راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

قیام در قرقیزستان
هنوز تا انقلاب
راه درازی در پیش دارد
ميخاييل اُوودوف. ترجمه کيوان خسروی

 

آنچه می خوانید ترجمه فشرده ایست از یک تحلیل 19 صفحه ای که در باره قیام اخیر مردم قيرقیزستان در سايت روسی جنبش مارکسيستی سوسياليستی «آزادسازی کار» در ماه آوريل 2010منتشر شده است.

در آغاز آوريل 2010 غرشی درآسمان روشن «قيرقيزستان» بصورت «قيام»، «انقلاب»، «خون و آتش»، «تصرف ساختمان ارگان های دولتی»، «شليک پليس برای شکست قيام کنندگان» طنين انداز شد.
تلويزيون روسيه گويا تحت فرماندهی افرادی درمورد مسئله قيرقيزستان سکوت می کند و هيچ تصویر روشنی را نه ديپلمات های آمريکا، نه روسيه و نه ديگر کشورها ارائه ندادند. درحاليکه رويداد ها بسرعت شدت می يافت. سرنگونی رژيم حاکم بسرعت و«غيره منتظره» بپايان رسيد و با سقوط رژيم باکيف «دولت مردمی» شکل گرفت.
 

گوساله طلايی
جمهوری قيرقيزستان درسال های 60 - 70 قرن 19 به روسيه پیوست. حکومت شورايی در نوامبرسال 1917 بوجود آمد. از سال 1936 تا 1991 قيرقيزستان درترکيب اتحاد جماهير شوروی سوسياليستی بمثابه جمهوری شوروی سوسياليستی قيرقيزستان قرار داشت.
دراين دوره جمهوری قيرقيزستان کشوری صنعتی – کشاورزی بشمار ميرفت. پس از فروپاشی شوروی، اين جمهوری تبديل به کشوری کشاورزی شد. در دوران شوروی منطقه قيرقيزستان محل استخراج طلا، سرمه، تنگستن، قلع و اورانيوم بود.
در دوران عسگرآقايف در سال 1993، قيرقيزستان شروع به بهره برداری مشترک طلا- «کومتورا»- با شرکت کانادايی «کامکو» کرد. درآغاز کانادايی ها امتيازات بی سابقه ای را برای خود اختصاص دادند.
هنگاميکه قيرقيزستان توزيع همه معادن را بپايان رساند، شرکت های خارجی به گرفتن پروانه معادن اورانيوم آغاز کردند.
قيرقيزستان در دوران آقايف همواره مورد حمايت روسيه بود. اما پس از سرنگونی او، درنتيجه نخستين «انقلاب لاله» رزا اوتون بايوا، رهبر امروزی «دولت مردمی» و وزیر امور خارجه آن زمان قيرقيزستان وارد مسکو شد. در دوران باکيف اساسا مناسبات با مسکو از بين رفت. درعين حال در دوره «انقلاب لاله» مواضع آمريکا بصورت بنيادی تقويت شد. اما مانور خشن رژيم باکيف موجب برخی نارضايتی ها در رابطه با روسيه و آمريکا موجب شد. با اين حال هم حکومت آمريکا وهم حکومت روسيه آماده روبرو شدن با انفجار اخیر مردم قيرقيزستان نبودند.
نورسلطان نظربايف رئيس جمهور قزاقستان و بارک اوباما رئيس جمهور ايالات متحده آمريکا در 12 آوريل دیداری دو جانبه داشتند. مذاکراتی بسيار طولانی درباره اوضاع ناپايدار قيرقيزستان صورت ميگيرد. علاوه بر آن برای روسيه و هم برای ايالات متحده آمريکا قیام مردم غيره منظره بود. هم روسيه وهم آمريکا در پايگاه های نظامی خود دست به کار شدند. آمريکا با عجله دستور العمل ويژه ای صادر کرد و همه پروازها را از پايگاه های نظامی خود برای تامين و تدارک گروه بندی نيروهای ناتو در افغانستان لغو کرد.
بدين ترتيب قيام اقشار وسيع مردم فقير درقيرقيزستان برای «اکثر بازيکنان» امپرياليسم کاملا غيره منتظره بود. جمهوری چين نیز سیاست وقت کشی را در پيش گرفت. برای چين پذیرش عدم ثبات قرقیزستان راحت نبود.
چين در سرنگونی عسگر آقايف و آمدن باکيف زيان ندید. هم عسگر آقايف وهم باکيف کوشيدند بين «بازيهای جهانی منطقه آسيا» - ايالات متحده آمريکا ، روسيه و چين مانور کنند و کم و بيش کوشيدند بطور منظم دروازه های قرقیزستان را به روی شرکت های خارجی بگشایند. درميان اين شرکت ها، بزرگترين آنها از کانادا، کره، ژاپن، قزاقستان، ازبکستان و کشورهای اروپای غربی بودند.
برخلاف آقايف، باکيف خواست بين اين «بازيکنان» مانور کند که نتیجه این مانورها نارضايتی بيشتر از او بود. بعنوان مثال درسال گذشته دولت قيرقيزستان تصميم گرفت پايگاه هوايی ايالات متحده آمريکا را در بندر هوايی «ما‌ناس» حفظ کند و واحد مرکز حمل و نقل ترانزيتی را تغيير نام داد. قبل از اين دولت وعده بستن اين پايگاه را به روسيه داده بود. پايگاهی که در آن ايالات متحده آمريکا بيش از5 ميليون دلار سرمايه گذاری کرده است. همزمان با وعده بستن پايگاه ماناس به روسيه، دولت قيرقيزستان خواستار بالا رفتن اجاره پايگاه ماناس از 17 ميليون دلار به 60 ميليون دلار شد.
