راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

بخوانیم و بیاندیشیم
چگونه یک انقلاب عظیم را
به انحراف و نابودی کشاندند

یکسال و اندی پیش، روزنامه اعتماد ملی برای مصاحبه به سراغ فردی در کنار دست احمدی نژاد رفت، که گفته می شود پس از یک دوره مطالعه روی طرح های حزبی و سازمان حزب "نازی" آلمان، با الگوبرداری از آن تزها و آن تجربیات به ایران بازگشت. پس از بازگشت از آلمان به ایران در قلب ستاد حزب الله، گروه های فشار و کلاس های تدریس بسیج و سپاه قرار گرفت و با احمدی نژاد به دولت آمد. این فرد "محمد علی رامین" نام دارد. با موئی نیمه بور و نیمه خرمائی که از مشخصه های نژادی قوم یهود است و پوستی روشن و اروپائی. خودش مدعی است زاده دزفول است!

 

یکسال و اندی پیش، روزنامه اعتماد ملی برای مصاحبه به سراغ فردی در کنار دست احمدی نژاد رفت، که گفته می شود پس از یک دوره مطالعه روی طرح های حزبی و سازمان حزب "نازی" آلمان، با الگوبرداری از آن تزها و آن تجربیات به ایران بازگشت. پس از بازگشت از آلمان به ایران در قلب ستاد حزب الله، گروه های فشار و کلاس های تدریس بسیج و سپاه قرار گرفت و با احمدی نژاد به دولت آمد. این فرد "محمد علی رامین" نام دارد. با موئی نیمه بور و نیمه خرمائی که از مشخصه های نژادی قوم یهود است و پوستی روشن و اروپائی. خودش مدعی است زاده دزفول است و تحصیلات اولیه را هم در دزفول و خرمشهر و آبادان طی کرده است، اما چهره او، یگانه نشانه ای که ندارد، نشانه ای از مردم جنوب ایران است.
این مصاحبه را "فیاض زاهد" و "سرگه بارسقیان" از طرف روزنامه اعتماد ملی با "رامین" انجام دادند. یک خبرنگار مسلمان و یک خبرنگار از اقلیت مسیحی ایران. مصاحبه ایست حرفه ای و آگاهانه. در این یکسال و اندی که از آن مصاحبه می گذرد، آن دو مصاحبه کننده هنوز در اعتماد ملی هستند یا نیستند و یا چه سرنوشتی پیدا کردند بر ما معلوم نیست، موضوع بحث هم این نیست.
موضوع سئوالات دقیقی است که آنها با "رامین" در میان می گذارند و پاسخ هائی است که از او در می آورند. از جمله معلوم می شود این چهره سوپر انقلابی و به گفته رهبر جمهوری اسلامی "رویش یافته پس از انقلاب" درست در آغاز جنبش انقلابی ایران، یعنی در سال 56 ترک کشور گفته و به اروپا رفته و پس از انقلاب برای مدت کوتاهی به ایران بازگشته و به گفته خودش، بار دیگر به توصیه آنها(؟) که وی از از آنها حرف شنوی داشته به اروپا و آلمان بازگشته است. در باره فعالیت های پیش و پس از انقلابش در آلمان مطالبی را گفته که بی نیاز از توضیح ماست، اما در باره پرونده ای که بموجب آن دولت آلمان اخراج را به وی ابلاغ کرده سخنی نگفته است. نقشی درترورها داشته؟ با ماجرای میکونوس در ارتباط بوده؟ جاسوسی می کرد؟ توضیحی نمی دهد و متاسفانه سئوالی هم از او دراین ارتباط نمی شود، که شاید دلیل آن رعایت مسائل امنیتی بوده است!
تاریخی هائی که می رود و می آید را ما با رنگ قرمز مشخص کرده ایم تا به آنها توجه بیشتری بشود.
