راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

روی دوم سکه "اقتصاد بازار"
ولادیمیر دکـتیریف روزنامه «پراودا»
برگردان: ا. م. شیزلی

 

                           

آنهائی که در سال های ٨٠ قرن گذشته اقتصاد بازار را به ما تبلیغ کردند، از جواب دادن به این سئوال که، روی دوم سکه چگونه است، شرمگینانه سرپیچیدند. اما، اکثریت مردم میهن ما قبل از هر چیزی، درست همان روی ناپیدای سکه را می دیدند.
موسسات تولیدی، صنعتی و تعاونی های کشاورزی هزار- هزار بسته شد و همراه با آنها، محل های کار و اشتغال از میان رفت. دهها میلیون هموطن ما به انسان های ”زیادی“، ”غیر لازم“ تبدیل گردیدند. آنها مجبور شدند منبع معاش خود را سریعا عوض نموده و منابع تازه ای برای امرار معاش، برای زنده ماندن بجویند. که این هم، برای همگان قابل دسترس نبود. موج خودکشی ها سراسر کشور را در نوردید، بسیاری مردم از روی یأس به مواد الکلی روی آوردند و به قعر چاه فلاکت در غلتیدند. میلیون ها خانواده از هم پاشیدند و میلیونها کودک ولگرد در کوچه و خیابانهای شهرها پدیدار شدند.
در سالهای اخیر، زندگی اقتصادی کشور هر چند بصورت یک جانبه، تا حدودی رو به تثبیت نهاده است. اساسا بخش هائی از صادرات که مواد اولیه و خام تولیدات غرب را تأمین می نماید، توسعه می یابد. در نتیجه، نرخ بیکاری بتدریج کاهش می یابد. اما، بموازات این، عملیات تخریب و از میان بردن پتانسیل تولیدی کشور که احتیاجات بازار داخلی، نیازمندی های ما و شما را تأمین می کرد، همچنان ادامه دارد. آمار موسسات تولیدی ورشکسته سالانه سر به دهها هزار واحد می زند. و به این ترتیب میلیون ها زحمتکش با پیوستن به ارتش بیکاران، جای آنهائی را که بطور اتفاقی، پنجره شانس به روی شان باز شده و کار پیدا کرده اند، پر می کـنند.
امروزه مسئولین بسیاری از واحدهای تولیدی از کمبود نیروی متخصص اظهار نارضایتی می کـنند. در عین حال، تقاضای بازار کار از میزان رسمی بیکاران بسیار کمتر است و برای هیچ ارگانی مسئله آموزش متخصصان از میان کارگران بیکار مطرح نیست، تا در صورت لزوم از تخصص آنها بهره مند شوند. مقامات رژیم حاکم، این کار را وظیفه دولت نمی دانند.
مهمتر از همه، میزان بیکاری در جاهائی بیشتر است که، موسساتی که به کار آنها احتیاج دارند، در آنجا موجود نیستند و جائی هم برای رفتن ندارند و در جائی هم که احتمال یافتن کار وجود دارد، مشکل مسکن بیداد می کـند. تازه، هر کس که اندک توانی دارد، با دور ریخته های برخی خانواده ها خود را تأمین می کنند و بقیه، به اعماق بدبختی ها فرو می روند. حاکمیت هم خود را با سرریز کردن جیب های خود از دارائی های غارت شده مردم، سرگرم کرده است.



راه توده 168 25.02.2008
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت