راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

از یک گزارش دریافتی
بلوچستان ایران
جبهه ضد اصلاحات
و سپاه پاسداران
در فاجعه امروز منطقه
 

 

آنچه را می خوانید، گزارشی است که راه توده دریافت کرده است. نویسنده گزارش، آنگونه که از محتوای گزارشش بر می آید از روزنامه نگاران و یا گزارشگران همراه تیم های ریاست جمهوری – محمد خاتمی- در سفر به مناطق مختلف ایران بوده است. این که چکاره بوده است، برای ما اهمیت چندانی ندارد و در پی کشف آن نیز نیستیم، اما اینکه چه دیده و چه شنیده برایمان بسیار هم مهم است. به همین دلیل بخش هائی از این گزارش را برای آگاهی عمومی منتشر می کنیم و بخش های دیگری را برای آگاهی خود حفظ کرده و بنابر ملاحظاتی که نیاز به توضیح آن نیست قابل انتشار نمی دانیم.
گزارش، از منطقه و از غفلت هائی سخن می گوید که امروز بصورت دمُلی چرکین در منطقه بلوچستان سر باز کرده و به آدم ربائی، حمله به کاروان های سپاه و نیروی انتظامی، انفجار در زاهدان و اعدام های دولتی انجامیده است. مقدمه ای برای تنش ها و تشنج های بزرگتر، در آینده ای پرحادثه تر از امروز.
خلاصه گزارش دریافتی را می خوانید:

اسفند 1376. من از خبرنگاران همراه خاتمی در سفر به بلوچستان بودم. براي افتتاح چند پروژه به چابهار رفتیم. استقبال بلوچ ها از خاتمی همه همراهان خاتمی را غافلگیر کرده بود. اهل سنت و چنین استقبالی از یک روحانی شیعه و سید!
خیلی زود فهمیدیم محبوبيت او نزد بلوچ ها بخاطر اجازه اي بود كه در دوران وزارتش در وزارت ارشاد، جهت ساخت مسجد جامع اهل سنت در چابهار صادر كرده بود. ما بتدریج می فهمیدم که آنچه او در باره آزادی دین و مروت و اندیشه می گوید، در وجود او ریشه ای استوار و قدیمی دارد. نان را به نرخ روز ریاست جمهوری نخورده بود.
پس از رفتن او از راس وزارت ارشاد که زیر فشار احمد جنتی و حسین شریعتمداری صورت گرفت، قتل های مذهبی از میان روحانيون سني و مسیحی در برنامه سعيد امامي معاون سیاسی وزارت اطلاعات دوران علی فلاحیان قرار گرفت. اجازه ساختن مسجد عادي هم دیگر برای اهل تسنن صادر نشد. آنها که چنین کردند، کوته بین تر از آن بودند که توطئه امروز برای جنگ میان شیعه و سنی در ایران و در منطقه را ببینند و پل های پشت سر را ویران نکنند.
خاتمي در انتخابات سال 1376 دومين در صد راي را در سيستان و بلوچستان بدست آورد. فقط درصد راي در استان يزد بالاتر از سيستان بود. شاید حدود 82 در صد آراي ماخوذه استان سیستان و بلوچستان به او تعلق گرفت و اين مرهون سياست تساهل مذهبي او در قبال اهل تسنن و بلوچ ها بود. در دوران ریاست جمهوری او اصلاح طلبان برنامه هاي توسعه منطقه آزاد چابهار سرعت گرفت و گزارش های آن در مطبوعات نیز منتشر شد. در دوران مهندس سميعي كه دومين مدير عامل منطقه آزاد چابهار بود شركت هايي كه در آن منطقه فعاليت مي كردند تا 15 سال از ماليات معاف شدند و پسر خاله خاتمي بنام حسين نصيري معاونت رئيس جمهور را با سمت دبير شوراي عالي مناطق آزاد بر عهده گرفت. مردي خوش فكر و پر تلاش از میان رهبران حزب مشاركت. من او را بارها در میان دیگر رهبران مشارکت و مصاحبه های خبری دیده بودم.
در آن سالها همه اطرافیان خاتمی متمرکز شده بودند روی پیشرفت بلوچستان و بویژه منطقه آزاد چابهار. از موسوي لاري وزیر کشور تا يونسي وزیر اطلاعات. در این میان امثال احمد شيرزاد، هادي خامنه اي، آيت الله توسلي، آيت الله مروي كه معاون قوه قضاييه بود، دكتر نجفي رئيس برنامه و بودجه نیز هر کدام یک گوشه کار را گرفته بودند و این نشان میداد که در جلسات هیات دولت و یا مذاکرات خاتمی با اطرافیانش، مسئله ضرورت توجه به بلوچستان و خنثی کردن توطئه های قومی در دستور کار بود. همه بشدت و حدت، پيشرفت برنامه هاي عمراني را پيگيري مي كردند. ظاهرا قرار بود خيلي اتفاقات بيفتد.
جناح راست كه از گيجي ضربه دوم خرداد خارج شد توسط امام جمعه و نماينده ولايت فقيه به نام حجت الاسلام موسوي با همكاري بسيجيان شروع به دخالت و كارشكني در منطقه آزاد چابهار كرد.
همین موسوي که سهم زیادی در آشفتگی های امروز منطقه و بر پا شدن عملیات تروریسی و مسلحانه دارد، در هفته دولت در شهريور سال 1379 با همكاري بسيج به اركسترهای موسيقي قانوني كه بدعوت شركت ها براي رونق بخشي به جشن و داغ كردن بازار خريد و فروش كالا به منطقه می ررفتند حمله کرد و آنها را به وضع اسفباري متواري ساخت. او می خواست ثابت کند قدرت نه دراختیار خاتمی، بلکه در دست خامنه ایست و او نماینده قدرت. الحق دراین کار موفق عمل کرد و اوضاع کنونی بلوچستان را موجب شد. منطقه ای که خود خامنه ای به اتکاء یک دوران کوتاه تبعید به آنجا در زمان شاه، خود را کارشناس منطقه هم می داند. و دیدیم و دیدند میزان اطلاع و اشراف وی را به منطقه ای که اکنون عملا درگیری جنگ منطقه ای شده و در تیول شبکه های قاچاق مواد مخدر، القاعده و توطئه های بلوچستان بزرگ و جدائی از ایران است.
همان زمان در مطبوعات وقت از نبودن بانك و بيمه خارجي بعنوان دو ضعف بزرگ منطقه چابهار می نوشتند که به دلیل آن عملا هيچ شركتي نتوانست در چابهار سرمايه گذاري كند. اما جبهه متحد ضد اصلاحات که گرفتار کوته بینی بود و همه چیز را تا نوک بینی بیشتر نمی دیدید، اجازه رفع این دو ضعف را به دولت نداد.
همه چیز راکد شد، مگر فعالیت های نظامی! نيروي دريايي سپاه پاسداران در چابهار اراضي وسیعی را غصب کرد و در حاشيه شهر و در همسايگي منطقه آزاد يكي از فعال ترين بنادر غير قانوني را بوجود آورد كه روزي كروبي در مجلس تهديد به افشاي آن كرد.
همان زمان گزارش مستندی با عکس در اختیار رئیس مجلس قرار گرفته بود که نشان می داد شب ها كشتي های بزرگ در وسط دريا لنگر مي اندازند و واردات غیر قانونی در حدی است که بعلت پائين بودن ظرفيت لنگرگاه سپاه امكان پهلو گرفتن همه كشتي نبود. كشتي ها در دريا آرام می گرفتند و لنج های متعلق به سپاه پاسداران محتويات كشتي را كانتيتر كانتينر خالي و در لنگرگاه نيروي دريايي سپاه در چابهار منتقل می کردند.
از همين راه بسياري از كالاهاي قاچاق از امارات با ايران آمد، بدون پرداخت عوارض گمركي. کالاها توسط تريلي هايي كه وابستگان مافياي قاچاق در اختيار داشتند- پس اين كه توسط نيروي انتظامي پلمب مي شدند تا هيچ نيرويي در بين را مانع آنها نشود- بسوي بازارهاي فروش رهسپار مي شدند. منطقه آزاد چابهار و هر نوع آبادانی در بلوچستان خلاصه شد در همان بندری که دراختیار سپاه بود و کالائی که از این طریق قاچاقی وارد منطقه شده و به تهران و نقاط مرکزی کشور منتقل می شد.
حتی از انتشار خبر و گزارش تصویری طرح ويلاهاي ويژه منطقه آزاد جلوگیری شد. شد. گروه های پاسدار به اكيپ های نقشه برداري شبیخون می زدند و نفرات را با تمام تجهيزات نقشه برداري توقيف کرده و با خود می بردند. دیماه سال 1379 خبرها به روزنامه ها می رسید اما چه کسی جرات داشت آنها را منتشر کند و خود را با شاخ سپاه درگیر کند؟ بهانه ها همه جنگی و نظامی و امنیتی بود. مثلا می گفتند هر نوع عكس يا فيلمبرداری خلاف امنیت پایگاه نظامی سپاه است.
مسعود هاشم زهي معاون منطقه آزاد چابهاركه از بلوچ هاي اصلاح طلب بود و دو سال بعد هنگامي كه نماينده خاش در مجلس بود یکبار پا پیش گذاشت و خواست مقابل سپاه بایستند. مدتی بعد همراه دكتر عليرضا نوري برادر عبدالله نوري در تصادف مشكوكي در راه شمال كشته شد.
این حساسيت ها که نشان مي داد كاسه اي زير نيم كاسه است، اغلب تحت عنوان مقابله با جاسوسی اسرائیل و عواملش در منطقه توجهی می شد!
سرانجام نام نيروي دريايي سپاه در چابهار يك بار ديگر بر سر زبان ها افتاد. آمريكا پس از حمله به افغانستان و سقوط طالبان مدعي شد بخشي از عوامل القاعده در افغانستان با لنج هاي سپاه از چابهار به دبي فرار كرده اند و كاملا هم به نظر محتمل مي آمد. حال همان ها که با لنج های سپاه رفتند، با کشی های امریکائی به بلوچستان پاکستان منتقل شده اند تا عملیات مسلحانه را در ایران ادامه بدهند!
هر بار گزارشی از این کارشکنی ها توسط دولت خاتمی به بیت رهبری و شخص رهبر بعنوان فرمانده کل قوا داده شد، پاسخ ثابت بود: در هر امر ملکی در منطقه باید از مقام معظم رهبری استعلام شود و در مقدمه این پاسخ؛ با پیشنهاد ارائه شده مخالفت شده بود.

راه توده 150 24.09.2007
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت