات با به میدان کشاندن اقشار زحمتکش جامعه، قابل قدردانی است. می توان اینجا و آنجا مقاله شما را نقد کرد، ولی این کار می تواند بی انصافی باشد و از ارزش این قدردانی بکاهد. احتمالا شما خود انواع و اقسام نقد هایی را در این رابطه دریافت کرده و یا خواهید کرد، امیدوارم گرفتار آن ها نشوید و انرژی خود را در آن بحث ها هدر ندهید. اگر انرژی و توانی هنوز دارید صرف انچه در مقاله "جنبش سبز ایران می تواند و باید روئین تن شود" نوشته اید کنید، تا به سهم خود این جنبش را روئین تن کنید. زیرا جنبش سبز چاره ای جز چنین "روئین تن" شدن ندارد.
نمی دانم اتفاقی عکس رفقا کیانوری و هاتفی زینت بخش دو طرف مقاله تان شده بود و یا عمدی انتخاب شده بود. در هر صورت انتخابی بهتر از این دو شخصیت برای این مقاله امکان نداشت. جهت گیری نوشته خود به خود یاد آن دو را تداعی می کند. این روزها با به میدان آمدن جنبش سبز، چه بخواهند و چه نخواهند، کیانوری نیز پا به پای این جنبش، آن را دورادور همراهی می کند. چند روز پیش ایمیلی در مورد گفتار همیشه ناربط و خسته کنندۀ علی کشتگر دریافت کردم که فرستنده درقسمتی از آن چنین نوشته بود:
" ....بعد از گوش کردن، خود بخود یاد خاطرات وحدت کلمه افتادم و حسرت آن مهارت هنوز ناکافی حزب توده و کیانوری در اتحاد و انتقاد را خوردم، که ظاهرا بعد از 30 سال و بعد از این همه نقد و بازبینی و دوباره بینی و سه باره بینی هنوز هم کسی نمی تواند درصدی از آن را به اجرا، و یا لااقل به بیان درآورد...."
آیا چپ ایران بالاخره شعارهایی مانند "اجرای بند ج و د" را پیدا خواهد کرد که هم همه بفهمند چه می گوید و چه می خواهد؟ خود بهتر میدانید.
روز و روزگارتان خوش- این ایمیل را برای خودتان نوشته ام

راه توده- دوست گرامی. با آنکه قید فرموده بودید که این ای میل را برای خود ما نوشته اید، ما بخش عمده آن را منتشر کردیم، زیرا در آن مطلبی خصوصی وجود نداشت که انتشار آن صلاح نباشد.
موفق باشید
----------------

شهرتى
mehdi.shohrati@neuf.fr
در مورد بحران
بحران، چھ نعمتی!
بحران یعنی؛ حاد شدن ناگھانی یک پاتولوژی عفونتی، تغییر ناگھانی یک وضعیت، مخصوصاً عصبی، مرحلۀ سخت و یا تغییر و تحولات شدید
سیستم(روابط)، اختلال.
