*

راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

بسوی انتخابات
پای خود را بگذاریم
لای درهای نیمه بسته
 

علیرغم این همه تجربه که از اولین رفراندوم در جمهوری اسلامی تاکنون- یعنی قریب 30 سال- در اختیار همه سیاسیون ایران است، باز هم عده ای بر این تصورند كه با تحریم و با ندادن رای گویا "مشروعیت" حكومت دود می ‌شود، "تكلیف روشن" و "كار یكسره" می ‌گردد.
درحالیکه 30 سال است شاهدیم با یك روز در خانه نشستن هیچ تكلیفی روشن نشده و هیچ كاری یكسره نخواهد شد و "شیشه عمر رژیم" و "ولایت فقیه" هم با این یك روز در هم کوبیده نخواهد شد.
به مردم بگوئیم:
تكلیف رژیم با یك روز نشستن در خانه روشن نمی شود، اما یک روز شرکت در انتخابات و رای دادن به آن کس که در مقابل حکومت و دولت کنونی ایستاده و قصد سرنگونی نظام را هم ندارد، می تواند تکلیف دولتی را روشن کند که نبودن آن، یک گام به جلوست و ادامه بودنش یک گام بلند تر بسوی فاجعه!
به مردم بگوئیم:
اگر شما در انتخابات شركت نكنید، برای شما رئیس جمهور تعیین خواهند كرد.
به مردم بگوییم:
عدم شركت در انتخابات به معنای پایان حكومت نیست، بلكه حتی می ‌تواند به معنای دوام بیشتر راست ترین بخش حكومت باشد.
به مردم بگوئیم:
سخن از تحریم انتخابات با توهم از "مشروعیت" انداختن حکومت پنداری بیش نیست. مگر حكومت شاه كه سی و هفت سال بر سر كار بود در انتخابات پیروز شده بود؟ یا مشروعیت داشت؟ این همه رژیم سلطنتی كه در دنیا وجود دارد مشروعیت سلاطین آنان از كجا آمده است؟ در كدام انتخابات مردم به آنان رای داده اند؟
خود را فریب ندهیم. راست ترین بخش حكومت را عدم مشروعیت ساقط نمی كند، بلکه این مشروعیت را به هم ریختن توازن قوا به سود مردم و جنبش ساقط می ‌كند و این ممکن نیست مگر با حضور تهاجمی مردم برای شرکت در سرنوشت خود و کشورشان در هر فرصت و صحنه ای که فراهم می شود.
بردن یك رئیس‌ جمهور طرفدار اصلاحات به درون حكومت، یعنی تغییر این توازن قوا، یعنی تشدید تضادها، ایجاد اختلال در كاركرد ساختار سرکوبگر، ماجراجو، جنگ طلب و سیاه اندیش حكومت و گسترش بحران در درون این ساختار.
با خود شوخی نکنیم و رو راست باشیم. اغلب "تحریمیان" از مشروعیت، جنبه بین‌المللی آن را در نظر دارند. به دنبال عدم مشروعیت بین‌المللی هستند. اما نداشتن مشروعیت بین‌المللی نیز به معنای سقوط حکومت ها نیست، بلكه پیش از هر چیز به معنای باج دادن در عرصه بین‌المللی است. مگر شاه بیش از سه دهه همینگونه برای خود مشروعیت بین المللی درست نکرد؟
عده ای به روی خود نمی آورند، اما در ته دلشان فکر می کنند امریکا این حکومت نامشروع را بر می دارد و یک حکومت مشروع به جایش آورد. این خام خیالی، ضد ملی تر و توهم آمیزتر از آنست که درباره آن بتوان صحبت کرد.
تا پای جان برای همین حد از شرایط و آزادی ‌های اندکی که هنوز در ایران – حتی در همین انتخابات محدود شده- وجود دارد و فاصله آن را با دوران شاه حفظ می کند باید ایستاد.
اگر همین روزنه‌ها نیز بسته شوند، معلوم نیست چند سال و حتی چند دهه باید برای باز شدن یك روزنه تاریخی دیگر انتظار کشید. این آن چیزیست كه سیاست امروز هر نیروی سیاسی و شخصیت واقع بینی را تعیین می کند، نه شعارهای دهان پرکن ولی پوچ.
در همین یکصدسال اخیر، مردم ما چند بار فرصت‌های اندك آزادی را به دلیل اشتباهات، ندانم كاری‌ها، ماجراجویی ‌ها یا محافظه كاری‌ ها از كف اند؟
دوم خرداد نیز خود از جمله این روزنه ها بود. انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری نیز روزنه دیگری بود و انتخابات کنونی ریاست جمهوری نیز روزنه ای دیگر. همانگونه که انقلاب بهمن 57 نه روزنه که دروازه ای بود گشوده به روی تحولات که به دهها دلیل و نشانه، نتوانستیم آن را برای بزرگترین عبور تاریخی ملت ایران گشوده نگهداریم و همین است که اکنون از لای درهای نیمه بسته آن ناچاریم عبور کنیم. پای خود را لای همین در نیمه بسته آن دروازه بزرگ بگذاریم و اجازه بسته شدن کامل آن را ندهیم.
 

 


راه توده 225 01.06.2009
 

بازگشت