علاوه برآن ماکسيم، پسر باکيف که مسئول خصوصی سازی مالکيت ها درقيرقيزستان بود، شروع به دور کردن سرمايه داران روس از لقمه های چرب کرد. اين مسئله خشم رهبری روسيه را فراهم آورد.
درقيرقيزستان 31 هزار موسسه کشاورزی، حدود 700 کئوپراتيو توليدی و حدود 150 مجتمع کشاورزی (کلحوز) وجود دارد. شمار کارگران روستائی بر خرده بورژوازی ده برتری دارد. در سال 1991 ذخيره کار شامل 2ر2 ميليون نفر بود (7ر1ميليون – اشتغال). درسال 1997 ذخيره کار به 1ر1 میلیون کاهش يافت. درعين حال درکشاورزی حدود 41 درصد، درعرصه خدمات 40 درصد و درصنايع 19 درصد اشتغال وجود داشت. اما درسال 1999، درفصل کار تا يک ميليون کارگر قيرقيزی برای کار به روسيه مي رفتند. سطح فقر در مناطق روستائی 14 درصد از مناطق شهرنشين بیشتر استو این رقم درسال 1999 به 70 درصد رسيد.
طبق داده های سازمان های بين المللی، بويژه سازمان ملل متحد، در قيرقيزستان فقر به 60 تا 70 درصد رسيد. بيکاری يکی از حادترين مسائل قيرقيزستان باقی ماند و شامل 48 درصد و در سال 1998 به 52 در صد رسید.
باکيف چندين سال رژيم خود و حکومت خانوداه خویش را ضمن منصوب خويشاوندان خود به پست های کليدی مستحکم کرده بود و در دوران اخير پسرش را مسئول مهمترين بخش های مالی – اقتصادی حيات جمهوری کرد که در حکم حرکت قيرقيزستان بسمت خودکامگی و قطع پس مانده های دمکراسی بورژوايی، هنگاميکه در آن حکومت و مالکيت با هم متحد ميشوند بود.
دردوران آقايف، علی رغم فساد همه گير و قوم و خويش بازی، آزادی های نيم بند بورژوايی حفظ شد. اپوزيسيون قانونی درمجلس حضور داشت و به قانون اساسی احترام گذاشته می شد. در دوران جايگزينی باکيف بجای آقايف، اوضاع بسمت محدودیت، سرکوب همه گير و تحديد حتی آزادی های ظاهری بورژوايی تغییر کرد.
باکيف هنگاميکه درسال 2005 به قدرت رسيد گفت: «يکی از اشتباهات اصلی آقايف که من نمی خواستم آنرا تحمل کنم، زمانی بود که رئيس جمهور اجازه می داد اعضای خانواده، همسر و فرزندانش درتصمیمات حکومتی دخالت کنند. اشتباه دوم آقايف فشار روی مطبوعات بود و اين را نميتوان تحمل کرد».
اما باکيف دقيقا همان «اشتباهات» آقايف را در ابعاد گسترده تری تکرار کرد.
با اين حال باکيف درانتخابات رياست جمهوری سال گذشته پيروزشد و اعلام شد که 90 درصد رای دهندگان به او رای داده اند. اين انتخابات پرتقلب هم توسط حکومت و هم در سطح بين المللی به رسميت شناخته شد. برخلاف انتخابات بحث انگيز رياست جمهوری درايران درسال 2009، واشنگتن ازمحکوم کردن نتايج انتخابات جمهوری قيرقيزستان خود داری کرد.
استانداردهای دوپهلو نقش خود را بازی کردند. ايالات متحده آمريکا برای ادامه استفاده از پايگاه های ماناس چشمان خود را برتقلبات انتخاباتی بست.
درميان برخی «چپ ها»ی ما اشاراتی از قبيل: اينها قابل فهم است – همه چيز مفهوم و روشن است – اين « انقلاب رنگين » نوبتی است - باز توطئه، باز «آمريکايی ها آب را گل آلود می کنند» رامی شنويم. چپ های ديگر سرود انقلابی سر ميدهند و سرمست انقلاب اند. نه اين و نه آن درست نیست. تکلیف اولی روشن است که چنين نيست و نیازی به توضیح ندارد. اما درباره دومی:
انقلاب یعنی درهم شکستن مناسبات توليدی کهنه و تعويض آنها با مناسبات نوين. درقيرقيزستان اين مسئله مشاهده نمي شود. دربهترين حالت ميتوان از حرکت های انقلابی خود انگيخته تهيدستان سخن گفت.
درقيرقيزستان دو«حزب کمونيست» وجود دارد. حزب نخست، حزب کمونيست قيرقيزستان است. حزب کمونيست موازی قيرقيزستان که انشعابی است از حزب کمونيست قيرقيزستان در تاریخ 13.09.1999 به ثبت رسيد و بيش از 20 هزار عضو دارد که برای جمهوری کوچکی مانند قيرقيزستان شمار قابل ملاحظه ای است. در انتخابات مجلس قيرقيزستان در سال 2000 ، 5 نماينده اين حزب به مجلس راه یافتند. يک عضو اين حزب نیز عضو مجمع نمايندگان خلق شد. رئيس کميته اجرايی کمونيست های قيرقيزستان آ.م.ماساليف است. او از آخرين رهبران جمهوری شوروی سوسياليستی قيرقيزستان و از گارد های حزب کمونيست اتحاد شوروی است.
حال ببینیم «اپوزيسيون» چيست و کیست؟
«حزب سوسيال دمکرات قيرقيزستان » به رهبری "آلمازبک آتامبايف" و رجل برجسته آن "رزا اتومبايف" که صاحب یک «کارخانه عرق سازی» است.
بزرگترين حزب «اپوزيسيون» حزب سوسياليست آتا – مِکِن (« ميهن ») است.
حزب لیبرال «آق – شومکار» و
حزب «جنبش متحد مردمی» با مشی ليبرالی که تعدادی از ليبرال های برجسته، سياستمداران «سوسياليست» در آن جمع شده اند.