جامعۀ انسانی بر اساس پول، مالکیت و مبادلھ (ھرکدام شکلی از دیگری است و یکی بدون دیگری وجود ندارد)* می چرخد و انسانیت ٠ آنھا(پول،مالکیت و مبادلھ) بھ دو پدیدۀ خیلی مھم، کالا و بازار(مکان فروش) وابستھ ھستند ٠ استثمارگران باید ھر روز در پی کالای جدید و بازار جدید، ھرچھ ارزانتر، حتی
مجانی بھ ھر شکل و بھ ھر عنوانی، و یا با نابود کردن طبیعت بدست آورند و یا حتی اگر منجر بھ کشتارھا، غارتھا، چپاولھا و جنگھا شود، ھمانطور کھ برروی کرۀزمین انجام می دھند ٠
اکثریت عظیم درآمد داراھا و یا پولداران، استثمارگران از غارت طبیعت گرفتھ شده و می شود ٠استثمارگران بسیار بزرگ (انحصارات بزرگ مالی،نظامی، صنعتی) ھمیشھ بدنبال کالا و شکل پخش آن ھستند ٠کرۀ زمین بسیار کوچک است ٠ ھر گوشھ و کنار آن بھ کالا تبدیل شده است و بھره می گیرند و ھمچنین تمام بازارھا را پر کرده و گرفتھ اند ٠ دیگر نھ کالا و نھ بازار دیگری وجود دارد تا بتوانند ادامھ بدھند ٠ کرۀ دیگری ھم ھمین نزدیکی ھا وجود ندارد تا بتوان شکم ھیولایی چون پول، مالکیت و مبادلھ را پر کرد جز اینکھ خراب کرد و دوباره ساخت و بیشتر طبیعت را در پرتگاه عمیقی فروداد و نابود کرد ٠ جنگھا و دخالتھا واشغالگری ھای نظامی ھمیشھ برای پول، مالکیت و مبادلھ بوده و نھ چیز دیگری، کھ بھ اجبارباعث گنده ترشدن اقلیت بسیار دارا و اکثریت عظیم ندار و یا تقریباً ندار،فقر و بردگی می شود، کھ ھدف داراھا است، اما بھ شکلی کھ آنھا می خواھند عملی نمی شود. ساختار پول، مالکیت و مبادلھ، نھ طبیعت و نھ انسانیت می فھمد. ھمان آدمکشھا و دزدانی کھ مجموعۀ پول، مالکیت و مبادلھ را دارند، می خواھند طبیعت و انسانیت را نجات دھند. بانکھا، انحصارات بزرگ مالی نظامی صنعتی نھ طبیعت می فھمند و نھ انسانیت، جز کالا و بازار. یک بازار کوچک(مثلاً یک مغازۀ کوچک) ھمان عملکردھایی دارد کھ شرکتھا و یا انحصارات بزرگ مالی، نظامی، صنعتی برای پول، مالکیت و مبادلھ، یعنی کالای بیشتر، ھرچھ ارزانتر و داشتن بازار، ھرچھ سریع تر و داشتن ھمۀ بازار و تازه بھ شکلی کھ خود می خواھند. وجود و یا بوجود آوردن کالاھای واقعی و غیر واقعی آنھم بھ ھر شکل و بھ ھر امکانی فقط برای پول، مالکیت و مبادلھ تولید می شوند و شده اند و نھ چیز دیگری.ھمۀ تکنولوژیھا برای پول، مالکیت و مبادلھ است و در راه آنھا عمل می کند و آن کسی استفاده می کند کھ پول بدھد ٠
سیستم مصرفی (ھی مصرف کنی) یعنی طبیعت را بیشتر نابود کردن ٠ پول فقط بھ خود و رشد خود فکر می کند، بطوری کھ اگر یکی نکند، دیگری حتماً می کند و خواھد کرد ٠ تمام تغییر و تحولات و عملکردھا عاملش پول، مالکیت و مبادلھ است و در راه آن فدا می شود، جامعۀ انسانی برای آن و بھ شکل آن درمی آید، و چنین سیستمی ھیچگونھ ھماھنگی و یا منطقی با حقوق طبیعی انسان و یا طبقھ بندی علمی جامعھ ندارد ٠ رونق اقتصادی بھ مفھوم کالای بیشتر و بازار بیشتراست، یعنی نابودی بیشتر طبیعت، کھ زیاد نمی تواند دوام آورد، کھ چیزی جز بحران نیست ٠رکود اقتصادی یعنی کم شدن تولید (کالا) و یا ضعیف شدن سرعت رشد و تکامل پول، مالکیت و مبادلھ {بازار(محل فروش)} کھ چیزی جز بحران نیست.
