راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

ترکمن ها
با ملت ایران
در انتخابات همراه شدند
یوللی آمانبای

 

يکی از مسائلی که در ارتباط با جريان جنبش مردم عليه کودتای 22 خرداد درنوشته برخی از مقاله نويسان ترکمن در سايت های ترکمنی ميتوان مشاهده کرد، اين نگرش است که «علت عدم شرکت مليت ها منجمله ترکمن ها در اعتراضات وسيع ميليونی مردم ايران عليه تقلب در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری درايران عدم اعتماد ترکمن ها به حاکميت کنونی بخاطر مسائل پيش آمده دراوايل انقلاب در منطقه ترکمن صحرا » است .
اين تحليل ونگرش چندان درست نيست. زيرا ملت ترکمن هر چند با آگاهی به تجربه تلخ وناگوار اوايل انقلاب وعدم تکرار آن، در انتخابات رياست جمهوری ومجلس شورای اسلامی همواره شرکت کرده واين خود اعتماد اين ملت را به عمل خود نشان می دهد.
ملت ترکمن با گرايش جامعه به اصلاحات وبا اصلاحات همراه بود و از اين حرکت و جنبش مسالمت آميز جدا نشد و به وظايف دمکراتيک و آزاديخواهانه خود منجمله در انتخابات دهمين دوره رياست جمهوری با رای دادن به موسوی و کروبی تاکيدی بر اين امر بود .
اين حرکت نشان ميدهد که گرايش ملت ترکمن درمنطقه با گرايش مسلط درجامعه که همان پروسه آزاديها وحقوق دمکراتيک است ،همراه بوده و از آن جدا نيست. اما به دليل حساس بودن منطقه (بخاطر دو جنگ داخلی درگنبد در اوايل انقلاب که آنهم دلايل خود را دارد)، ملت ترکمن به حرکات اعتراض آميزخيابانی کشيده نشد، اما به وظايف خود عمل کرد. اين عمل ملت ترکمن نسبت به نيروها وسايت های ترکمنی خارج نشين بسيار مترقی درآمد وهمچنين نشان داد که اين سايت ها از ملت خود نيزعقب افتاده اند.
ملت ترکمن به همراه تمامی مردم ايران درانتخابات شرکت کرد نه در چارچوب و بخاطر جدال افراد درحاکميت (برخی ها دوست دارند چنين ببينند)، بلکه بخاطر خواسته های دمکراتيک، منطقی و تاريخی که انقلاب 57 و اين حرکت بصورت عينی جدا پذير از رابطه ستم ملی و طبقاتی نبود. اين حرکت وجابجايی بنيادی درجنبش مردم ايران وبه همراه آن ملت ترکمن، پايه در تغيير ايدئولوژی سنتی، باورهای خرافی مذهبی حاکم درکشور وآگاهی توده ای دارد که به سمت نوسازی است. حتی زير پرچم هواخواهی از اجرای قانون اساسی کشور برای حقوق و آزادی های مردم.
ملت ترکمن به همراه مردم ايران مي خواهد چارچوب حاکميت ارتجاع را درهم بشکند و بر اين ساختار کهن فايق آيد. جنبشی که حتی فرض برآن باشد که در راستای رفرم ها قراربگيرد، اين عمل خود برای تقويت وگسترش انقلاب ملی ودمکراتيک ايران، مفهومی انقلابی بخود می گيرد.
چرا جنبش و حرکت مردم عليه تقلب و کودتا به صرف اينکه مردم خواهان اجرای قانون اساسی هستند، حمايت نشود. دراين شرایط حمايت از جنبش مردم در واقع ضديت با همين حکومت ولايت مطلقه خود کامه و دولت کودتايی آنست. حرکت کنونی مردم که درآينده با ابتکارات نوين نيز همراه خواهد شد، ريشه در جوهر طبقاتی دمکراسی خواهی مردم و درگوهر و قانونمندی های پيکار در راه عدالت، حقوق دمکراتيک و ضرورت تغيير حاکميت ارتجاع دارد.
اين خود مردم هستند که درمورد واقعيت مسائل پيش آمده در جامعه نظر هوشيارانه ميدهند و خواهند داد تا راهنمای مبارزه ما در راه برکناری حاکميت ارتجاع مذهبی وسپاهی - نظامی باشد. وظيفه ما است که به نارسايی ها و تضاد ها درجنبش بنحويی برخورد کنيم که عاری از هرنوع تندروی، سوء تعبيير وجزم گرايی باشد.

