راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

تحلیل هفتگی رویدادهای ایران - 28 آذرماه 61
نبرد در مجلس اول
امروز به خیابان ها کشیده شده!

نسل جوان باید بداند که جمهوری اسلامی کنونی، یکباره متولد نشده، سلطنت آقای خامنه ای یکشبه ممکن نشده، احمدی نژاد یکباره از آسمان نیفتاده، امثال یوسفی اشکوری و رهامی و دهها نماینده معمم و مکلای مجلس اول که امروز یا در زندان اند و یا لباس از تنشان در آورده اند و یا در محاصره نظامی اند، یکباره در چنین موقعیتی قرار نگرفته اند، خیانت به آرمان های انقلاب ریشه های 30 ساله دارد. آنها باید بدانند در آن سالهای سرنوشت ساز اولیه جمهوری اسلامی، حزب توده ایران چه می گفت و چه می کرد. در سالهای نخست جمهوری اسلامی، مجلس کانون نبرد بین دو خط بود. نبرد میان طرفداران حفظ سیستم شاهنشاهی و طرفداران آرمان های انقلاب. نبرد کنونی و جنبش کنونی علیه گروه اول است.

 

 

 

 

 

در سالهای نخست جمهوری اسلامی، مجلس کانون نبرد بین دو خط اقتصادی بود. نبرد میان طرفداران حفظ سیستم اقتصادی نظام شاهنشاهی سرنگون شده و طرفداران آرمان های اقتصادی مردمی که انقلاب کرده بودند. وزنه سنگین آیت الله خمینی در صف طرفداران آرمان های اقتصادی انقلاب، فرصت تاثیر گذاری قاطع به طرفداران نظام شاهنشاهی را نمی داد، گرچه آنها با استفاده از شریعت اسلام به مقابله بر می خاستند و دست به انواع مانورها می زدند. این دو خط، درحالیکه در عرصه طرح های اقتصادی در برابر هم قرار داشتند، در زمینه انحصار طلبی سیاسی- مذهبی با یکدیگر توافق نسبی داشتند. توافقی که ماجراجوئی ها و حادثه آفرینی های امثال مجاهدین خلق و برخی گروه ها و سازمان های غیر مذهبی و جنجال آفرین، گام به گام کفه ترازو را به نفع ارتجاع مذهبی سنگین تر کرد. آغاز جنگ عراق و سپس اعلام قیام مسلحانه مجاهدین خلق و اوج گرفتن ترورها و اعدام ها، خون بسیاری از بدن طرفداران خط اقتصادی طرفدار آرمان های انقلاب گرفت و شرایط سیاسی را در جامعه هرچه بیشتر به سود ارتجاع مذهبی و طرفداران حفظ نظام اقتصادی پیش از انقلاب تغییر داد. آنها ابتدا بر شرایط سیاسی جامعه حاکم شدند و توانستند به آزادی ها و بویژه آزادی نیروهای دگراندیش طرفدار آرمان های انقلاب و مطبوعات و دفاتر آنها – در راس آنها حزب توده ایران- حمله ببرند و بعد از تثبیت این دستآورد، برای دوران بعد از آیت الله خمینی سنگربندی کنند. ادامه جنگ با عراق کمک بزرگی بود به این روند. بویژه که علاوه بر دستآوردهای سیاسی برای این گروه، دستآوردهای اقتصادی نیز داشت. آنها هم توانستند مانع تصویب قوانین مترقی و منطبق با خواست ها و آرمان های انقلاب 57 شوند و هم توانستند با بهره گیری از شرایط جنگی، بازرگانی خارجی را گام به گام در دست گرفته و سرمایه داری تجاری را بر کشور حاکم کنند.

ما، در مجلس اول که به میدان نبرد شبیه بود؛ شاهد این کشاکش سنگین بودیم. میدانی که حزب توده ایران با استفاده از حداقل امکاناتی که برایش باقی مانده بود، همچنان به سود طرفداران انقلاب و ضرورت تثبیت دستآوردهای انقلاب و به عقب راندن طرفداران خط احیای نظام شاهنشاهی در جمهوری اسلامی تلاش و مبارزه کرد. سالهای 1360- 1361 اوج این مرحله از نبردها و تنگناهاست. در پایان سال 1361 توانستند سنگین ترین و مخوف ترین یورش را به حزب توده ایران سازمان بدهند و خط انقلاب را از این حامی آگاه و فعال محروم کنند. این یورش را در آخرین ماه های حیات آیت الله خمینی توانستند با قتل عام زندانیان سیاسی و بویژه رهبران با تجربه حزب توده ایران کامل کنند و آماده دوران پس از آیت الله خمینی شوند. در همین یورش و در تدارک یورش های بعد از درگذشت آیت الله خمینی، آنها توانستند آیت الله منتظری را نیز از صحنه و بنام آیت الله خمینی حذف کنند.

