راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

 

گفتگوی دو نفره میان شوسودوفسکی و فیدل کاسترو
عمیقا نگران جنگ
و ویرانی ایران هستم
ترجمه س. ابراهیم بیگی
 

گفتگوی میشل شوسودوفسکی، با فیدل کاسترو، که عمدتا بر محور حمله نظامی امریکا و اسرائیل به ایران می چرخد، یکی از گفتگوهائی است که در تاریخ جهان ثبت خواهد ماند.
من این گفتگو را بارها به دقت خوانده و در حد امکان خویش را در چند قسمت خلاصه و ترجمه کرده ام که جهت انتشار دراختیار راه توده می گذارم. منبع ترجمه گلوبال ریسرچ، 13 نوامبر 2010 است.

سخن ابتدایی
از 12 تا 15 اکتبر مباحثات دقیق و جزئی با فیدل کاسترو در هاوانا راجع به موضوعات مختلف از جمله خطرات جنگ اتمی، بحران اقتصادی جهانی و ماهیت ترتیب جهان جدید (new world order) داشتم. ماحصل این ملاقات ها مصاحبه ای فراگیر شد.
اولین قسمت این مصاحبه توسط گلوبال ریسرچ و کوبا دیبیت منتشر شد که تمرکز اصلی آن روی خطرات جنگ اتمی بود. جهان در تقاطع خطرناکی است. همه ی ما در دنیا، در دو راهی حساس و بحرانی در تاریخ قرار داریم.
این مصاحبه با فیدل کاسترو درکی واضح از ماهیت جنگ طلبی های مدرن ارائه داد. اگر عملیات نظامی علیه ایران انجام شود، ایالات متحده و متحدانش قادر به بُرد در این جنگ نخواهند بود. با این احتمال که این جنگ بلافاصله به یک جنگ اتمی تبدیل خواهد شد.
جزئیات جنگ پیش روی برای آماده سازی جنگ علیه ایران از دید عموم مخفی است. چطور باید با طرح اهریمنی که بوسیله ی دستگاه اجرایی ایالات متحده به پیش کشیده شده (استفاده از سلاح های تاکتیکی اتمی علیه ایران "جهان را امن تر می سازد") مواجه شد؟
مفهوم مرکزی که فیدل کاسترو در مصاحبه در قبال این طرح پیش کشید "جنگ ایده ها" است. رهبر انقلاب کوبا معتقد است که تنها یک "جنگ ایده ها"ی وسیع می تواند مسیر تاریخ بشر را تغییر دهد. موضوع اجتناب و بازداری از یک جنگ اتمی است که می تواند حیات را روی زمین از بین ببرد.
دستگاه های ارتباط جمعی وابسته به شرکت ها نیز این مسائل را پنهان می کنند. آنها تاثیرات ویران کننده ی جنگ اتمی را یا بی اهمیت جلوه می دهند یا آنرا ذکر نمی کنند. برای مواجهه به این کار، پیام فیدل کاسترو باید در محدوده ی جهانی شنیده شود. مردم سراسر دنیا، در محدوده ی ملی و بین المللی باید عمق شرایط حاضر را درک کنند و در هر سطحی در اجتماع که هستند برای خنثی کردن جنگ تلاش کنند. "جنگ ایده ها" قسمتی از یک جریان انقلابی است.
وقتی یک جنگ اتمی که ایالات متحده سردمدار آن باشد "وسیله ای برای صلح" انگاشته می شود و توسط نهادها و مراجع بسیار مهم جهانی (مثل سازمان ملل) نیز چشم پوشی شده یا پذیرفته می شود، آنگاه راه برگشتی وجود ندارد، یعنی افراد جهان و جامعه ی جهانی در مسیر خود کشی و خود ویرانگری قرار گرفته می شود.
جنگ ایده های فیدل کاسترو باید به یک حرکت جهانی تبدیل شود. مردم باید علیه این تبلیغات نظامی اهریمنی به حرکت در بیایند. می توان این جنگ را متوقف کرد، فقط اگر مردم دولت هایشان و نهادهای انتخابی شان را تحت فشار قرار بدهند و اگر سطوح مختلف افراد را در شهرها و روستاها سازماندهی کنند و این پیام را در همه جا گسترش بدهند و اگر این اطلاعات را به عمق توده ی مردم ببرند و آنها را راجع به خطرات جنگ اتمی مطلع سازند و اگر باعث بوجود آمدن بحث های جدی در نیروهای مسلح کشورشان شوند.
چیزی که نیاز داریم یک حرکت وسیع مردمی است که با قدرت زیاد حقانیت و درست بودن این جنگ را زیر سوال ببرد. چیزی که نیاز داریم یک حرکت مردمی جهانی است که جنگ را تقبیح کند.