رشد اقتصادی (پول، مالکیت و مبادلھ) بھ معنای طبقھ بندی علمی جامعھ و یا بھتر شدن وضعیت (قدرت خرید) فقیران، گرسنگان و زحمتکشان نیست ولی مثل ھر تولد اقتصادی جدیدی و یا رونق اقتصادیی، فقط باعث بھتر شدن وضع داراھا و یا گنده تر شدن درآمد بعضی از داراھا است. رشد اقتصادی یعنی مصرف
بیشتر و تولید بیشتر و امکانات و توانایی بیشتر برای بعضی، اگر نھ، انحصارات بزرگ چھ در دوران رونق و چھ در دوران رکود و یا بحران آن ھر چھ بیشتر گنده تر می شوند. و بر عکس یعنی نابود کردن بیشتر طبیعت و محیط زیست، آبھای نوشیدنی، دریاھا، زمینھا، جنگلھا، حیوانات و فضای کرۀ زمین و فقر و بدبختی بیشتر،کھ تازه برای نجاتشان باید پول پرداخت. چونکھ رشد در جامعھ ای کھ بر اساس استثمار (پول، مالکیت و مبادلھ) عمل می کند نمی تواند بر اساس طبقھ بندی علمی(قوانین، مقولات و اصلوبھا) عمل کند و سخت بھ مشکل برمی خورد.
یک طبقھ بندی علمی، منطقی در جامعھ وجود ندارد. در این رونق و یا رشد و پیشرفت اقتصادی (پول، مالکیت و مبادلھ) و یا رکود و بحران آن نھ انسان برنده است و نھ طبیعت. رونق ھمیشھ برای یک اقلیت بسیار کم و نھ اکثریت عظیم انسانھا و حتی طبیعت بوده است.
پول، مالکیت و مبادلھ ھست کھ با عث نابودی و فاسد شدن آبھای آشامیدنی، رودخانھ ھا و مخازن آبھای زیر زمینی شده اند و می شوند کھ در آخرتولید بحران می کند.
پول، مالکیت و مبادلھ ھستند کھ باعث کشتارھا، جنگھا و در گیری ھا شده اند و می شوند کھ در آخر تولید بحران و تراژدی می کند.
بیشتر از ھفتاد درصد تولید انرژی (نفت، ھستھ ای، بادی، زغال سنگ، سد و غیره) برای و فدای پول، مالکیت و مبادلھ می شوند کھ محیط زیست رابھ نابودی کشانده اند کھ در آخر تولید بحران می کند.
بیشتر از ھشتاد درصد تکنولوژی و تحقیقات علمی و غیره برای و فدای پول، مالکیت و مبادلھ می شوند کھ طبیعت را دگر گون کرده اند.
صد در صد تبلیغات و جنگھا برای و فدای پول، مالکیت و مبادلھ می شوند و شده اند کھ طبیعت را دگرگون کرده اند.
........................
و ھر روز بیشتر از روز دیگر ادامھ دارد. ھیچ چیزی نمی تواند جلوی راه پول، مالکیت و مبادلھ را بگیرد.
حتی اگر بھ شکلی دوباره رونق اقتصادی و یا تولدی دیگر(رنسانس) اقتصادی وجود داشتھ باشد و یا بوجودآید، بحران بطور مشخص بھ عقب بر نمی گردد. بر عکس بیشتر گسترش پیدا می کند و تا نابودی تقریباً کامل طبیعت و حتی انسان پیش خواھد رفت، چونکھ براساس قوانین، مقولات و اصلوبھا عمل نمی شود ونمی تواند بشود . باید کمی فکر کرد کھ تمام غرب جنگل بوده کھ تقریباً ھیچ اثری از آن باقی نمانده است.
باید در نظر داشت کھ قوانین و مقولات علمی خود کار عمل می کنند، حتی اگر در آن تأثیر داشتھ باشیم.