او که تئوریسین طرح "هولوکاست" است و دو خبرنگار اعتماد ملی بدرستی یادآوری می کنند که این ماجرا چه خدمت بزرگی به اسرائیل در عرصه جهان و منطقه کرد، پاسخ هائی به سئوالات می دهد که اگر با سخنان رهبر مقایسه شود، بسیار به هم شبیه اند. از جمله سیاست خارجی تهاجمی و طلبکارانه و تسلیم طلبی اصلاح طلبان و نکاتی دیگر، که هر خواننده ای می تواند به فکر فرو برود و از خود بپرسد: امثال رامین و بصورت شبکه ای و نفوذی این حرف ها و فرضیات و اصطلاحات را در دهان رهبر می گذارند و یا برعکس، رهبر در محافل در بسته این فرضیات و طرح ها را عنون می کند و اینها آن را تکرار می کنند.
از صدور فتوای ترور سلمان رشدی که آن را معلوم نیست چگونه به امضای آیت الله خمینی رساندند، تا امروز که سینه چاکان آن فتوا قدرت را در جمهوری اسلامی قبضه کرده اند، یک رگ سیاه در بدن جمهوری اسلامی خونی آلوده را جا به جا می کند و به قلب حوادث و رویدادهای بزرگ می رساند. این توهم توطئه نیست، بلکه نتیجه ایست که از نشانه ها می توان و باید گرفت. از جمله از همین مصاحبه که آن را در حد حوصله همگان برای خواندن آن خلاصه کرده ایم و توصیه می کنیم نه یکبار که چند بار بخوانند. بخوانند تا بدانند در جمهوری اسلامی هم، بقول نیما "زردها، بی خود، قرمز نشدند. قرمزی رنگ نیانداخته است، بی خودی بر دیوار"
در جای جای حاکمیت، مهره کاشته اند. نمی گوئیم همه حقوق بگیر و در استخدام محافل جاسوسی بین المللی اند، زیرا ما سند ومدرک آن را دراختیار نداریم. اما می گوئیم و روی آن پافشاری می کنیم که باید نشانه ها را بخاطر سپرد و پی گرفت. از همین نشانه هاست که می تواند نتیجه گرفت: با شعار علیه اسرائیل، به اسرائیل خدمت کردند، با شعار علیه امریکا، درنده ترین جناح را به کاخ سفید فرستادند و اکنون هم درخدمت ادامه آن باصطلاح سیاست ورزی می کنند. با شعار انقلاب علیه انقلاب عمل کردند، شعارهای انقلاب را مسخ کردند و اهداف و آرمان های خود را جایگزین آن کردند. هر نیروی ملی و میهن دوستی را یا کشتند، یا مجبور به سکوت کردند و یا خانه نشین و یا مرعوب و دست و پا بسته، و خود شدند محور. همچنان که آقای "رامین" محور در دولت احمدی نژاد است.
بخوانیم و بیاندیشم، قبل از آنکه یکدست و یکسویه پس بزنیم و روی از این واقعیات تلخ برگردانیم. مهم نیست که مصاحبه یکسال و اندی پیش انجام شده، مهم آنست که بدانیم چه شد که احمدی نژاد آمد؟ چه شد که سیاست نظامی بر جمهوری اسلامی حاکم شد؟ چگونه به قربانگاه جنگ و حمله اتمی و غیر اتمی برده می شویم؟ چگونه است که محرمانه ترین اطلاعات اتمی و پرونده حال و روز جسمی و روانی و خصوصی ترین مناسبات رهبران جمهوری اسلامی دراختیار محافل بین المللی است؟ و سرانجام اینکه: چگونه و بدست چه عواملی بزرگترین قیام یک ملت در تاریخ معاصر جهان برای آزادی و استقلال و عدالت را به فلاکت حاکم امروز کشاندند؟

مصاحبه:

