راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

گفتگوی پارلمانی
میان ایران و امریکا
آیا ممکن و عملی است؟
احمد هدایتی

 

آقای اعلمی نمانیده تبربز در مجلس هفتم، در مصاحبه ای که با خبرگزاری کارگری "ایلنا" انجام داده، از پیشنهادی سخن گفته است، که امروز و در شرایط بحرانی که کشور در آن قرار گرفته معنای دیگری پیدا می کند. این پیشنهاد در مجلس ششم و توسط نمایندگان اصلاح طلب نیز طرح شد، اما آن زمان با یورش تبلیغاتی جناح راست روبرو شد و حاکمیتی که امروز قدرت را یکپارچه در اختیار دارد، اجازه و امکان شنیدن استدلال های آن پیشنهاد را نیز نداد. اما امروز که شرایط در کشور به گونه ای متفاوت و البته موقعیت سیاسی و اقتصادی ضعیف تر از آن دوران است، حداقل با این پیشنهاد مواجهه تبلیغاتی نشده است!
اعلمی می گوید«امريكا مانند بوفالوي قدرتمندي است كه اغلب شاخ خود را به ملت ايران نشان داده است، در حالي كه اين بوفالو شير هم دارد و گاهي به طور نا خواسته ما را از شير خود هم بهره مند ساخته است.»
منطق با صحبت هاي فوق چندان سر سازش ندارد. به گواهي تاريخ 200 ساله این بوفالوي قدرتمند، –ايالات متحد امريكا- به استثناي مورد بسيار نادر بزرگترين سيستم اقتصادي خون آشام تاريخ بشر بوده است:
- نسل كشي و قتل عام بوميان سرخ پوست امريكا، هنوز بصورت سرکوب اجتماعی بومیان این قاره ادامه دارد.
- بردگي سياه پوستان، که از دوران استعماری كشور هاي استعمارگر انگليس، پرتغال، اسپانيا و… به یاد مانده، همچنان در امریکا، بصورت سياست نژاد پرستانه نسبت به سياه پوستان و سازمان دهي گروه ها و تشكل هاي بنام كوكلس كلان ها و لينچ كردن( مثله كردن) سياه پوستان ادامه دارد.
- قتل وغارت و استعمار تمام و كمال بيش از 50 كشور امريكاي لاتين – امريكاي مركزي و امريكاي جنوبي- در مدت 150 تا 200 سال اخير، نمونه های تاریخی است. لولا داسيلوا رئيس جمهوري برزيل مي گويد: «بيش از 43 در صد جمعيت 180 ميليون نفري برزيل در شبانه روز يك وعده غذاي سير ندارند كه بخورند.»
- بمباران اتمي هيرو شيما و ناكازاكي، كه جزء جنايت كار ترين جنايات تاريخ بشر است.
- جنگ 20 ساله امريكا در ويتنام كه بمب مصرفي در اين جنگ بيش از تمام بمب هايي است كه در جنگ جهاني دوم استفاده شد.
- جنگ امريكا و ناتو در افغانستان و عراق و تهديد قلدر مآبانه ايران و كره شمالي.
- جنگ ايدز كه تا كنون حدود 45 ميليون نفر به آن مبتلا شده اند و نيمي از اين تعداد با زجر و شكنجه وحشتناك فوت كرده اند.
اعلمی می گوید: «مطمئنا خصومت شيوخ كشور هاي كوچك منطقه – متناسب با ظرفيتي كه دارند- عليه ايران، اگر بيش از امريكا نباشد، كمتر از آن نيست. اما ايران همواره خريدار ناز اين شيوخ بوده و به كرشمه هاي آنها با لبخند پاسخ داده است.»
ایشان فراموش کرده و یا می خواهد ما فراموش کنیم که رهبری و سازمانده این شياطين کوچك – شيوخ خليج فارس، برعهده امریکاست.
اعلمی می گوید: «ادبيات تحقير آميز و همراه با تهديد جرج بوش عليه ايران، نتايج مثبت اقدام او در سر نگوني صدام و طالبان را تحت الشعاع قرار داده است»