ھر رونقی، ھر سودی، ھر پیشرفت شرکتی، انحصاری (اقتصادی) یعنی بیشتر از دست رفتن کرۀ زمین و انسانیت، و بر عکس اصلاً منظور این نیست کھ فقیران، بدبختان، گرسنگان، آوارگان، بی عاشقان و آزادی خواھان و یا حتی نجات طبیعت را در بر دارد. ولی باید گفت کھ منظور عکس این است کھ داراھا بسیار
داراتر می شوند و آنھم بطور بی سابقھ ای. طبیعت این انبوح توانایی، امکانات و تنوع از طریق برده ھای گذشتھ و جدید تغییر شکل یافتھ و یا داده است. و تازه مجبورتان می کنند ھی مصرف کنید، و بیشتر مصرف کنید و آنقدر مصرف کنید تا دلتان را بزند، یعنی نابود کردن بیشتر طبیعت فقط برای پر کردن جیبھای داراھا.
طبقھ بندی علمی جامعھ حیاتی است و شدنی و تنھا راه آنھم از ھمین قوانین، مقولات و اصلوبھای علمی بدست می آید و نھ آرمانھا و نھ احساسات.
* برای شناخت بیشتر بھ کتاب \" وقتی کھ علم موضع می گیرد! \" و یا \" قطعنامۀ ھمراھان \" رجوع شود. این کتاب را می توانید مجانی بدست آورید.
راه توده- دوست گرامی mina پیام های شما دریافت می شود و یکی از آنها نیز در همین صفحه انتشار یافت. خواسته بودید که این دریافت را به شما اطلاع بدهیم که از این طریق دادیم.
سلام- آیا شما امکان ایجاد شبکه تلویزیون را ندارید؟ فکرمیکنم زمان را ازدست میدهید. لطفا مرا روشن نمائید.
راه توده- دوست عزیز! از مدینه گفتید و دل ما را کردید کباب. ما برای تامین هزینه ماهانه همین سایت هم بارها مجبور شده ایم از خوانندگان آن درخواست یاری کنیم، که چندان هم به یاری نشتافته اند. حالا شما انتظار دارید جارو هم به دم خودمان ببندیم؟ فعلا تلویزیون و رادیو را آنهائی در اختیار دارند که دستشان هم به دهانشان می رسد. حزب توده ایران درگذشته این امکانات را داشت، اما با یاری کشورهای سوسیالیستی. امکانی که اکنون دراختیار نیست.
موفق باشید
شهباز رضوانی- رفقای بسیارعزیز سلام
ابتدا تشکر صمیمانه خود را به جهت تلاش پرشور شما جهت ارائه مسائل مبتلا به جنبش کنونی و کنکاش تیزبینانه ی تان جهت معرفی خصائل ونمودهای عارضی آن بدون اینکه این دو خلط شوند وپی جوئی امکان های پیش رو تشکر می کنم. بویژه که در پرتو این نگرش، اغلب نقبی هم به پروسه ی مبارزات گذشته می زنید و در پرتو رویداد های جاری خطاها و لغزش های آنها را مطرح می کنید.
راه توده- بابت این ابراز صمیمیت و درک شما تشکر می کنیم و دست شما را می فشاریم

علی عابدی- لطفا خاطرات رفیق خدائی را ادامه بدهید. تازه داشت به مراحل حساس میرسید. این خاطرات برای نسل جوان و شرایط امروز بسیار ضروری است.
راه توده- این پیام و پیام های دیگری در این رابطه را به ایشان منتقل کرده ایم و ایشان هم وعده داده است که بزودی گفتگو را ادامه خواهد داد.
ali az ahvaz- salam
لطفا خاطرات زندان خانم عفت ماهباز راچطوری بدست بیارم؟
راه توده- این کتاب در خارج از کشور منتشر شده است و امیدواریم این پیام را خود ایشان خوانده و یا دوستان ایشان خوانده و به اطلاع وی برسانند تا خود چاره ای برای رساندن کتابش خاطراتش به داخل ایران بیابد.

راه توده 244 23.11.2009
 

                                                                                                                  بازگشت