راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

یادمان نرود
پیش از انتخابات
چه مواضعی داشتیم!
بهرام نگاه

 

شماری از فعالان سیاسی هنوز و پس از حوادث تکاندهنده ای که در تنها ظرف 3 ماه در میهن ما روی داده، همچنان خیالات خود را به جای شرائط واقعی جنبش تبلیغ می کنند. این خیال بافی ها در میان کادرهای رهبری برخی سازمان ها چنان ریشه دوانده که گویا درخت تناور خیال، با توفان حوادث نیز نمی خواهد تکان بخورد!
نام آشنائی در اکثریت که هنوز مصاحبه ایشان با سایت تهیه در یادها و آرشیوها موجود است از جمله این افراد است. موضعگیری ایشان و برخی همفکرانشان این بود که "شرکت در انتخابات و یا تحریم، هر دو یک اقدام سنتی هستند و ما(طیف هم اندیشان ایشان) با کاندید مستقل وارد صحنه میشویم و از مردم می خواهیم به کاندید ما رای بدهند. میدانیم شورای نگهبان کاندیدی ما را رد صلاحیت می کند اما این موضوع برای ما نیز اهمیتی ندارد" (نقل به مضمون)
بعبارت دیگر ابتدا قرار بود ایشان و همفکرانشان کسی را بدون توجه به شرائط ایران کاندیدا و به آلترناتیو تبدیل کنند. البته، از آنجا که این طرح خیالی بود، بعد از مدتی رها شد و بحث "مطالبات محوری" که آنهم در واقع با هدف تضعیف اصلاح طلبان اتخاذ شده بود، پیش کشیده شد. سعی شد مطالباتی مطرح شود که هیچ کاندیدایی اساسا امکان پذیرش آنرا نداشته باشد. هدف به هر شکل ممکن همان تحریم و نشان دادن روی گردانی مردم از اصلاح طلبان بود. این دیدگاه دشمن اصلی خود را اصلاح طلبان می دانست، زیرا از نظر آنان تکلیف اقتدار گرایان روشن است و در میان مردم پایگاه آنچنانی ندارند.
من نمی خواهم به شرایط کنونی اصلاح طلبان در زندان های کودتا اشاره کنم، همچنان که نمی خواهم به بازوی نظامی راستگرایان حاکم و به قول مصاحبه کننده که به تقلید از مطبوعات داخل کشور این راستگرایان را "اقتدارگرا" خطاب می کند تا پایگاه و خواستگاه طبقاتی آنها در خفا باقی بماند. می خواهم گذشته آستانه انتخابات را مرور کنم، زیرا رویدادهای پس از انتخابات آنقدر داغ و تازه هست که هنوز دست و زبان را می سوزاند. با این دست و زبان سوخته، لازم است موضع گیری های گذشته آستانه انتخابات مرور شود تا شاید درسی از آن گرفته شود.
بی توجهی به واقعیت شرائط ایران تا آخرین روزهای قبل از انتخابات و عیان شدن کمربند سبز از میدان تجریش تا میدان راه آهن در تهران ادامه یافت. البته سازمان متبوع ایشان تا دقیقه 90 برای ارائه موضع رسمی طفره رفت. پیدایش جنبش سبز و تصرف خیابان ها از طرف حامیان موسوی سبب شد که تیغ تحریمیان کند شده و شک و تردید ها از عاقبت کار عیان شد. با این حال تحریمیان درون سازمان تا آخرین روزهای اعلام موضع گیری رسمی بر مواضع خود پافشاری کردند و من شخصا این مسئله را در شب های طولانی حضور در پالتاگ شاهد بودم.
در سازمان مورد اشاره سه گرایش تحریم و شرکت و ممتنع ایجاد شد. سرانجام مجعونی عجیب بعنوان موضع سازمان مطرح گشت. گفته شد "جلوی احمدی نژاد را بگیرید ولی به اصلاح طلبان رای ندهید"! یعنی رای سفید بدهید.
یادآوری آن موضع گیری ها البته کمی دردناک است، اما فراموشی آن دردناک تر است زیرا آینده بار دیگر بر مبنای گذشته بنا می شود.
کسی که واقعیت را همانگونه که هست نبیند، فارغ از این که چه اهدافی دارد، مطمئنا در ارائه رهنمود عمل به خطا می رود. طبیعی است که دوری از ایران در شکل گیری این آشفته فکری ها تاثیر مستقیم دارد، اما خود را فریب ندهیم و غفلت های خویش را به حساب مهاجرت و دوری از ایران نگذاریم.
تاسف بار نیست که حتی پس از مناظره های تلویزیونی و به صحنه آمدن میلیون ها ایرانی برای حضور در انتخابات نیز آن دوستان مورد اشاره من دراین یادداشت باز هم بر مواضع غلط و خیالی خود پافشاری کردند؟ همان ها که تصور می کردند و شاید هنوز هم می کنند که باخت اصلاح طلبان داخل کشور و حاشیه حکومت، برد نیروهای مترقی است!
 

راه توده 234 21.09.2009

بازگشت