این توجیه تبلیغاتی اشغال عراق که در جمهوری اسلامی از همان ابتدای سقوط صدام حسین در عراق باب شده، بتدریج می رود تا گریبان خود ما را هم بگیرد. یعنی فردا کسانی پیدا شوند و عمل امریکا در حمله به ایران را زیر شعار "کمک امریکا به سقوط رژیم جمهوری اسلامی" توجیه کنند. دراینصورت است که باید به آقایان مروج این تبلیغات گمراه کننده و مسموم گفت "از شماست که بر شماست"! این چه حرف پوچی است که از امریکا باید ممنون بود که آمده و صدام حسین را سرنگون کرده و لابد فقط اشتباه کرده که بعد از این دخالت و تصرف عراق، قدرت را در سینی نقره ای تقدیم جمهوری اسلامی نکرده و به واشنگتن عقب نشینی نکرده است.
بنابراین، به آقای اعلمی نیز باید توصیه کرد که از این لالائی ها در توجیه ضرورت مذاکرات مستقیم با امریکا زیر گوش ملت نخوانید که ویرانگر است. پیشنهاد مذاکره نیازی به توجیه ندارد. همچنان که محکوم کردن اشغال عراق نیازمند توجیه امریکا به بهانه سرنگون کردن صدام حسین ندارد. صدام حسین را باید مردم این کشور از قدرت پائین می کشیدند و دیدیم که نتیجه این ناتوانی مردم به قیمت اشغال کشورشان تمام شد. سرود یاد مستان لس آنجلسی ندهید! اگر منطقی در پیشنهاد ضرورت گفتگوی نمایندگان دو پارلمان امریکا و ایران وجود دارد آن را بی دلهره و پیچاندن در زرورق حوادث عراق بیان کنید و جسارت دفاع از نظرات خود را هم داشته باشید. اگر هم ندارید و می ترسید، دهان نگشائید که گشودن دهان از اینگونه که شما گشوده اید، همان بسته بهتر!
ایشان می خواهد بگوید به نفع مردم ايران نيست كه با شاخ بوفالوي امريكا در افتند. این سخن به آن دلیل که خطابش باید حکومت و مجلسیان باشد که سیاست کنونی را پیش می برند، به خود ایشان بر می گردد، اما ایشان نمی گوید که بهترين راه مقابله با امریکا، علاوه از پرهیز از سیاست های جنگی، تحكيم وحدت داخلي برای حل مشكلات اقتصادي و اجتماعي از جمله بيكاري، فقر، اعتياد و... است.
بدست گرفتن ابتكار عمل بوسيله پارلمان هاي ايران و امريكا برای جلوگیری از فاجعه ای که گفته می شود و پیش بینی می شود، در صورت حمله به ایران روی خواهد داد، می تواند دریچه ای شود برای جلوگیری از فاجعه و به همين جهت نیز در اين شرايط پيشنهاد امثال اعلمی ارزش و اعتبار ویژه دارد، اما هم ایشان و هم خوانندگان و شنوندگان این سخنان می دانند که این پیشنهاد تا از یک پشتوانه ملی برخوردار نشود عملی نخواهد شد و دریچه ای را نخواهد گشود. این حمایت ملی نیز زمانی امکان پذیر است که مردم بدانند در پشت صحنه چه می گذرد، نه آنکه تمام روزنه های اطلاعاتی و خبری آنها بسته شود و رسانه های خبری – تبلیغی حکومت شبانه روز حرف های یک سویه و گمراه کننده را به مردم تزریق کنند. بنابراین مفید تر است، در ابتدا امثال آقای اعلمی از اینجا آغاز کنند که "به مردم حقیقت را بگوئید".

راه توده 124 24.02.2007

 

  فرمات PDF                                                                                                        بازگشت