راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

نگاهی به اجلاس داووس
نام بهشت سرمایه داری
سوسیالیسم آرزوئی
مردم جهان نیست!
آذر فریتاش

 

چهلمین مجمع سالانه داووس در کشور سوئیس برگزار شد. در این مجمع که بر جسته ترین اقتصاد دانان و مدیران بانکی و بورس و مسئولان مالی جهان سرمایه داری گرد هم می آیند تا در باره موقعیت نظام سرمایه داری در جهان و کاستی های آن تبادل نظر کرده و تصمیم گیری جهانی کنند. مجمع امسال اختصاص داشت به بحران اقتصادی جهان سرمایه داری در دو سال گذشته. در اجلاس امسال خطراتی که مبانی نظام سرمایه داری را تهدید کرده و زیر علامت سئوال می برد بحث شد. پرسش مطرح در اجلاس امسال آن بود که تا به امروز اقتصاد دانان معتبر غرب ادعا می کردند که سیستم سرما یه داری نیازی به مداخله دولت ها و مقرات خاص ندارد و این نظام به خودی خود تعادل منطقی و درست را در درون خود بوجود می آورد و خود مشکلات خویش را حل می کند. پس چگونه است که برخی از بزرگترین موسسات مالی، بورسی و بانکی جهان بطور زنجیره ای ورشکست شده و می شوند. چرا نظام اقتصادی که مدعیست به مداخله دولت در اقتصاد نیازی ندارد در هر بحران اقتصادی از دولت ها تقاضای کمک های مالی می کند؟ و در واقع اگر کمک های مالی صد ها میلیارد دلاری مردم عادی و شهروندان مالیات نباشد این موسسات و بانکها هرگز امکان ادامه حیات ندارند؟ بنابراین باید پذیرفت که سرمایه داری به هیچ وجه به خودی خود قادر به حل مشکلات و ایجاد تعادل اقتصادی در داخل و در سطح جهانی نیست. صاحبان ثروت و مدیران و مسئولین کشورهای سرمایه داری که در داووس گرد آمده بودند، به این نتیجه رسیدند که راه حل اصلی در گرو کنترل و نظارت دولت ها در امور بانکی و موسسات مالی کشورهایشان است، اما در پشت این راه حل، راه حلی سوسیالیستی نخوابیده، بلکه فرمان حمایت دولت از سرمایه داران به خرج ملت ها خوابیده است. یعنی از آنجا که دولت خود صاحب ثروت نیست، بلکه امانت دار ثروتی است که از مردم گرفته و جمع کرده، بخشش دولت به سرمایه داران، در واقع از جیب مردم به ثروتمندان است و این یعنی دوبار غارت مردم. یکبار سرمایه داران با فروش محصولات خود به مردم سود می برند و یکبار از پس انداز مردم، بی آنکه آنها جنسی خریده باشند، به کمک دولت ها پول کمکی می گیرند. و این یعنی دوبار غارت. این همان ابتکاری است که "اوباما" در امریکا آن را به اجرا گذاشت و ملیاردها دلار به صاحبان کارخانجات اتومبیل سازی پرداخت کرد. این پرداخت، وقتی با چاپ اسکناس بی پشتوانه همراه شود، که همیشه چنین بوده و خواهد بود، آنگاه گرانی و تورم را تشدید می کند و برای بار سوم مردم غارت می شوند. یعنی جنسی را که در گذشته برای مثال 100 دلار می خریدند، حالا باید 150 دلار بخرند، درعین حال که دراین فاصله بخشی از پول مردم که در بانک ها بوده به همان صاحبات سرمایه و تولید پرداخت شده و جای آن را کاغذ – اسکناس- پر کرده است.
رئیس جمهور امریکا باراک اوباما، پشت چنین غارتی پنهان شده و دستگاه تبلیغاتی امریکا نیز او را متهم به اتخاذ راه حل های سوسیالیستی می کند، تا مردم گمراه شوند و ندانند بانک ها، از جیب آنها و به سود سرمایه داران و صاحبان صنایع چه بلائی بر سر آنها می آورند.
اوباما، با همین ترفند و بعنوان رهبر جهان سرمایه داری می گوید که در دیگر کشورهای بزرگ سرمایه داری، بانک ها برای مقابله با بحران باید به سود سرمایه داران، از جیب ملت خودشان وارد میدان شوند و با تدوین مقررات جدید بانکی و تحت نظارت و کنترل دولت ها بر فعل انفعالات بانکی و پولی دخالت کنند. او نام مستعار این غارت به سود سرمایه داران را "نظارت" و "کنترل" دولتی گذاشته است. درحالیکه اگر کنترل و نظارت واقعی مورد نظر بود، این کنترل باید روی صاحبان صنایع و ثروت به سود مردم اعمال شود. یعنی از سود سالانه آنها به سود جیب مردم کم شود و ثروت آنها تحت نظارت و کنترل در آید و از طریق مالیات و نظارت دولتی، زیر نظارت مردم قرار گیرد. البته اگر دولت ها، دولتی پاسخگو و در خدمت مردم باشند، نه غیر پاسخگو و در خدمت سرمایه داران. این امر امکان پذیر نیست مگر هرم روی پایش بایستد و دستگاه دولتی درخدمت مردم باشد. حال ببینیم در امریکا که مطبوعات هیاهو بر سر سمت گیری سوسیالیستی کاخ سفید راه انداخته اند تا مردم را گیج و مبهوت کنند چنین شرایطی حاکم است:
بانکداران و صاحبان سرمایه؛ از طریق مدیران کمپانی های بزرگ و نمایندگانی که در دستگاه قانون گذاری، نمایندگانی که در کنگره دارند و همچنین حضور بخشی از سرمایه داران در سنای ایالات متحده آن سد محکم و استواری را بنا کرده اند که در برابر هر تصمیمی به سود مردم بنا شده است و از درون و با فیلتر همین پارلمان و سنا، رئیس جمهور بیرون می آید و مردم زیر فشار تبلیغات مسخ کننده، به یکی از دو کاندیدای این قدرت رای میدهند تا رئیس دولت شود.
کنفرانس و یا مجمع سالان داووس خواهان مستحکم تر شدن این سد شد. سدی که چون قلعه ای مستحکم میان مردم و صاحب ثروت و صنعت و تولید بنا شده و در پای آن میلیون ها بیکار و گرسنه هچون ارتشی شکست خورده بر زمین ریخته است. نام این قلعه، قلعه نظام سرمایه داری است که تا توسط مردم فتح نشود، هیچ بحرانی در نظام سرمایه داری پایان نمی یابد و هیج راه حلی برای عبور از بحران های مرحله ای به سود مردم اتخاذ نخواهد شد.

راه توده 256 13.02.2010
 

بازگشت