راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

اعتبار بیانیه های خارج کشور
در گِرو همراهی با داخل کشور است!

بیانیه های خارج از كشور، متاسفانه، اغلب به ذهن گرایی آلوده است تا همراهی مسئولانه با واقعیت جاری در داخل کشور. ما نمی گوئیم بیانیه در خارج از کشور نباید صادر و منتشر شود. هرگز! اما طرفدار آن بیانیه هائی هستیم که بتواند به جنبش داخل کشور یاری برساند. امکانات قابل توجهی برای یاری رساندن به جنبش داخل کشور، در خارج از کشور وجود دارد، که ما نیز طرفدار جدی استفاده از آن هستیم. چه در عرصه تبلیغاتی، چه درعرصه افشاگری و چه در عرصه مجامع بین المللی و برانگیختن افکار عمومی جهان برای حمایت از مردم ایران و خواست های به حق و سبز آنها!

 

بیانیه پنج روشنفكر "نواندیش مذهبی" در هفته های اخیر سر و صدای زیادی در خارج از كشور برپا كرد. به این بیانیه می توان از چند زاویه توجه كرد.

1- امضاكنندگان بیانیه

2- ضرورت انتشار بیانیه

3- زمان انتشار بیانیه

4- محتوای بیانیه

 

1- نخستین مسئله بیانیه تركیب امضاكنندگان آن و بویژه نام آقای اكبر گنجی در میان امضاكنندگان بود. تجربه گذشته و دوران اصلاحات نشان داده است كه آقای گنجی در قالب كار جمعی نمی گنجد. ایشان از نظر اخلاقی و شخصیتی نشان داده كه مطرح كردن شخص خود و دیدگاه ها و نظریات شخصی اش اولویتی بیش از منافع و مصالح یك جمع برای او دارد. ضربه سنگینی را كه ایشان به جنبش اصلاحات با طرح مطالب بی موقع یا نادرست وارد كرد كسی فراموش نكرده است. متاسفانه امضاكنندگان بیانیه این نكته را در نظر نگرفتند. نتیجه این شد كه آقای گنجی از موقعیت طرح شدن براثر قرار گرفتن امضای ایشان در كنار برخی افراد موجه استفاده كرده و فعلا یك تنه در حال نوشتن مقاله و انجام مصاحبه و طرح نظرات انحرافی خویش است. در این نوشته ها و مصاحبه ها ایشان نظرات شخصی خود را با مسایل جنبش سبز مخلوط می كند و به این جنبش لطمه می زند. اینكه قرآن را چه كسی نوشته یا امام زمان چه وضعی دارد هیچ ربطی به جنبش سبز و مطالب اجتماعی و روز آن ندارد. بدین لحاظ است كه باید در برابر نظرات آقای گنجی موضع كاملا قاطع گرفت، نه در مورد محتوای نظرات ایشان كه ارزش علمی و تاریخی قابل بحث ندارد، بلكه در مورد شیوه ایشان و تبلیغ نظرات خود زیر پوشش جنبش سبز و "نواندیشی مذهبی" كه باید موضع قاطع و روشن داشت.

این موضع گیری کوچکترین ارتباطی با دفاع از مبارزات ایشان در سالهای زندان ندارد، همچنان که در گذشته نداشت و ما درعین حال که در همان سالها منتقد جدی "مانیفست" ایشان بودیم و بطور مفصل به آن پرداختیم، از حقوق مدنی و انسانی ایشان دفاع کرده و سهم مهمی  در افشای فشارهای وارده به وی در دوران اعتصاب غذای بودیم. این دو مسئله از هم جداست و قطعا باید جداگانه باقی بماند. ما در همان دوران افشاگری های ایشان پیرامون عالیجناب سرخ و خاکستری، بارها نوشتیم که بجای این نوع اصطلاحات و اشارات گنُگ نامفهوم برای مردم، برای مردم باید نوشت عالیجنابات اقتصادی کیستند؟

 

 2- ضرورت انتشار بیانیه. نویسندگان بیانیه هنوز توضیح نداده اند كه ضرورت انتشار این بیانیه در كجا بود؟ اینكه چون مهندس موسوی در داخل كشور است و بنابراین كف مطالبات جنبش را مطرح می كند، سخنی به كلی بی معناست. بنظرما و بر اساس شواهد و قرائن و شناختی که از ایشان در دهه اول جمهوری اسلامی داریم، آقای موسوی اگر در خارج از كشور هم بود قطعا همین بیانیه هایی را می داد كه اكنون در داخل كشور می دهد. سخن بر سر یك جنبش است و آقای موسوی مانند هر رهبر جنش دیگری منافع جنبش را در نظر می گیرد نه اینكه خودش در داخل است یا در خارج است و كمتر یا بیشتر در خطر قرار دارد. رهبری یك جنبش سطح جنبش را در طرح مطالبات و نظرات در نظر می گیرد نه روحیه یا موقعیت خود در داخل یا خارج از كشور را. بنابراین انتشار چنین بیانیه هائی شائبه فرصت طلبی و ایجاد رهبری موازی را بوجود می آورد كه قطعا در اندیشه اكثریت امضاكنندگان بیانیه پنج تن نبوده است ولی موجب می شود دستگاه های تبلیغاتی با بهره گیری از اینگونه بیانیه ها بكوشند در صفوف جنبش سبز شكاف بوجود آورند، یا بر روی وجود شكاف تبلیغ كنند.