اما درباره مسايل بوجود آمده دراوايل انقلاب درمنطقه ترکمن صحرا نبايد فراموش کرد که چپ روی ها و اراده گرايی اکثر فعالين سياسی ترکمن درمنطقه در کالبد سازمان چريک های فدايی خلق، با گرايش غالب سياسی درجامعه انقلابی آن روزهمراه نبود و اين خود برای ملت ترکمن مسئله ساز شد و شرايط امنيتی درمنطقه را حاکم کرد که تاکنون نيز ملت ترکمن ازاين امر دررنج است.
دراوايل انقلاب درتاريخ ملت ترکمن آنچه بود و بايد ميشد، آنچه که اتفاق افتاد همان نبود، اما اکنون آنچه «هست» و آنچه بايد باشد با عمل کل جامعه همسو است و به گرايشات مسلط جامعه هم درمنطقه وهم درکشور تبديل شده است. همانگونه که گفته شد، حرکت مردم ايران و بالطبع بهمراه آن ملت ترکمن ناشی از جنگ قدرت دو فرد و يا دو شخصيت درحاکميت نبوده و نيست.
بلکه آنرا ميتوان رستاخيز سرکوب شدگان حاکميت ضد انقلاب خواند. رويداد بزرگ رهايی بخشی که يک سرآن به انقلاب 57 وصل است. آنرا بايد جنبش نارضائی وسیع مردم ، درک و آگاهی توده مردم که از اساسی ترین دردهای این توده بی پناه جدا نيست دانست. اين حرکت مردم ايران حرکت وزلزله‌ای اجتماعی عليه شر اجتماعی بود که همانند هميشه بسياری از نيروهای روشنفکر وسياسی خارج نشين هوادار تحريم انتخابات وهواداران فرق نگذاشتن بين اين وآن را غافل گير کرد.
ازاين مسئله آن نيروهای روشنفکر ترکمن وغير ترکمن غافل شدند که از مسائل ايران بی خبربودند وفقط حوادث واتفاقات را می ديدند، نه کشف قوانين درونی ونهانی اين حوادث وتصادفات را که بربستر خود به کدام سمت وسو در حال حرکت است. نيروهايی که پنداشتند انقلاب سال 57 مردم ايران شکست خورده و آنرا به بايگانی تاريخ سپردند و نسخه های گوناگونی برای جنبش آينده مردم ايران پيچيدند و به همين دليل درحالت انفعال در انتظار شکست و ناکامی جنبش مردم نشستند تا نظريات آنها ثابت شود، اما براثر غفلت تاريخی ندانستند درايران‌چه روی داده است.

متاسفانه درجنبش و مقاومت ملی عليه کودتای خونين 22 خرداد جز يکی دوتا، بقيه سايت های ترکمنی خارج از کشور همانند ساير سايت های سياسی غير ترکمن هوادار تحريم ( که اين يکی ها به اشتباه خود پی بردند و واقعيت انتخابات و مسائل پس از آن آنها را مجبور کرد که به حمايت جنبش بپردازند) نتوانستند خود را با مقاومت ملی همراه کنند و با شک و ترديد به اين حرکت نگريستند. و برخی ها هم پس از مدتی برای عقب نماندن از حوادث و اتفاقات در جامعه و برای خالی نبودن صفحات سايت خود با انتشار چند مطلب بي حال گويا مصلحت را در آن ديدند که اخبار مربوط به جنبش را منتشر و شروع به تفسير رويداد های پس از وقوع آن کردند، و اما اين خود نيز دوباره پس از مدت زمانی کوتاه فراموش و سکوت حاکم شد. وقايع ورويدادهای مهمی در رابطه با جنبش مردم در ايران رخ داد، که متاسفانه هيج انعکاسی در سايت های ترکمنی نيافت و حتی کار بجايی رسيد که هفته ها اين سايت ها مطالب خود را که بيشتر به زبان و ادبيات ترکمنی يا مقاله فلان نويسنده و... (که البته اينها هم جای خود را دارند) مربوط ميشد، تغيير ندادند.
اينان بنا به نوشته هايشان انتخابات را در چارچوب اين رژيم مضحکه می دانستند و بهمين دليل شرکت مردم ترکمن را بيهوده و خود نيز آنرا چون ميدانستند که تقلب صورت خواهد گرفت تحريم کردند. اما پس از انتخابات برای توجيه خود نوشتند : «تقلب بزرگ و کودتای انتخاباتی (که اين يکی را نمی دانستند که چرا بايد برای يک انتخابات با وجود تقلب عليه مردم کودتا هم بايد شود) رهبر خودکامه رژيم در انتخابات ... بعنوان جرقه‌ای آغازگر اين انفجار بزرگ (منظور از انفجار- حرکات وجنبش اعتراضی مردم بصورت مسالمت آميز عليه تقلب انتخاباتی وکودتا) بوده است».

