راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

رسیده ایم به مرزهای
تعیین تکلیف بسیج!
 

سپاه پاسداران همایشی را در تهران برپا کرد با نام "همایش بسیج سازندگی".
در جمهوری اسلامی برای بسیاری از تصمیمات و فرمان ها و همایش ها اسمی انتخاب می کنند که با محتوای آن همآهنگی ندارد. یعنی هدف چیز دیگری است، اسم چیز دیگر. مثل همین همایش بسیج سازندگی که به ظاهر برای سازندگی برپا شد و فرمانده کل سپاه پاسداران که در آن حضور یافته بود اعلام داشت بسیج سازندگی جانشین "جهاد سازندگی" شده، که در ابتدای انقلاب برپا شده و واقعا هم در روستاها و شهرهای کوچک ایران کارهای سازندگی کرد. بعد هم که ارتش عراق به ایران حمله کرد، همین جهاد سازندگی نقش مهمی در جبهه های جنگ بازی کرد و بسیاری از بهترین نیروها و کادرهای آن درجبهه های جنگ کشته شدند. یکی از ضربات جنگ عراق به ایران، تحمیل تغییر جهت به همین جهاد سازندگی بود. یعنی از سازندگی مجبور شدند به جنگندگی و دهها هزار کشته جنگ از میان همین نیرو بود.
در همایش اخیر بسیج سازندگی اعلام شد که این همایش برای سازندگی تشکیل شده است، اما به جای آنکه مهندسین و کارشناسان روستائی و مدیران کارخانه ها و صاحبان تجربه جهاد سازندگی در این همایش شرکت کنند و واقعا همایشی باشد برای آبیاری، سمپاشی، باغداری مکانیزه، جاده سازی، تشکیل تعاونی های روستائی، راه اندازی کارخانه های متروکه و فلج شده در چهار گوشه ایران و دهها امر تخصصی دیگر، فرماندهان سپاه به همراه شماری از فرماندهان بسیج و نمایندگان رهبر در این دو نهاد در آن حضور یافتند و فرمانده کل سپاه پاسداران سخنران اصلی آن بود!
خود همین حضور و سخنرانی فرمانده کل سپاه در این همایش، بیش از هر توضیحی نشان داد که هدف از این همایش همه چیز بود، جز سازندگی. و در راس اهداف این همایش انتخابات آینده و وظیفه ای قرار داشت که برای بسیج می خواهند تعیین کنند.
البته می توان حدس زد که نسبت به از هم پاشی نظم بسیج در انتخابات آینده نیز نگران شده اند. یعنی بسیج برود پای صندوق های رای، اما مثلا به جای رای به احمدی نژاد به موسوی رای بدهد که بسیجی تر از فرماندهان امروز بسیج است و حداقل تجربه جنگ و جبهه را در کارنامه اش دارد.
بهرتقدیر این همایش در تهران برگزار شد و فرمانده کل سپاه پاسداران هم در آن سخنرانی انتخاباتی کرد.
سردار سرلشگر عزیز جعفری در این سمینار، از احمدی نژاد نام نبرد، اما مانند رهبر که در سفر به کردستان همه نشانه های احمدی نژاد را به مردم منطقه داد و گفت به او رای بدهید، ایشان هم اشاراتش به احمدی نژاد بود و از جمله گفت:
«به نظر می ‌رسد چند سالی است که تاکیدات مقام معظم رهبری موثر واقع شده و اقدامات خوب و مفیدی در حال انجام است. آن ‌چه مورد نظر است قطعا پیشرفت همراه با عدالت و قرار گرفتن عدالتی با محور توسعه در کشور است. آن ‌چه انقلاب را تهدید می‌کند و خطر آن جدی است در زمینه‌ مسائل غیرنظامی است. همانطور که دیدید در 7- 8 سال گذشته تهدیدات سیاسی در کشور وجود داشت و برخی به صراحت سخن از توقف حرکت انقلاب می‌گفتند. آن بخش از بسیج که بنا به تدبیر مقام معظم رهبری فعالیت‌های نظامی ندارد، جزو نیروهای مسلح محسوب نمی‌شود و مجاز است که در رابطه با انتخابات خود وارد مباحث سیاسی و فعالیت‌های موثر در این زمینه شود. »