شروع بحث:
پروفسور میشل شوسودوفسکی
: بسیار خوشبختم از اینکه فرصتی دارم تا با شما راجع به مسائل اساسی که جامعه‌ی بشری را تحت تاثیر قرار می دهد بحث کنم. فکر می کنم نکته‌ای که جنابعالی در نوشته های اخیراتان راجع به خطرات موجود علیه نوع كنونی انسان مطرح کرده اید، مسئله ای بسیار اساسی باشد.
این خطر چیست؟ ریسک وقوع جنگ اتمی و تهدید علیه بشر و نوع انسان كدام است؟


فیدل کاسترو: تقریبا مدت زیادی است (حدود چند سال) که من راجع به این مسئله نگران بوده ام، اما در چند ماه اخیر به طور ویژه ای بر نگرانی من اضافه شده است، لذا من شروع به هشدار نسبت به نزدیکی یک جنگ احتمالی خطرناک دادم که امکان تغییر بلافاصله به یک جنگ اتمی را داراست.
قبل از آن من تمام نیروی خودم را بر تحلیل سیستم سرمایه داری به طور کلی، و روش هایی که استبداد امپریالیستی بر گرده ی بشر قرار داده است متمرکز کرده بودم. ایالات متحده ناقض اساسی ترین حقوق را در محدوده ی جهانی انجام می دهد.
در خلال جنگ سرد، هیچ کس راجع به جنگ یا سلاح اتمی صحبت نمی کرد؛ مردم راجع به صلح ظاهری که بین آمریکا و شوروی وجود داشت صحبت می کردند و دكترین "نابودی قطعی دو طرف" MAD (درصورت پیشدستی یك طرف در كاربرد سلاح هسته ای. م.) وجود این صلح را تضمین کرد. به نظر می آمد که تمام جهان از لذت موجود در صلح مسرور بوده و لذت می بردند؛ صلحی که مردم جهان می خواستند برای مدت نامحدودی ادامه یابد.

شوسودوفسکی: ایده ی MAD با جنگ سرد پایان یافت و بعد از آن دکترین اتمی باز تعریف شد، چون ما در خلال جنگ سرد هرگز راجع به جنگ اتمی فکر نمی کردیم. مسلم است که در آن زمان چنین خطری وجود داشت (همان طور که رابرت مک نامارا در جایی در همان زمان اظهار کرد)، اما بعد از جنگ سرد، به خصوص بعد از 11 سپتامبر 2001، دکترین هسته ای آمریکا باز تعریف شد.


فیدل کاسترو: شما از من پرسیدید که ما در چه زمان از احتمال قریب الوقوع یک جنگ اتمی باخبر شدیم؟ این زمان درست به محدوده ای برمی گردد که قبلا راجع به آن توضیح دادم، یعنی حدود 6 ماه پیش. یکی از چیزهایی که توجه ما را راجع به چنین جنگی جلب کرد، غرق شدن کشتی چئونان (کره ی جنوبی) در خلال یک مانور نظامی بود. آن کشتی پرچم نیروی دریای کره جنوبی را داشت و یکی از پیچیده ترین کشتی ها بود. در همان زمان بود که ما گزارشی را از یکی از گزارشگران گلوبال ریسرچ پیدا کردیم که اطلاعات واضح و کاملا مسنجمی را راجع به غرق شدن کشتی چئونان می داد. بر اساس آن گزارش علت غرق شدن کشتی اصابت با زیردریایی ساخت شوروی (با تکنولوژی قدیمی و مربوط به 60 سال پیش) نبود. این زیردریایی به هیچ وجه به تجهیزات پیچیده ای مجهز نبوده است که چئونان نتواند آن را در خلال یک مانور نظامی، آنهم همراه با کشتی های نظامی مدرن ایالات متحده تشخیص بدهد.
تحریک های متعاقب علیه جمهوری دموکراتیک کره بر نگرانی های اولیه ی ما راجع به تجاوز علیه ایران اضافه کرد. ما روند سیاسی را از نزدیک در آن کشور (ایران) دنبال می کردیم. ما به خوبی می دانستیم که در آنجا در دهه ی 1950 (30 خورشیدی) چه اتفاقی افتاد، وقتی که ایران املاک شرکت بریتیش پترولیوم (BP) را در آن کشور ملی اعلام کرد، که البته در آن زمان به نام شرکت نفتی انگلو پرشین (Anglo Persian) شناخته می شد.
به نظر من تهدیدها علیه ایران در ژوئن 2001 بسیار جدی بود. بعد از قطعنامه ی 1929 در 9 ژوئن 2010 نیز این تهدیدها بسیار جدی شده اند، یعنی زمانی که شورای امنیت سازمان ملل ایران را به خاطر تحقیق و تلاش برای تولید مقادیری از اورانیوم 20 درصد غنی شده محکوم کرد و آنرا تهدیدی علیه جهان اعلام کرد. موضع اتخاد شده ی هر یک از اعضای شورای امنیت معلوم است: 12 عضو با رای مثبت (که 5 عضو از این 12 عضو حق وتو دارند)، 1 عضو با رای ممتنع و 2 عضو با رای مخالف (برزیل و ترکیه). بلافاصله پس از تصویب قطعنامه (که تهاجمانه ترین قطعنامه ای بوده که تا به حال تصویب شده)، یکی از ناوهای هواپیمابر ایالات متحده، همراه با یک واحد جنگی و یک زیردریایی اتمی با کمک دولت مصر راهی کانال سوئز شد. نیروهای دریایی از اسرائیل نیز به آن پیوستند و همگی راهی خلیج فارس و دریاهای نزدیک ایران شدند.
تحریم های یک طرفه از جانب ایالات متحده و متحدان آن در ناتو که علیه ایران اعمال شدند، کاملا توهین آمیز و غیرعادلانه بودند. من نمی توانم دلیل اینکه روسیه و چین قطعنامه ی خطرناک 1929 شورای امنیت را وتو نکردند، درک کنم. به نظر من این قطعنامه شرایط سیاسی را بسیار پیچیده کرده و جهان در لبه ی پرتگاه جنگ قرار داده است.
من حملات اسرائیل را علیه مراکز تحقیقاتی اتمی عراق و سوریه را به یاد می آورم. آنها ابتدا در ژوئن 1981 به یکی از این مراکز در عراق حمله کرده و آنرا نابود کردند. آنها از هیچ کس اجازه ی چنین کاری را نگرفتند، و به هیچ کس در این باره حرفی نزدند؛ فقط حمله کردند و عراقی ها مجبور به تحمل ضربات بودند.
آنها در 2007 همان عملیات را علیه یک مرکز تحقیقی درحال ساخت در سوریه تکرار کردند. چیزی در آن حادثه وجود دارد که به هیچ وجه نمی توانم درک کنم: اینکه تاکتیک های اصولی یا دلایلی که سوریه حمله ی اسرائیل را به آن مرکز تحقیقاتی محکوم نکردند چه بود. خوب بدون شک آنها در حال انجام کارهایی بودند. آنها در حال تحقیق روی چیزی بودند که معلوم بود چیست (مسئله ی هسته ای). و در این راه از کره ی شمالی نیز کمک دریافت می کردند. این کار قانونی بود؛ ولی با این حال هیچ اعلان جرمی را علیه اسرائیل اعلام نکردند. من دارم این را اینجا می گویم و خیلی هم صادقانه اذعان می کنم که چرا این حمله محکوم نشد، چون به نظر من این کار می توانست خیلی مهم باشد. به هر حال این دو مورد حمله بسیار مهم هستند.
معتقدم که دلایل بسیار زیادی برای فکر وجود دارند که آنها (اسرائیل) بخواهند مشابه همان کار را علیه ایران نیز انجام بدهند، یعنی نابودی مراکز تحقیقاتی یا مراکز تولید برق اتمی کشور. همان طور که می دانیم پسمانده های اورانیوم مصرف شده در مراکز تولید برق، مواد خام برای تولید پلوتونیوم هستند و آنها با همین بهانه می توانند دست به تخریب و حمله به مراکز تولید برق و دیگر مراکز بزنند.

راه توده 295 15 آذرماه 1389

بازگشت