راه توده                                                                                                                                                          بازگشت

 

برای آگاهی از آنچه در بیت رهبری می‌گذرد
سخنان علی خامنه‌ای را
باید موشکافانه گوش کرد!

بسیاری از تصمیمات، توطئه‌ها، مقابله‌ها، تئوری پردازی‌ها، برگماری‌ها و برکناری‌ها و... سرانجام، کودتای 22 خرداد و نتایج پس از آن در بیت رهبری شکل می‌گیرد. مرکز قدرت سایه‌ای که در تمام طول مدت دولت خاتمی و پس از آن، بی وقفه مورد اشاره بود و کمتر به آن توجه می‌شد، همین مرکز است.

البته، امروز سخن گفتن از این کانون قدرت، حرف و سخن تازه‌ای نیست، زیرا به آگاهی ملی تبدیل شده است، اما اشاره به این مرکز قدرت در سالهای گذشته و ضرورت توجه به آن، که از هشدارهای راه توده بود، حرف و سخنی بود که آگاهی نسبت به آن، به مرحله کنونی نرسیده بود.

دراین سرمقاله، ما قصد داریم در چارچوب یافتن درک عمیق تر از این مرکز قدرت اشاره به نکته‌ای کنیم که توجه به آن ضروری است. آن نکته، ضرورت توجه به دیدارها و سخنرانی‌های علی خامنه‌ایست. این که او دروغ می‌گوید و سفسطه می‌کند، نباید باعث شود به سخنرانی‌های طولانی و خسته کننده او توجه نکنیم و در میان جمله پردازی‌ها و سفسطه بازی‌های وی، اشاراتی را بیرون نکشیم که نشاندهنده و تائید کننده مذاکرات، همآهنگی‌ها و تئوری پردازی‌های پشت پرده، در آن مرکز قدرت – بیت رهبری- است.

9 سال پیش، وقتی او در نماز جمعه تهران گفت: "در هر انقلابی ریزش نیرو و رویش نیرو وجود دارد"، خبر از فاجعه‌ای می‌داد که امروز، با روی کارآوردن احمدی نژاد و افراد بی ریشه و مشکوک شاهد آن هستیم.

زمانی که وی 6 سال پیش باصطلاح سرزده به دانشگاه تهران رفت تا درباره ریشه‌های غرب زدگی صحبت کند و همانجا در اشاره به اینترنت گفت: وقتی اینترنت هست که ما باید آن را کنترل کنیم، حتما تکنیک خنثی سازی و کنترل آن هم وجود دارد". بعدها سیستم فیلترینگ با هزینه‌ای چند میلیارد دلاری و برای باصطلاح مقابله با تهاجم فرهنگی و در واقع برای دفاع از فرهنگ ارتجاعی و به عقب کشیدن چرخ زمان و بازگرداندن جامعه به واپسگرائی وارد کشور شد.

ما از این نمونه‌ها یک لیست بلند بالا می‌توانیم تهیه کرده و ارائه بدهیم. از جمله درباره این اظهار نظر وی در دیدار با استاتید دانشگاهی که مربوط به چند هفته پیش است: "کسانی هستند، که  با چند نفر دیدار می‌کنند و علیه پیشرفت‌ها و فعالیت دولت حرف می‌زنند. آنها از موریانه بدتر‌اند." چند روز پس از این اظهار نظر، خانه موسوی و كروبی محاصره امنیتی شد.

این نمونه‌ها را ذکر کردیم تا به نمونه بسیار مهم دیگری برسیم و آن ادعائی است که وی در دیدار با هیات دولت، چند هفته پیش کرد. او در اشاره به تصمیمات اقتصادی دولت احمدی نژاد و در حمایت از آن گفت: "کسانی که اوائل انقلاب نظر دیگری در این باره داشتند، حالا حرف و نظر دیگری پیدا کرده‌اند"

علی خامنه‌ای بی آنکه نام میرحسین موسوی را ببرد، خواست بگوید، وی در دوران نخست وزیر خود در زمان رهبری آیت الله خمینی طرفدار اقتصاد دولتی بود و حالا که ایشان و دولت مورد حمایتش طرفدار اقتصاد کنترل شده توسط دولت شده اند، با آن مخالفت می‌کنند.