بلافاصله پس از درگذشت آیت الله خمینی، یورش سازمان یافته و از پیش تدارک دیده شده به طرفداران مذهبی خط انقلاب که تا آن زمان تحت حمایت آیت الله خمینی بودند آغاز شد. این یورش نزدیک به دو دهه طول کشید و ما در جریان انتخابات 22 خرداد و دستگیری رهبران و کادرهای دو تشکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی و همچنین حملات سنگین تبلیغاتی به دو کانون مذهبی "مجمع روحانیون مبارز" و "مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم" شاهد آخرین گام های آن بودیم. تا جائی که در هفته گذشته شاهد یورش به حسینیه جماران (حسینیه آیت الله خمینی) و بهم زدن سخنرانی محمد خاتمی و یا حمله به خانه و دفتر آیت الله صانعی در قم و یا بهم زدن مراسم عزاداری آیت الله منتظری و یورش دوم برای دستگیری های تازه بودیم. همه حوادث بعد از انتخابات 22 خرداد، ادامه همان سیری است که در بالا به آن اشاره کردیم و آگاهی نسل جوان کشور برای حضور آگاه تر در جنبش کنونی ایران ضروری است. آنها باید بدانند جمهوری اسلامی کنونی، یکباره متولد نشده، سلطنت آقای خامنه ای یکشبه ممکن نشده، احمدی نژاد یکباره از آسمان نیفتاده، امثال یوسفی اشکوری و رهامی و دهها نماینده مجلس اول که امروز یا در زندان اند و یا لباس از تنشان در آورده اند و یا در محاصره نظامی اند، یکباره در چنین موقعیتی قرار نگرفته اند، خیانت به آرمان های انقلاب ریشه های 30 ساله دارد. آنها باید بدانند در آن سالهای سرنوشت ساز اولیه جمهوری اسلامی، حزب توده ایران چه می گفت و چه می کرد. این که در این مقطع سیاسی و یا فلان موضع گیری سیاسی در باره این فرد یا آن فرد چه گفته تعیین کننده نیست، بلکه اساس یک سیاست، اساس شناخت انقلاب، اساس حمایت از مدافعان مذهبی انقلاب، اساس هشدارها و... چه بوده و چرا بوده است؟

با این مقدمه که تا حدودی طولانی نیز شد، می رسیم به بخش دوم تحلیل هفتگی 28 آذرماه 1361 که اختصاص به نبرد سنگین در مجلس اول و درجریان تصویب قانون زمین های کشاورزی جریان داشت. قانونی که تصوب شد، اما سرانجام این قانون نیز مانند دیگر مسائل اقتصادی و سیاسی تابع آن قدرتی شد که حاکمیت را دراختیار گرفت و وضع روستاهای ایران چنان شد که امروز بزرگترین حاشیه نشین شهری را در منطقه ایران دارد. همه این حاشیه نشین ها که گفته می شود شمار آنها از 15 میلیون در اطراف چند شهر بزرگ ایران گذشته، روستائیانی هستند که روستاهای ویران ایران را ترک کرده و به امید کار به حاشیه نشینان شهرهای بزرگ کشور پیوسته اند. حکومت سعی می کند از این نیرو، بعنوان نیروی سرکوب شهری استفاده کند، درعین حال که خود از شورش آنها و پیوستنشان به یک شورش درون شهری وحشت دارد. وضعی که اکنون در ایران حاکم است.

شکست طرح های کشاورزی، فلج شدن جهاد سازندگی، مسخ قوانین مصوب مجلس اول و سیل واردات به کشور- بویژه در 15 سال اخیر- ویرانی های ناشی از جنگ و دهها پدیده دیگر، همگی دست به دست هم داد تا کشاورزی ایران – برنجکاری، چاریکاری، گندمکاری- و همچنین باغداری، پنبه کاری، چغندرکاری و حتی پرورش نخل و خرما در ایران رو به نابودی بگذارد. حاشیه نشینی شهرها حاصل این نابودی است.