آقای رامین خوانندگان ما می خواهند بدانند شما کیستید؟ بیوگرافی شما چیست؟
رامین: انسان‌های بزرگ وقتی به دنیا می‌آیند مهم نیست چند سال عمر كرده باشند، هر لحظه از عمر آنها یك برگ و اثری را برعالم بشریت دارد و بیوگرافی آنها همان خیرات و بركاتی است كه از خودشان به‌جای می‌گذارند.
- بالاخره شما در كجا و در چه سالی متولد شدید؟
رامین: من در دزفول، بهمن ماه سال 1332 متولد شدم. در یك خانواده از باغداران دزفول. مرحوم ابوی از شخصیت‌های محترم بازار بودند. در خرمشهر و آبادان دوران سربازی را در نیروی دریایی گذراندم. در سال 56 به اروپا رفتم. در خارج با انجمن‌های اسلا‌می دانشجویان ایرانی در اروپا و آمریكا علیه شاه تلاش داشتیم.
- در آلمان چه رشته‌ای خواندید؟
رامین: تحصیلا‌ت من در رشته‌های مهندسی مكانیك و در این مایه‌ها بود. در دانشگاه كارلسروهه و دوسلدورف درس خواندم. در سال 1373 به ایران برگشتم.
- چرا دوره دكترا را تمام نكردید؟
رامین: دولت آلمان من را از نظر اقامت در مضیقه قرار داد. در سال 1361 به زندان افتادم و بعد از آزادی از زندان كه به كمك دولت جمهوری اسلا‌می ایران انجام شد، بطور موقت تا پایان تحصیلا‌ت به من اقامت دادند. دولت آلمان در سال 72 فشار را بر من زیاد كرد. مجبور شدم درخواست پناهندگی اجتماعی برای ادامه تحصیل بدهم . باتوجه به هویت و شخصیت سیاسی- فرهنگی كه آنجا داشتم نتوانستم درخواست پناهندگی بدهم. از كل تحصیل صرفنظر كردم.

درخارج امام جمعه شهر دانشگاهی خودم بودم. موسس اتحادیه راه اسلا‌می در اروپا و هم چنین موسس جمعیت اسلا‌می در كارلسروهه بودم.
- می گویند شما در خارج با گروه‌های ماركسیست و گروه‌های وابسته به سازمان مجاهدین خلیق علیه شاه در اروپا همكاری‌هایی داشتید.
رامین: این سئوال به همراه با یك مجموعه تهمت و افترا ست. من طرح آن را غلط می‌دانم.
من از سال 46 در مجموعه‌های مذهبی دزفول بوده‌ام. سال 50 دوستان من را ساواك دستگیر كرد، كه الا‌ن همان افراد قاضی شرع هستند. سال 53 كه من هنوز خودم دانش‌آموز بودم، حداقل 3 نفر از دوستان دانشجوی من در شوشتر به خاطر فرار از سوی رژیم شاه كشته شدند. در این سئوال به سراغ ماركسیست‌ها رفتید در حالیكه هرچه در پرونده زندگی من است علیه ماركسیست‌ها و چپی‌ها است.

- محمدعلی رامین از یك خانواده مذهبی از یك شهر مذهبی مثل دزفول برمی‌خیزد و برای تحصیل به اروپا می رود. انقلا‌ب می‌شود و بعد دزفول و شهرهای اطراف مورد هجوم ارتش بعث عراق قرار می‌گیرد، محمدعلی رامین به ایران برنمی‌گردد. تا سال 73. آیا به شما تكلیف شده بود كه در كارلسروهه بمانید و به تبلیغات اسلا‌می بپردازید؟ چرا زودتر برنگشتید؟