 

3- زمان انتشار بیانیه. بیانیه پنج روشنفكر مذهبی درست چند روز پس از بیانیه هفدهم مهندس موسوی منتشر شد. اینكه این بیانیه قبلا تنظیم شده بود و در این میان بیانیه هفدهم منتشر شد و بنابراین انتشار بیانیه مزبور ارتباطی با بیانیه هفدهم مهندس موسوی ندارد، حتما درست است ولی چه چیز را ثابت می كند؟ درواقع زمان انتشار بیانیه صرفنظر از قصد و نیت امضاكنندگان آن به شكلی بود كه گویا آقای موسوی در بیانیه هفدهم خود مطالبات جنبش را به شكل درستی مطرح نكرده و اكنون این پنج تن می خواهند ایشان را اصلاح كنند. البته شعار جنبش سبز هر ایرانی یك ستاد و هر ایرانی یك رهبر بوده است و آقای موسوی هیچوقت نگفته كه تنها ایشان حق صدور بیانیه دارد. ولی كسانی كه در چارچوب مصالح جنبش سبز می خواهند حركت كنند باید خود را با رهبری واقعی جنبش سبز در داخل كشور هماهنگ كنند نه اینكه با این استدلال كه در خارج از كشور هستند هر چه را به دل و ذهنشان می رسد تحت عنوان مطالبات جنبش منتشر كنند.

(در ادامه همین روش و برداشت ها، جمع دیگری نیز اخیرا بیانیه ای داده اند که آقای آجودانی نیز بعنوان یکی از امضاء کنندگان این نامه، در مصاحبه با تلویزیون بی بی سی فارسی، از آن دفاع کرد. نامه و بیانیه ای که یک پا از بیانیه 5 نفره جلوتر هم بود. بدین ترتیب اگر جلو برویم، بیانیه های بعدی منتشره درخارج از کشور، یک پا یک پا جنبش را تا لبه پرتگاه نیز می خواهند راهنمائی کنند!)

 

4- آخرین و مهمترین نكته در مورد بیانیه پنج تن، محتوای این بیانیه است. بیانیه پنج تن در ظاهر از بیانیه آقای موسوی جلو می زند، اما درواقع از آن عقب می ماند. بیانیه پنج تن در بند اول خود استعفای احمدی نژاد را طلب می كند. بنحوی كه گویا آقای موسوی در بیانیه هفدهم خود از این خواست عقب مانده است. بیانیه فراموش می كند كه غیر از ماه اول پس از كودتا كه مردم با شعار "رای من كو؟" و استعفاء و بركناری احمدی نژاد به خیابان ها آمدند اكنون نزدیك شش ماه است كه نام احمدی نژاد در تظاهرات مطرح نیست و شعار مرگ بر دیكتاتور و انتقاد از علی خامنه ای جای آن را گرفته است. بیانیه هفدهم آقای موسوی این واقعیت را در نظر گرفته كه مردم به این نتیجه رسیده اند كه تا زمانی كه علی خامنه ای از احمدی نژاد و کودتای 22 خرداد دفاع می کند و گامی در جهت اصلاح اشتباهات بزرگ دو دهه خود بر نمی دارد، سرنوشت خود را به سرنوشت احمدی نژاد و کودتای مورد بحث  پیوند زده است. بنابراین ایشان در بیانیه هفدهم در خواست می كند كه وی این حمایت خود را از پشت احمدی نژاد بردارد تا او سقوط كند. این عقب ماندن از جنبش است یا بیان وضع و روحیه كنونی جنبش؟ اگر مردم با كنار گذاشتن شعار "رای من كو؟" و بركناری احمدی نژاد بسود مرگ بر دیكتاتور و هدف گرفتن علی خامنه ای از "رای من كو؟" عقب نشینی كرده اند پس موسوی هم عقب نشینی كرده است. بنابراین، بیانیه پنج تن با قرار دادن خواست بركناری احمدی نژاد در راس خواسته های خود به توهم عقب نشینی دامن می زند.

 

نكته آخری كه باید بدان اشاره كرد محل انتشار بیانیه، یعنی در خارج از كشور است. در این زمینه باید توجه كرد كه بیانیه های خارج از كشور، عمدتا اعتباری در حد همان خارج از كشور دارد كه متاسفانه، اغلب نیز به ذهن گرایی و تخیل پروری بیشتر نزدیک است تا برخورد مسئولانه با رویدادها و واقعیت جاری در داخل کشور. شخصیت هایی مانند آقای مهاجرانی یا كدیور كه امكان آن را دارند مطالب خود را ولو با برخی ملاحظات در داخل كشور منتشر كنند چرا باید با قرار دادن امضای خود در پای چنین بیانیه هائی، خویش را از چنین امکانی، که بسیار مهم تر از بیانیه صادر کردن در خارج از کشور است محروم کنند؟ 

ما نمی گوئیم بیانیه در خارج از کشور نباید صادر و منتشر شود. هرگز! اما طرفدار آن بیانیه هائی هستیم که بتواند به جنبش داخل کشور یاری برساند، نه آن که برای آن براساس تخیلات و آرزوی های نویسندگان و تهیه کنندگان و منتشر کنندگان این نوع بیانیه ها تعیین تکلیف کند. امکانات قابل توجهی برای یاری رساندن به جنبش داخل کشور، در خارج از کشور وجود دارد، که ما نیز طرفدار جدی استفاده از آن هستیم. چه در عرصه تبلیغاتی، چه درعرصه افشاگری و چه در عرصه مجامع بین المللی و برانگیختن افکار عمومی جهان برای حمایت از مردم ایران و خواست های به حق و سبز آنها!

 

 

            راه توده  253    5 بهمن ماه 1388

بازگشت