راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

جنبش سبز ایران
در شعارهای موزون مردم

 

 

 

نه تنها مرور شعارهای انقلاب 57، بلکه رجوع به گذشته های دور، حتی دورتر از انقلاب مشروطه نیز نشانه هائی را دراختیار ما می گذارد که بموجب آن ها، اعتراضات، مقابله ها، مقاومت ها، شورش ها و حتی پرخاش های جمعی مردم ایران اغلب بصورت موزون بیان شده است. شاید این مرور گذشته را بتوان تا شاهنامه فردوسی پیگیری کرد و نمونه های بسیاری در تائید آنچه می خواهیم بگوئیم پیدا کرد. ما این نشانه ها را علاوه بر اعتراضات و پرخاش های مردم نسبت به قدرت حاکم، شاهان و حکومت ها، حتی در تراژدی ها و یا داستان های عاشقانه در ادبیات ایران می توانیم پیدا کنیم. حتی مخالفت با ارتجاع مذهبی، استبداد سلطنتی و حجاب زنان و... که در اشعار عارف و بهار و ایرج میرزا به آسانی یافت می شود.

برای نمونه درمنظومه خسرو شیرین، آنجا که فرهاد کوه کن را دست بسته به خدمت شاه می برند، این دیالگ زیبا که به "یکه زیاد گوئی" می ماند آغاز می شود:

نخستین بار گفتش: از کجائی؟
بگفت: از دار ملک آشنائی
بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند؟
بگفت: انده خرند و جان فروشند
...
و در خطابیه پر خروش پیرزن و سنجر شاه، باز هم از قول نظامی:
پیرزنی را ستمی در گرفت
دست زد و دامن سنجر گرفت
کای ملک، آزرم تو کم دیده‌ام
وز تو همه ساله ستم دیده‌ام
 شحنه مست آمده در کوی من
زد لگدی چند فرا روی من

بی گنه از خانه برونم کشید      
موی کشان بر سر کویم کشید
گفت فلان نیم‌شب ای کوژپشت      
بر سر کوی تو فلان را که کشت؟
خانه من جست که خونی کجاست؟
ای شه ازین بیش زبونی کجاست
؟
شحنه بود مست که آن خون کند
     
عربده با پیرزنی چون کند؟
 رطل زنان دخل ولایت برند
پیره‌زنان را به جنایت برند


می خواهیم بگوئیم، شعر و شعار، مشخصه بارز اعتراضات مردم ایران است و نسل انقلاب 57 با قاطعیت می تواند این نظر ما را تائید کند، زیرا خود شاهد زنده آن است. حتی در تعزیه هائی که روی داستان های مربوط به صدر اسلام ساخته شده و یا نوحه خوانی های مذهبی در ایران که بکلی متفاوت با همین نوع عزاداری ها در دیگر کشورهای مسلمان توسط شیعیان است، این امر صادق است. یعنی شعار و شعر و دیالگ منظوم، این عزاداری ها را در ایران متفاوت با دیگر کشورهای مسلمان کرده است.

درجریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری که علیه نتیجه و رای مردم کودتای نظامی شد، پیش از آن که رای گیری آغاز شود، زمزمه های موزونی آغاز شده بود که فضای دیگر و هوای تازه ای را تداعی می کرد. نسیم جنبش و انقلابی موزون آغاز شده بود. همان نسیمی که در سال 1357 آغاز شد و مردم بی وقفه برای حوادث روز شعار موزون می ساختند و با یکدیگر آن را دَم می گرفتند. هرکس مدعی شود که این شعارها را شب ها در مساجد و یا محافل مذهبی می نشستند و می ساختند و صبح در دهان مردم می گذاشتند، ادعائی بی پایه و اساس کرده است. شعارها را مردم خود در خیابان ها می ساختند و مضمون آنها برخاسته از همان صحنه هائی بود که می دیدند و یا احساسی بود که نسبت به حکومت و رویدادها داشتند. به همین دلیل، پس از انقلاب و فروکش کردن شور و هیجان سال 57، هرگاه که حکومت شعار از خود می ساخت و از مردم می خواست آن را تکرار کنند، این شعارها هرگز بیان کننده آن شور سال 57 نبودند و یا مردم آن را تکرار نکردند و یا اگر چند ساعتی به اجبار تکرار کردند بسرعت به دست فراموشی سپردند. از جمله شعاری که در روز درگذشت آیت الله طالقانی آقایان پس از رایزنی با هم و برای خنثی کردن هیجان و احساس عمیق مردم نسبت به آیت الله طالقانی ساختند و آن را به ترور آیت الله مطهری پیوند زدند تا بلکه درگذشت آیت الله طالقانی را کم اهمیت جلوه دهند:

"مطهری، مطهری، نزد تو مهمان رسید"

نه نسل انقلاب و نسلی که امروز به صحنه آمده چنین شعاری را به یاد ندارد و در حافظه مردم ایران نیز نیست. اما در همین چند ماه اخیر شاهدیم که بسیاری از شعارهای خود مردم در دوران انقلاب بازسازی و "به روز" شده و در هر فرصتی سر داده می شوند. مثل:

"شاه جنایت می کند، کارتر حمایت می کند"

که اکنون به روز شده و مردم ساخته اند:

"دولت جنایت می کند، رهبر حمایت می کند"

در همان دورانی که مقدمات به صحنه فراخواندن مردم برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم فراهم می شد، زمزمه موزون مردم حضوری متفاوت را بشارت می داد و دیدیم که در طول دو هفته پیش از رای گیری، این حضور متفاوت چه وسعت و شماری به خود گرفت و چه شور و هیجانی را موجب شد.

بدین ترتیب است که چه دیروز(پیش از رای گیری) و چه امروز(درجریان مقابله ادامه دار با کودتای 22 خرداد) آنچه که شناسنامه خیابانی جنبش مردم است، نه رنگ سبز، بلکه موزونی جنبش است. جنبشی که زیر خیمه سبز، با شعارهای روز و موزون به پیش می رود. این شناسنامه بومی جنبش انقلابی مردم ایران است که نه اصطلاح "مخملی" و  "رنگی" و نه "براندازی نرم" و یا "براندازی غیر نرم" نمی توانند عمق و وسعت آن را در خود جای دهند.

برای توده ایها، سخن توده مردم ملاک درک و فهم خواست مردم است. در هیچ تحلیلی از وقایع سیاسی روز، نباید از سخنی که از دل مردم بر می خیزد غفلت کرد. فراموش نکنیم که  گاه یک شعار، یک جمله، یک اصطلاح می تواند باندازه یک تحلیل چندین و چند صفحه ای اعتبار تحلیلی داشته باشد، زیرا درجه آگاهی مردم، آماج های تازه به تازه مردم و خواست های آنها را بازگو می کند. حتی با دقت روی شعارهای مردم می‌توان حضور و پیوستن اقشار و طبقات مختلف مردم را به جنبش حدس زد و بازشناسی کرد.

به این چند  نمونه که از تظاهرات 13 آبان برگرفته ایم توجه کنید:

"لا الله الی الله- احمدی لعنت الله"

این یک شعار مذهبی و درعین حال برخاسته از سینه بازار سنتی ایران است. کلام کسانی است که هفت قدم بدرقه میت بر تابوت خوابیده را برای خود ثواب می دانند.

یا این شعار:

"جنتی، جنتی- تو دشمن ملتی"

که وسعت آگاهی مردم از قدرت های پشت صحنه و نقش آفرینان حوادث خونین را نشان میدهد. (نظیر شعار سال 57 مردم، پس از روی کار آمدن بختیار بعنوان نخست وزیر" ما می گیم شاه نمی خوایم- نخست وزیر عوض میشه!")

یا این شعار در روز 13 آبان امسال:

"رسانه های شیطان- ایرنا و فارس و کیهان"

که بازهم وسعت آگاهی توده های مردم را نشان میدهد.

یا این شعار علیه علی خامنه ای که به طلب مرگ او نرسید و برکناری او را طالب است:

"رهبر ما قاتله، ولایتش باطله"

بسیاری از شعارها در لحظه ساخته می شوند. چه در انقلاب 57 و چه در جنبش کنونی. برای مثال شعارهای مردم در صبح 13 آبان امسال هرگز حامل خشمی نبود که بعد از ظهر همین روز در شعارهای مردم منعکس بود. کسی از خیابان به خانه نرفت و مشورت نکرد تا شعار جدیدی را با خود به خیابان بازگرداند. در همان خیابان و در پاسخ به خشونت حکومت ساخته شدند. در واقع این حکومت است که با تشدید مقابله با خواست مردم، بر عمق و آگاهی جنبش می افزاید و این افزایش آگاهی و خشمی که واکنش به خشم حکومتی است، در شعارهای لحظه به لحظه مردم منعکس می شود.

می خواهیم بگوئیم: به شعارهای مردم با دقت گوش کنیم و در تحلیل رویدادهائی که ناظر آن هستیم، آنها را در نظر بگیریم. این بدان معنی نیست که فلان شعار واقعی و یا غیر واقعی یک جمع معدود را که اغلب نیز به شنا در جهت مخالف آب روان است ملاک قرار بدهیم. خیر! به شعاری توجه کنیم که از دل مردم بر می خیزد و حوادث روز را پاسخ می دهد.

 


 

 

                راه توده 242 09.11.2009

 

بازگشت