در آن جمله علی خامنه‌ای که دربالا به آن اشاره شد و در نوار صدا و تصویر دیدارش با هیات دولت می‌توان آن را با دقت گوش کرد، آقای خامنه‌ای خواست بگوید، با مسلط ساختن سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور ایشان اقتصاد دولتی را پیگیری می‌کند.

این یک سفسطه و توجیه انحرافی است که می‌رود تا ایران را برای نخستین بار گرفتار کودتا پس از کودتا و بازگشت کامل سلطه خارجی بر تمام امور نظامی و اقتصادی و فرهنگی کشور کند.

او بصورت غیر‌مستقیم تائید کرد که تاسیس شرکت‌های وابسته به سپاه پاسداران و تشکیل امپراطوری "خاتم الانبیاء"، نوعی حاکمیت دولت بر اقتصاد کشور است، اما نه حاکمیت دولت، بلکه حاکمیت نظامی‌ها و چون نظامی‌ها بخشی از دولت و حاکمیت‌اند، بنابراین حاکمیت نظامی‌ها بر اقتصاد کشور، همان حاکمیت دولت بر اقتصاد است. به زعم او، آیت الله خمینی و میرحسین موسوی طرفدار و مدافع چنین اقتصادی بودند!

از آنجا که تصمیمات و تئوری پردازی‌ها و توطئه‌ها در بیت رهبری شکل می‌گیرد و هیچکس جز محارم از آن مطلع نیست و نمی داند مثلا چه کس و کسانی تئوری نظامی کردن اقتصاد کشور را برای وی به ارمغان آورده، لازم است، موشکافانه از لابلای سخنان او این نکات بسیار مهم را بیرون کشید و زیر ذره بین قرار داد. اگر او در یک مصاحبه مطبوعاتی شرکت می‌کرد و یا نمایندگانی به مجلس راه یافته بودند که جسارت سئوال از وی را داشته باشند و یا حتی  مجلس خبرگانی وجود داشت که بتواند در باره این مسائل مهم از او سئوال کند، آنوقت می‌شد از او پرسید:

آن مرغ که انجیر می‌خورد، نوکش کج است. آن دولتی که بر اقتصاد نظارت می‌کند – امری که اکنون در جمهوری سوسیالیستی بلاروس جریان دارد- جرات نمی کند یارانه‌ها را بدستور بانک جهانی حذف کند، صندوق محرمانه تشکیل بدهد و دهها میلیارد ثروت ملی را به آن منتقل کرده و هیچکس نداند و نتواند بپرسد با این پولها چه می‌شود؟ دولتی که اقتصاد کشور را تحت کنترل دارد، به حزب حاکم و یا پارلمان حاکم پاسخگوست. در اقتصاد نظامی حاکم، چه کسی به چه ارگانی پاسخ می‌دهد که فعالیت تجاری شرکت‌های وابسته به سپاه چرا از نظارت دولت و سازمان بارزسی و مجلس پنهان است؟ درآمد امپراطوری خاتم الانبیاء تحت کنترل چه ارگانی است و با این درآمد چه می‌کنند؟

کجاست بیمه‌های مجانی و همگانی در اقتصاد تحت نظارت دولت؟ کجاست کنترل دقیق و منظم واردات به کشور؟ کجاست صنایع ملی تحت حمایت دولت؟ و....

آنچه که کانون قدرت بر کشور تحمیل کرده، اقتصاد نظامی با اهداف جنگی و نظامی متکی به سیستم نئولیبرالیسم اقتصادی است، که کوچکترین ارتباطی با نظام سوسیالیستی و حتی اقتصاد دولتی ندارد و
قای خامنه‌ای اسبی را که سوار شده، وارونه نعل کرده است.
 

1-   موریانه "اینجا"

http://www.youtube.com/watch?v=0lAWcdHsglY

 

2- دقیقه 5 و 5 ثانیه "اینجا"

 

http://www.youtube.com/watch?v=QrCTDrCGh6s

 

 

 

                راه توده 285    5 مهر ماه 1389
 

بازگشت