قيرقيزستان به کجا ميرود
وقايع بعدی درقيرقيزستان می توانند بسوی برخی سناريوهای ممکن برود. امکان جنگ داخلی بين هواداران باکيف و «اپوزيسيون» اکنون جدی است اما احتمال آن بشدت کمترخواهد شد. البته در صورتی که توده های وسيع مردم «آرام نگيرند» و مبارزه طبقاتی تا سرنگونی سرمايه داری پیش برود. البته، در اين صورت، آتش بس و همکاری «دشمنان» سابق برای سرکوبی تهيدستان محتمل است.
ازاين رو حمايت حرکت های انقلابی تا اجرای همه مطالبات طبقه کارگر و تهيدستان قيرقيزستان ضروری است. بطور حياتی گسترش تظاهرات در شکل همبستگی توده ای درجمهوری های نزديک به قيرقيزستان در حمايت از طبقه کارگر و مردم تهيدست قيرقيزستان نیز لازم است.
دراینصورت است که قیام قيرقیزستان با پیوستن کارگران و زحمتکشان و تهیدستان به آن تکامل انقلابی را طی خواهد کرد. شاید هم در حرکت های نامنظم انقلابی متوقف شود، اما بهرحال، دراین شک نیست که قیام اخیر قيرقیزستان آخرين رويداد نخواهد بود.

راه توده 264 26.04.2010
 

بازگشت