راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

مردم خفته نبودند
ما بی خبر بودیم!
سیاوش
 


از میان نامه ها و پیام های رسیده، نامه زیبای دوست عزیزمان "سیاوش" جوان را برای انتشار انتخاب کرده ایم. البته با همان ملاحظاتی که خود وی در پایان نامه اش برای ما نوشته و توصیه کرده است.
دست ایشان را به گرمی می فشاریم و ادامه حضورش را در همین صفی که ما هم در آن قرار داریم و حرکت می کنیم توصیه می کنیم. گرچه بی توصیه ما هم، در همین صف قرار گرفته است.

درود بر شما
من از راه توده بسیار یاد گرفتم . راه توده معلم من در زندگی است. معلمی که مشابه آن را پیدا نکرده ام. این یک تعارف یا تملق نسیت . این واقعیت عینی زندگی من است .من در خیابان ها و در راه پیمایی های مردم، درکنار آنها ماندم. نسل من در ایران دیگر فلج سیاسی نیست. خیزش مردم و فعالیت هایی که می کنند به من و امثال من آرامش خاطری داده که همیشه دنبالش بودیم.
خبر ها چنان بُردی پیدا کرده که باور کردنش برای من که در داخل هستم سخت است. باورتان نمی شود که من بعضی وقت ها شک می کنم که آیا این جامعه همان جامعه ایست که من سعی می کردم اخباری را که می شنیدم و یا می خواندم به میان آنها ببرم و پخش کنم؟ این همان جامعه رخوت زده است که فکر می کردم دیگر امیدی به خودش ندارد؟
به حرف های پدرم و شما که برخاسته ازتجربه چندین دهه فعالیت بود رسیده ام. در طول روزهای راهپیمائی و تظاهرات مردم وقتی ان جمعیت را دیدم تازه فهمیدم حرکت دریا در عمق همیشه ادامه دارد و موج های کوچک روی دریا می تواند به یکباره تبدیل به امواج و توفان بزرگ بشود.
همیشه در طول این دوران خوانده هایم از راه توده و شنیده هایم از پدرم مثل پرده سینما ار جلوی چشمانم رد شدند . جالب است به شما بگویم این خواندن ها و شنیده ها چقدر هوشیاری سیاسی به من داده است.
در اولین شبی که موبایل ها را قطع کردند، ساعت 2 صبح بود و من هنوز بیدار بودم. حدس زدم بزودی دستگیری ها شروع می شود. چون نمی دانستم این دستگیری ها از کجا شروع می شود، یعنی ارشد های سیاسی را می خواهند بگیرند و یا امثال من و یا ما را از صبح زود خانه را ترک کردم و چند روزی باز نگشتم. این بزرگترین تجربه اجتماعی و سیاسی من بود که در بطنش بودم .
در حال حاضر که این مطالب را برایتان می نویسم شعار نویسی برای سیزده آبان آغاز شده است . جالب است بدانید وقتی این روزها را می بینم به درستی مشی حزب توده در اوایل انقلاب پی میبرم و از آن همه هوشیاری تعجب می کنم. مشی حزب توده کم اشتباه تر از دیگران بوده است. این را خیلی از بچه ها قبول کرده اند. بچه هائی که همه شان متولد دهه 60 هستند و اصلا آن سالها را بخاطر ندارند. بلکه با مطالعه مطبوعات آن دوران و به نظرم بیشتر با مطالعه راه توده از آن سالها با خبر شده اند.
نمی دانم می توانید باور کنید یا نه، اما می نویسم که همه بچه ها با قاطعیت از میر حسین موسوی دفاع می کنند و حتی می گویند اگر بلاهای سال های شصت هم بر سرمان بیاید جز این حمایت هیچ راه درست تری وجود ندارد.
اگر این نامه به دستتان رسید آن را در راه توده منتشر کنید که من مطمئن شوم بدستان رسیده است. یا فقط بنویسید "سیاوش نامه ات رسید" همین هم کافی است. اما اگر احیانا خواستید نامه را به عنوان یک پیام منتشر کنید، آن را کامل چاپ نکنید، بلکه جنبه های کلی آن را منتشر کنید.
دوست دار شما سیاوش
 

 

راه توده 241 02.11.2009

 

بازگشت