اين نيروی روشنفکری مدعی پرچم داری، به علت تحريم انتخابات نتوانست با غفلت خود هيچ نقشی در جنبش و«دراين جرقه ء آغازگر اين انفجار بزرگ» داشته باشند. امامردم با شم سياسی و ابتکارات خود و با شرکت در انتخابات و بدون توجه به تبليغ تحريم کنندگان خارج نشين، عليه تقلب و کودتای خونين اين انفجار را بصورت مسالمت آميز با شعار های خودشان، که رای من کجاست،الله اکبر و مرگ بر ديکتاتور بود، آغاز کردند.
جالب اينجا است اکنون که مردم دست به جنبش فراگير ضد کودتا زده اند، همين نيروهای تحريم کننده انتخابات به رهنمود های آنچنانی بايد ها و نبايد ها درجنبش دست زده اند. اين حرکات چيزی جز پراگماتيسم و اپورتونيسم سياسی نيست که اکنون دربخشی از جنبش چپ جهان وجود دارد و متاسفانه با تحليل ها و فرمول های من درآوردی مسائل و دشواری های گذشته جنبش و حال را به گردن ديگران می اندازند تا ديگر دغدغه ای راجع به تحليل درست ودقيق رويداد ها نداشته و هم کارخود را راحت کرده باشند.
باز گويا پريدن از روی جنبش و ورای جنبش کار کردن و به سياست پرداختن مد نظر است، بدون اينکه به شرايط جنبش و مرحله آن توجهی شود. اين حرکات شبيه همان حرکات چپ روانه اوايل انقلاب است که خواسته های افراطی را به انقلاب تحميل مي کرد و اين بارهم درشکل افراطی و با تز های نوين همراه با چاشنی ايجاد تشکل سازمانی عالی درخارج از کشور برای منطقه. نسخه ای از خارج برای داخل کشور بخاطر چند «روشنفکر مستقل» پيچيده شد.

برخی از تک روشنفکران ترکمن ما بجای اينکه با قلم خود به حمايت معنوی ومستقيم از جنبش وبهمراه جنبش باشند برای « دمکرات » نشان دادن خود دراين برهه زمانی ياد مقولات کهنه و به تزهايی درباره آزادی سلايق، رفتارها، گفتارها وعقايد درجامعه متوسل ميشوند. مسئله دراينجاست که هيچ کس با « سلايق، رفتارها، گفتارها وحتی عقايد ديگران» مخالف نيست. اما مسئله مهمتر از اين گفتمان ها است.
مسئله برسر ستم طبقاتی و ملی و نبود عدالت اجتماعی در مناسبات اجتماعی در يک جامعه طبقاتی است، نه بر سر تنوع علايق، رفتارها و گفتارها. ثانيا به زعم اين تک روشنفکران، مگر«ورود جهان به يک مرحله بالاتر از جهانی شدن» نام و کاراکتر سياسی، اجتماعی و اقتصادی ندارد. مگر نامی غيراز نئوليبراليسم جهانی که جدا از امپرياليسم نيست، دارد. مگر فن آوری نوين و ارتباطات و تلويزيون و ماهواره مناسبات آشتی ناپذير طبقاتی ، استثمار طبقاتی دريک جامعه مفروض ( يا جامعه مدنی ) را ازبين ميبرد؟

سايت های ترکمنی که با جنبش مردم ايران خود را همراه نمی کنند و يا با ديده شک و ترديد به آن نگاه ميکنند، اين مسئله را بايد درحال حاضر درجامعه ببينند که مردم به آگاهی ملی در سطح عمومی رسيده اند و همين آگاهی عمومی است که در برابر کودتا دست به مقاومت می زند.
درمورد شرايط ذهنی جنبش و حرکت آن درسطح ملی و به سطح انقلابی راه دراز و پيچيده ای است نبايد با مطرح کردن مسئله ای از گذشته که چرا بخاطر فلان جريان بحق و ناگوار که با کشتار چند بيگناه همراه بوده و آن زمان مردم بی تفاوت بودند، کل جريان کنونی را زير سوال برد.
مسئله عمده اين است توده ها درگير سياست شده اند و يک روز اين جهش اجتماعی مي تواند برابر چندين سال کرختی توده ها باشد.
حرکت های اجتماعی وانقلابی براساس خواسته های ذهنی شروع نميشوند، بلکه بايد اين خواسته ها درسطح جامعه به عينيت تبديل شوند تا حرکت صورت گيرد. خوشبختانه عناصر ذهنی درجامعه روبه تکامل گراييد و مرحله انفعال را پشت سر گذاشته است.
آنطورکه برخی محافل خارج نشين وبه تبع آن برخی نيروهای ترکمن مطرح می کنند، نبايد مسئله راه رهايی ازاين حکومت را درمبارزه با مذهب شيعه پنداشت. مگر خود شيعيان اکنون با اين دولت وحکومت اسلامی مسئله ندارند؟ آيا بسياری آيات و مراجع دينی شيعه، که خود بلحاظ مرجعيت شيعه بودن در اکثريت هستند و در انقلاب و پايه ريزی حکومت اسلامی سهم داشتند اکنون با اين حکومت بطورجدی درگير نيستند؟
(کوتاه شده و برگرفته از سایت " ترکمن ایلیم")

راه توده 236 28.09.2009
 

بازگشت