رامین: بعد از شروع جنگ بنده بلا‌فاصله به ایران آمدم و از هیچكس هم سوال نكردم. ولی مسوولا‌نی كه از آنها حرف‌ شنوی داشتیم به ما فرمودند كه ما 2 مشكل داریم. یكی اینكه دارو نداریم، با این همه مجروح و مصدوم گاهی وقت‌ها نخ جراحی و كیسه خون نداشتیم. مطلب بعد، بحث تبلیغاتی بود. آنچنان مورد تهاجم تبلیغات وحشتناك رسانه‌های غربی همزمان با تهاجم نظامی قرار گرفتیم. وقتی من همان روزهای آغازین به ایران آمدم من را توبیخ كردند و گفتند الا‌ن زمانی نیست كه شما اینجا باشید و ما را دو مرتبه برگرداندند . خلا‌صه آنكه كسانی كه در ایران درس می‌خواندند ایام تعطیلا‌ت‌شان را به اروپا و آمریكا آمدند ولی بنده و امثال بنده كه در اروپا درس می‌خواندیم ایام تعطیلا‌ت‌مان را به ایران آمدیم و تا جایی كه مقدور بود به زیارت مومنین و رزمندگان می‌رفتیم. این كلیت ماجرا است.
- شما برای بنیاد هولوكاست نخواستید وزارت امورخارجه متولی آن شود و به همین جهت یك NGO یا سازمان غیر دولتی تحت عنوان كمیته حقیقت‌ یابی هولوكاست ایجاد كردید و خودتان هم دبیركل بنیاد حمایتی هولوكاست شدید.
رامین: بنده همیشه سعی كرده‌ام به‌عنوان یك شخص مستقل از دولت و حكومت یكسری فعالیت‌های ملی و بین‌المللی را انجام بدهم.
در دوره آقای خاتمی، زمانی كه مجلس ششم و دولت آقای خاتمی به شدت متمایل به غرب بودند و احساس می‌كردند باید به‌ نوعی با پذیرش اراده غربی‌ها كشور ما را اداره كنند، بنده در دانشگاه تهران كنفرانس را بنام "جهان پس از آمریكا" برگزار كردم و ثابت كردم كه آمریكا از درون در حال فروپاشی است.
- حسن عباسی(معروف به دکتر عباسی استاد راهبردی دانشگاه سپا) هم چنین نظری داشتند.
رامین: نه، آن زمان آقای حسن عباسی چندان مطرح نبودند. در آن زمان استاد حسن عباسی حضور دانشگاهی گسترده‌ای مثل الا‌ن نداشتند. در آن زمان اطلا‌عات بنده از درون آمریكا نشان می‌داد كه آمریكا در حال افول است اما به دلیل فرافكنی كه می‌كند و به ‌جای اینكه به حل مشكلا‌ت خودش بپردازد تا به‌طور طبیعی در یك فرآیند زمانی 15-10 سال به یك قدرت جهانی د رجه دو مثل انگلستان، فرانسه و اسپانیا كه بعداز اوج گرفتن، افول كردند تبدیل شود. چون احساس می‌كردم آمریكا بعد از ماجرای 11 سپتامبر به‌دنبال فرافكنی هست، ادعا كردم كه این شیوه قطعا به فروپاشی سریع آمریكا منجر خواهد شد. زمانی كه بنده این ادعا را مطرح كردم كسی حاضر نبود این حرف بنده را بپذیرد.این ایده را اولین بار در سال 71 مطرح كردم. در زمانیكه دیدم صهیونیست‌ها توانستند اروپایی‌های متشتت و متفرق را دور هم جمع كنند و اتحادیه اروپا را ایجاد كنند. صهیونیست‌ها احساس می‌كنند با این وضعیت احتمال فروپاشی آمریكا وجود دارد و برای ایجاد یك دولت سرمایه‌های صهیونیزم برای اینکه جانبی را در غرب نگهدارد اتحادیه اروپا را بوجود آوردند.

- شما گفته‌اید من از مدت‌ها پیش این عقیده هولوکاست را داشته‌ام و بعد با آقای احمدی‌نژاد مطرح كردم. آیا از همان ابتدای حضور در آلمان این افكار در شما شكل گرفت؟
رامین:

بنده از سال 49 یا 50 وقتی كه با تحلیل‌های امام خمینی(ره) در بررسی موضوع ولا‌یت فقیه آشنا شدم متوجه شدم كه یك مسلمان واقعی، یك شهروند جهانی است و از همان زمان هم موضوع امامت امام مهدی(ع) و اصل ظهور را بعنوان یك شرایطی تلقی می‌كردم كه در آن زمان هم بشریت یا همه مسلمانان شهروندان جهانی خواهند بود. با همین نگاه هم به اروپا رفتم . شما زمان طرح این موضوع از سوی جمهوری اسلا‌می را در نظر بگیرید، زمانی است كه غربی‌ها پرونده‌ای به نام پرونده‌هسته‌ای علیه جمهوری اسلا‌می ساخته‌اند، تمام مراكز علمی و فنی ما را به تعطیلی كشاندند و انواع و اقسام تهدیدهای سیاسی و نظامی امنیتی را هم علیه ما مطرح می‌كردند، به نحوی كه می‌خواستند به‌نوعی دانشمندان ما را در داخل بیكار كنند و آنها را در كشورهای خودشان به خدمت بگیرند. آقای رئیس‌جمهور چنین موضوعی – هولوکاست- را مطرح كرد. در حقیقت پرونده‌ای را علیه غرب باز كردند كه باز كردن آن از همان زمان به مفهوم بسته شدن پرونده‌هسته‌ای از سوی ما بود.
- آیا كنفرانس هولوكاست باعث نشد كه یك تهدید جدی امنیتی علیه دولت اسرائیل شكل بگیرد و دولت اسرائیل مظلوم‌نمایی بیشتری بكند و بگوید اگر من زرادخانه و تسلیحات هسته‌ای دارم، اگر رهبران حماس و رهبران فلسطینی را ترور می‌كنم، اگر آماده عملیات هوایی علیه دولت ایران می‌شوم، اگر كمیته ایپك را در كنگره آمریكا علیه ایران فعال می‌كنم، اگر در جامعه جهانی می‌گویم جلوی این دولت را بگیرید به این دلیل است که دولت ایران دولت خطرناكی است و برای جهان تهدید به‌حساب می‌آید؟ ما چه خوشمان بیاید چه نه، از سال 1948 به این سو، اسرائیل را سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته و براساس منشور سازمان ملل متحد هیچ كشوری حق ندارد خواهان نابودی كشور دیگری كه عضویت سازمان ملل متحد را دارد اعلا‌م كند و روزنامه‌ها آرتص در سر مقاله بسیار بلند بالا‌یی برگزاری كنفرانس هولوكاست را بزرگترین خدمت به ثبات و تثبیت امنیتی اسرائیل در 50 سال گذشته اعلا‌م كرد. شما فكر می‌كنید با سیاست‌ها انتحاری، سیاست‌های رادیكال منافع ملی مردم ایران تامین می‌شود؟ فكر می‌كنید دولت‌های بزرگ و اسرائیل تنها با شعارهای افراطی نابود می‌شوند یا خوراك لا‌زم به دست آنها داده می‌شود؟
رامین: فرمایشات شما مجموعه‌ای از فرضیات غلط بود.
- اگر فرضیات من غلط باشد، چندان خطرناك نیست چون من كشور را اداره نمی‌كنم و برای ثبات و حیات جمهوری اسلا‌می تصمیم نمی‌گیرم، اما اگر فرضیات شما و دوستان‌تان مثل آقای احمدی‌نژاد اشتباه باشد این آخرین اشتباه است. چون شما دیگر فرصت جبران نخواهید داشت، لذا چون در منصب اداره كشور قرار گرفته اید. من و همكارانم می‌توانیم اینجا فرضیه ببافیم كه می‌توانیم از روی میزهای تحریریه روزنامه سكوی پرتاب ماهواره نصب كنیم. این فرضیه است یا عملی می‌شود یا نمی‌شود. اما وقتی شما موضوعی را در دنیا مطرح می‌كنید كه منافع و امنیت ملی ایران را در دنیا به شدت تهدید می‌كند، نمی‌توانید فرضیه‌های خطا داشته باشید.