این که رهبر چه تدبیری داشته که ایشان از آن خبر دارد و ملت ندارد، بر کسی معلوم نیست. شاید هم رهبر در واکنش به اعتراض های مکرر مخالفان دولت، به ایشان، یعنی فرمانده سپاه و یا سرلشگر فیروز آبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفته لازم نیست با این صراحت از بسیج خواسته شود در انتخابات دخالت کند. و حالا ایشان، یعنی فرمانده کل سپاه برای دور زدن دستور رهبر و پس از همآهنگی با خود او بسیج را دو قسمت کرده تا بتواند کار خودش را بکند!
در جمهوری اسلامی از روی لنگه به لنگه شدن ابروی رهبر و اشارات چشم او و یا غمزه های احمد جنتی در نماز جمعه ها و لب لب کردن های رفسنجانی در نماز جمعه و بقیه آقایان، باید حدس زد اوضاع از چه قرار است و این همان گرفتاری است که درابتدا اشاره کردیم. یعنی نه اسم همایش ها با محتوای آنها همخوانی دارد و نه حضور آدم ها در این همایش ها معنای واقعی خودش را.
بهرحال، سردار فرمانده کل سپاه، در سمینار سازندگی بسیج یک خط قرمز روی دوران اصلاحات و شاید هر نوع اصلاحاتی کشیده و یک نورافکن هم روی جبهه انتخابات شلیک کرد تا بسیج بداند تکلیفش چیست، که مسقیما نقل کردیم.
اما، حتی اگر سخن فرمانده کل سپاه صحیح هم باشد و بسیج به دو قسمت شده و یک قسمت آن نظامی است که نباید در انتخابات دخالت کند و مثلا به سود احمدی نژاد وارد میدان شود، تکلیف بقیه بسیج چیست؟
اگر بسیج همگانی است و بقول آقایان همه مردم ایران بسیجی اند، دراینصورت چرا نماینده رهبر در سپاه و بسیج، یعنی حجت الاسلام ذوالنور مرتب هشدار میدهد که یکوقت اصلاح طلب ها در بسیج نفوذ نکنند!
پس این بسیج، بسیج نیروی سازمان یافته و خاصی است که آقایان ترتیب داده اند. یعنی همان حزب پادگانی.
اجازه بدهید یک حساب سرانگشتی هم بکنیم:
اصلاح طلب ها، حداقل بموجب چند انتخابات بالای 20 میلیون نفر رای دهنده اند.
سن رای هم همان سنی است که کسی می تواند وارد بسیج شود.
جمع واجدین حق رای هم به گفته خود آقایان برای انتخاباتی که در پیش است حدود 45 میلیون است.
اگر قهر 42 در صدی از مردم از انتخابات قبلی ریاست جمهوری و مجلس هفتم و هشتم را هم به آن اضافه کنیم، در واقع چیزی در کاسه حکومت نمی ماند که اسمش بسیج 20 میلیونی و 30 میلیونی غیر نظامی برای شرکت درانتخابات باشد! مگر بسیج یکصد هزار نفره ای باشد که قرار است بعنوان یک وظیفه غیر نظامی 20 میلیون رای از صندوق ها در آورد.
تازه، اگر ما یک بسیج غیر نظامی هم داریم، چرا اجاز نمی فرمایند موسوی و اصلاح طلب ها هم اعضای ستادهای انتخاباتی شان را بفرستند عضو این بسیج غیر نظامی شوند؟ و یا مشارکت و مجاهدین انقلاب و کارگزاران و مشابه آنان هم بروند به داخل این بسیج و به جای تمرین پرت کردن نارنجک فلفل در سخنرانی موسوی در مشهد، چماق در پاچه شلوار پنهان کردن، چاقو و پنجه بکس در جیب گذاشتن و برقراری ارتباط های بی سیمی و با سیمی، کار سیاسی بکنند؟



راه توده 223 18.05.2009
 

بازگشت