بخشی از تحلیل هفتگی 28 آذر را در ارتباط با بحث ها و "نبرد که بر که" در مجلس، بر سر قوانین کشاورزی را در ادامه و پس از مقدمه ای که دربالا آوردیم می خوانید:

 

یک پیروزی مهم ولی محدود و مشروط

 

یکی از حادترین عرصه های نبرد بین خط انقلاب و مخالفین تعمیق آن مسئله اصلاحات ارضی و بحث برسر قانون واگذاری زمین در مجلس است. به خصوص در این هفته بر سر تصویب ماده ششم مربوط به سرنوشت اراضی دایر بزرگ مالکی (بند ه) شاهد کشاکش بزرگی در مجلس بودیم. با تصویب این ماده گرهی و اساسی که نماینده ای آن را "ماده مظلوم 6" نامید، راه برای شکستن ستون فقرات بزرگ مالکی در ایران باز شد و این پیروزی انقلاب بر مسخ کنندگان آن و بی محتوا کنندگان اهداف انقلاب بود.

اگر قانون به خوبی- یعنی به سود انقلاب و زحمتکشان روستاها اجرا شود، دیگر در پایان اجرای آن کسی که بیش از چهار برابر عرف هر محل زمین داشته باشد وجود نخواهد داشت. تازه بزرگ مالکان و خوانین و اربابان کنونی که صدها و هزاران هکتار زمین دارند تنها سه برابر عرف محل و اگر مدیریت مستقیم نداشته باشند، حتی کمتر از آن می توانند زمین نگه دارند. تنها آن خرده مالکانی که هم اکنون کمتر از چهار برابر عرف محل زمین دارند- صرف نظر از مدیریت داشتن یا نداشتن و دارا بودن یا نبودن ممر درآمد دیگر به جز کشاورزی- تمام زمین خود را نگه خواهند داشت.

ولی این پیروزی محدود است، زیرا که شامل انواع زمین های تمام مکانیزه و زمین های واحدهای دامداری و باغات و قلمستان ها نخواهد شد و مشروط است، زیرا که نمایندگان جانبدار "مالکیت مقدس" اربابی توانستند در کمیسیون ویژه و در بحث شور دوم آن، چنان تبصره هایی بگنجانند و آن چنان قیدهایی ایجاد کنند که اگر در ناحیه ای هیئت اجرایی کاملا معتقد و در خط انقلاب عمل نکند سرنوشت قانون زیر علامت سئوال خواهد رفت. ذکر انواع "مزارعه ها" و "اجاره ها"، انواع اولویت زمین های موات و یایر، انواع تقدم فرزندان بزرگ مالک و امکان تبدیل زمین زراعی به باغ (یا باغ نمایی!) امکان خواهد داد که قانون مسخ شود و اقدام انقلابی ضرور و حیاتی اصلاحات ارضی به طور کامل و بنیادی انجام نگیرد. خوشبختانه مسئولان اجرایی دولت (دولت موسوی) تاکنون با هشیاری و قاطعیت در خط امام عمل کرده اند. هیئت های هفت نفری اگر به سنت های مردمی خود وفادار بمانند و نه اسناد قلابی و جعلی بزرگ مالکان، بلکه دست های پینه بسته دهقانان و نیازهای حیاتی انقلاب را ملاک قرار دهند و اصول مصرحه قانون اساسی و روح و متن ضد بزرگ مالکی قانون احیا و واگذاری را قطب نمای خود قرار دهند، خواهند توانست به عنوان اولین مرحله ضربه های جدی بر بزرگ مالکی این پایگاه استثمار و فساد و ظلم و نابرابری وارد آورند.