رامین: شما با همین روزنامه اعتماد ملی می‌توانید اعتماد ملی را سلب كنید و باعث مخدوش شدن...
- نه نه، برگردیم به بحث‌مان. ما كه درباره اعتمادملی صحبت نمی‌كنیم. سوال این است كه شما در آن مقطع پرونده هولوكاست را مطرح كردید و می‌گویید ما پرونده هسته‌ای را بستیم. چطور بستید؟ قطعنامه سوم علیه ایران صادر شد.
رامین: خب، قطعنامه سوم صادر شد که شد. شما باید به اصل كار برگردید.
- اصل كار این است كه تورم سه رقمی شد، بانك‌های ما در دنیا بلوكه شد، اعتبارات ما باز نشد. امروز نمی‌توانیم برخی از داروهای حساس را تهیه كنیم. دیگر چه اتفاقی قرار است بیفتد؟ وضع بنزین هم كه این‌طور است. دیگر شما منتظر چه چیزی هستید؟ منتظرید چه اتفاقی بیافتد؟
رامین: در آن شرایط، سه سال بود ما را كاملا‌ محاصره كرده بودند، هر تهدیدی را مطرح كرده بودند، تمام مراكز علمی و فنی و تخصصی، حتی مطالعاتی، پژوهشی ما را تعطیل كرده بودند و مجموعه‌ای از اطلا‌عات امنیتی ما را در اختیار گرفته بودند و با استفاده از آنها و همچنین با به بازی گرفتن عده‌ای كه ترسیده بودند...
- آقای رامین، از كجا حرف می‌زنید؟ جایی كه از آن اسم می‌برید كجاست؟ فرضیه‌هایی كه می‌گویید را من درك نمی‌كنم. بدهید چه كسی اطلا‌عات امنیتی را برده بود؟ معاهدات پاریس و سعدآباد تسلیم بود؟ مگر آقای خاتمی و حسن روحانی شخصا می‌توانستند تصمیم بگیرند؟ واقعا شما فكر می‌كنید آنها تصمیم گیرنده نهایی بودند؟ همین‌طور كه الا‌ن آقای احمدی‌نژاد تصمیم‌گیرنده نهائی است؟ این نظام است كه تصمیم می‌گیرد.
رامین:
در آن فضا یا باید آن روند را ادامه می‌دادیم و بیش از گذشته تسلیم اراده آنها می شدیم و یا باید از یك جایی، بعد از آنهمه خلف وعده و پیمان‌هایی كه بستند و شكستند از حقوق‌‌مان دفاع می‌كردیم. در اینجا به زمان دولت و رئیس‌جمهور ما آمد كه بهتر است یك بحث چالشی با غرب را مطرح كنیم و برای اولین بار بود كه ما وارد سیاستی فعال شویم و این ما بودیم كه برای اروپایی‌ها طرح موضوع هولوكاست كردیم.
می‌دانید كه تا قبل از جنگ دوم اروپا، آمریكا به عنوان یك قدرت حاشیه‌ای مطرح بود. با جنگ دوم اروپا، صهیونیست‌ها كه كاملا‌ بر آمریكا و بسیاری از كشور‌های اروپایی مسلط بودند موفق شدند با ایجاد جنگ و خونریزی و كشته شدن بیش از 50 میلیون نفر قدرت جهانی را تغییر دهند. یعنی انگلستان كه قدرت اول بود و آلمان‌ها كه به صورت قدرت بالقوه بر سراسر اروپا مسلط شده بودند و داعیه سلطه جهانی حمایتی‌هم داشتند و همچنین فرانسوی‌ها كه آنها هم مدعی بودند، در هم ریخته شدند و شكست خوردند و كشور‌هایشان مخروبه شد و به شدت دچار آسیب‌دیدگی‌های اجتماعی و اقتصادی شدند.
قدرت آلمان متلا‌شی شد و قدرت‌های انگلیس و فرانسه هم ابرقدرتی خود را از دست داد و از اینجا به بعد آمریكا به عنوان ابرقدرت اول جهان مطرح شد و در واقع میراث خود قدرت انگلستان جهان شد. از این به بعد این صهیونیست‌ها بودند كه اراده خودشان را از طریق ابرقدرت جدید جهانی یعنی آمریكا در سراسر جهان اعمال كردند.
اما خطر مهم‌ تر قوم یهود است. یهودی‌ها طبق اعتقادات خودشان كه در تورات آمده، تا آمدن نجات‌ بخش، اجازه ندارند در یكجا جمع شدند زیرا دچار فتنه‌گری خواهند شد و نابود و ریشه‌كن خواهند شد. با توجه به اینكه مسیحیان در طول 3 هزار سال برای ریشه‌كن كردن قوم یهود بارها و بارها اقدام ‌كردند و موفق نشدند ریشه یهودیت را بكنند، فرضیه این است كه مسلمانان یكروز قیام كنند و با مسیحیان و به كمك افكار عمومی جهانی كه شاهد جنایت‌صهیونیست‌ها بوده‌اند قوم یهود را ریشه کن کنند. این برای قوم یهود یك بحران است كه از آن گریزی هم نیست و تا زمانی‌كه اسرائیل هست، تهدیدی عینی برای قوم یهود هست.
دراینجا جمهوری اسلا‌می با طرح موضوع هولوكاست در مقابل قوم یهود قرار ندارد، بلكه همراه با مومنین قوم یهود علیه گروه جنایتكار و ظالم صهیونیست‌ قرار دارد. اینها كه اسرائیل را بوجود آوردند و هم بر سازمان ملل و شورای امنیت و دولت‌هایی مثل آمریكا و انگلیس مسلط هستند و این سلطه جهانی صهیونیستی نه ‌تنها تهدیدی برای مسلمانان است و نه فقط آینده جهان اسلا‌م و جهان غرب را به خطری اندازند، بلكه قوم یهود را هم تهدید می‌كند.
- آقای رامین، رئیس‌جمهور تابع پروتكل و قوانین بین‌المللی است و نمی‌تواند اظهاراتی بیان كند كه با عرف دیپلماتیك وجامعه بین‌الملل سازگاری ندارد. آقای احمدی‌نژاد در یك جلسه رسمی سخنرانی این اظهارات را بیان كرد. در سمینار دانشگاه تهران.
رامین: بنده كه سخنگوی آقای احمدی‌نژاد نیستم. عرض من این است كه آقای احمدی‌نژاد به‌عنوان یك سیاستمدار هوشمند، زیرك و دوراندیش و آگاه بر شرایط جهانی موضعی را اتخاذ كردند كه خود غربی‌ها هم نمی‌توانستند علیه این موضع به‌طور رسمی وارد شوند. كار رسانه‌ای، تبلیغی و جوسازی روانی بحث دیگری است. كاری است كه هم آنها انجام می‌دهند و هم شما می‌توانید به‌جای مرعوب و تسلیم فضای تبلیغاتی آنهاشدن یك تهاجم رسانه‌ای را در پاسخ به آنها شروع كنید، ولی وقتی شما به‌عنوان روزنامه اعتمادملی مرعوب فضای رسانه‌ای آنها می‌شویم و بدون در نظر گرفتن خواستگاه این سخن، ضرورت و فوایدی كه برای كشور، شما و صلح و امنیت جهانی دارد...
- آقای رامین، ما بیش از اینكه نگران صلح و امنیت جهانی باشم، نگران قول رئیس‌جمهور مبنی بر آوردن نفت بر سر سفره مردم هستیم، نگران فقر و فحشای جامعه خودم هستیم. اولویت برای اداره كشور حكم می‌كند، اول به مشكلا‌ت داخلی بپردازیم، بعد نگران آینده بشریت باشیم. وظیفه رئیس‌جمهور این است كه دغدغه‌های اولیه مردم، درآمد سرانه، تولید ناخالص ملی، تنش‌زدایی، حل پرونده هسته‌ای و بالا‌بردن درصد رفاه كشور را در اولویت قرار بدهد. اگر همه اینها حل شد، رئیس جمهور جایگاه قدرتمند خواهد شد.
رامین: ما از 57 سال انقلا‌بی هستیم. دنیا شناس هستیم و اتفاقا شرایط جهان را بیش از هر زمان دیگری برای قیام امام مهدی(ع) آماده می‌بینیم. بدانید كه آینده جهان در راستای این شعارها شكل خواهد گرفت.

راه توده 193 08.09.2008
 

 فرمات PDF                                                                                                        بازگشت