هنگامی که آقای رهامی نماینده مجلس گفت: "این چیز لازمی است اما کافی نیست و باید تکمله این قانون را بیاوریم و تکمیلش کنیم" بر همین محدود بودن و مشروط بودن، بر انواع نقاط ضعف و نارسایی های باقی مانده در قانون نظر داشت. او گفت: "امیدواریم با تصویب این حداقل، چیزی که باید به روستائیان داده شود، انجام بگیرد". با تصویب ماده و تمامی فصل سوم به طور کلی می توان گفت که این "حداقل" حاصل شده و در نتیجه آن ضربه ای شکننده، در صورت اجرا، بر پیکر بزرگ مالکی وارد شده است. اما جریان بحث های این هفته هم نشان داد که تا همین حداقل هم به تصویب رسد چه نبرد شدید و چه جنگ خانه به خانه، تبصره به تبصره و کلمه به کلمه ای در گرفت. آقای معزی و واعظی و اختری و طاهری و فهیم و نادی و طیب و دیگر هم خط های آنان در دفاع از سنگرهای بزرگ مالکی وارد میدان شدند و یورش های پی در پی را بر بند بند مواد قانون سازمان دادند و متاسفانه گاه هم خندق یا خاکریزی را فتح کردند. اما اکنون در پایان همه شرایط آماده شده تا قلعه بزرگ مالکی درهم شکسته شود و دژ خانخانی تسلیم گردد. ماده شش که این هفته تصویب شد راه را به سوی قلعه گشود. "اسلام" نمایانی که در پناه شریعت در مجلس به این قانون حمله کردند، حتی به دروغ ادعا کردند که برخی مراجع، این قانون را خلاف اسلام می دانند. آنها رسیدن حق به حق دار و زمین به دهقان را "یک فکر کاملا کمونیستی" خواندند و کم شدن تولید"، "رونق کشاورزی"، "صلاح جمهوری اسلامی" را بهانه آوردند و بیشتر از همه، به همهمه و هیاهو، شلوغ کردن و جنجال متوسل شدند. آنها از شکستی که در ماده 6 خوردند به قول آقای فاضل هرندی "ناراحت اند" و چنان مخالف موازین مجلس و اخلاق عمل کردند که آقای رفسنجانی به دنبال تک ها و پاتک ها و یورش ها و شبیخون ها و دام گذاری های آنان گفت: "این جور که نمی شود با مجلس بازی کرد... هی می خواهید تکرار کنید تا قضیه را خراب کنید". آنها نتوانستند خراب کنند و این پیروزی خط امام است، به کرسی نشستن بخشی از خواست های دهقانان و برآورده شدن قسمتی از نیازهای انقلاب است.

در این پیروزی نقش قاطع را خود دهقانان و همچنین نهادهای انقلابی داشته اند. آقای یوسفی اشکوری در مجلس به حق از مبارزات دهقانان و طورمارهای آنان و "حساسیتی که کشاورزان نشان دادند و طی این دوره بعد از انقلاب نظیر ندارد" یاد کرد. او از یک طومار دهقانان با 24 هزار امضا که به شهید رجایی داده شده بود نمونه آورد و اگر کسی می شمرد شاید می توانست از 24 هزار طومار و نامه با اثر انگشت و بیش از آن نیز آمار بدهد. دهقانان زحمتکش که به قول آقای اخلاقی در نطق پیش از دستور "ثمره" کارشان و شرف و ناموسشان یک جا توسط گروهی به نام خان و ارباب به یغما می رفت" عامل قاطع در این نبرد بودند. اینان با یاری هواداران انقلاب بر مخالفان لگام زدند. مخالفان چه می گفتند؟ آقای واعظی، بالاخره، آشکارا آنچه را که در ته دل داشت در مجلس گفت: "بگذارید همانطور که در گذشته بوده و مردم معامله می کردند، مزارعه و اجاره و مساقات و امثال اینها، این برنامه ها با کمال آزادی" باشد. این است هدف مخالفان اصلاحات ارضی: ادامه "همانطوری که در گذشته بود" (زمان سلاطین و فئودال ها) آن هم "در کمال آزادی" (آزادی برای ارباب و بزرگ مالک حاکم). آقای طاهری مخالف قانون و ماده 6 در این هفته گفت: "امیدوارم اصلش رای نیاورد" و آقای موحدی ساوجی موافق حق و قانون پاسخ داد: "اگر این ماده رای نیاورد طرح مفت نمی ارزد". بالاخره اکثریت مجلس از کارزار پیروز بیرون آمد، توجه کرد که مسئله هم سیاسی است هم اجتماعی، هم اقتصادی و هم انسانی و اگر چه به برخی گذشت های گاه مهم، چه در کمیسیون، چه در خارج جلسه، چه ضمن بحث تن در داد ولی بالاخره زمینه قانونی شکستن کمر بزرگ مالکی را فراهم ساخت.

 


 

 

            راه توده  250 14 دیماه 1388

 

بازگشت